از نيازهاي اساسي انسان نياز به ارزشمندي است كه گاهي با اصطلاحاتي چون « احترام به خود » و « عزت نفس » نيز از آن ياد مي شود . احساس ارزش، بخشي از خود پنداشت فرد بوده و شامل تصويري كه او از خودش در ذهن دارد و احساسي كه نسبت به خود دارد و درجه پذيرش وتاييد شخص نسبت به خويشتن ميباشد (شيهان ، 1998 ) كودكان از زماني كه بسيار خردسال اند شروع به ساختن تصويري از خود مي كنند .
به طور كلي اين تصوير به خود پنداشت كودك اشاره دارد و به طور عمده بر شيوهاي مبتني است كه افراد مهم زندگي كودك با او رفتار ميكنند. اين افراد به وسيله پاسخها و واكنشهايشان به كودك اطلاعاتي در مورد خويش و رفتارهايش ميدهند. در نتيجه كودك نگرش مثبت و منفياي در مورد خود بدست ميآورد .
در همين راستا گلدارد (1998، ترجمه برآبادي 1381) معتقد است كه تصويري كه كودك از خودش دارد خودپنداشت او است اما ارزشي كه او بر اين تصوير مي گذارد ميزان عزت نفس او را مشخص مي كند. بنابراين عزت نفس نشانگر ميزان ارزشي است كه كودك براي خودش قايل است از خصو صيات كساني كه دچار مشكلات رواني اند اين است كه آنها خود را افرادي كم ارزش و حقير ميدانند. آنها خود را دوست ندارند و به خود احترام نمي گذارند.
اگر چنانچه موفقيتي به دست آورند آن را به حساب شانس و يا سخاوت ديگران مي گذارند و استعدادهاي خود را در اين امر دخيل نميدانند. در عين حال شكستهاي خود را كه گاهي هم ساخته خيال خود آنهاست بزرگ مي كنند و براي اثبات اين نظر دلايل و شواهد بسياري ميآورند. در واقع عزت نفس آنها در سطح پاييني قرار دارد( آبتين، 1374).