پروپوزال روش تحقیق همراه با پنج فصل
مشخصات پروپوزال روش تحقیق و پروژه:
عنوان پروپوزال و پایان نامه : مقایسه عملکرد عصب روانشناختی قطعه پیشانی در بیماران اسکیزوافکتیو با مبتلایان به اسکیزوفرنیا با علائم منفی، دو قطبی نوع یک و گروه بهنجار
شامل همه قسمت های یک پروپوزال استاندارد: مقدمه – بیان مسئله – اهمیت و ضرورت – پیشینه – اهداف جزئی و کلی – فرضیه ها - تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها – روش - جامعه، نمونه و روش نمونه گیری – ملاک ورود و خروج – ابزار - روش اجرا - روش تجزیه و تحلیل اطلاعات - منابع فارسی و انگلیسی
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
نوع فایل: Word و قابل ویرایش
تعداد صفحات پروپوزال: 17 صفحه
تعداد صفحات پنج فصل کامل پروژه سمینار با فهرست و پرسشنامه ها و منابع فارسی و لاتین : 78 صفحه
اخیراً،مقالات زیادی راجع به نقش فرایندهای زیستی عصبی در روابط خانوادگی نوشته شده استکه دیدگاه جدیدی راجع به مشکلات شناختی و رفتاری در اعضاء خانواده گشوده است.مورد زیر نمونه ای از چگونگی تاثیر نواقص زیستی عصبی آشکار نشده بر روابط است. پرکردن جاهای خالی:مورد مارتی و لیزا زمانی که مارتی و لیزا برای درمان مراجعه کردند، ۲۵ سال از زندگیشان می گذشت آنها دو فرزند بزرگ داشتند که یکی از آنها هنوز با آنها زندگی می کرد آنها تجربه تنش زیاد در رابطه را گزارش کردند به این دلیل که لیزا معتقد بود مارتی او را درک نمیکند، به ویژه زمانی که او سعی میکند احساساتش را به مارتی بروز دهد. مارتی مهندس راه و ساختمان بود. که علیرغم اینکه در اواسط ۵۰ سالگی اش بود اخیراً بازنشسته شده بود شرکت به او بازنشستگی زودهنگام را پیشنهاد کرده بود مارتی گفت که "نمیتوانست آن را رد کند" لیز و معلم بود که با تولد بچه هایش کار بیرون از خانه را متوقف کرده بود زمانی که بچه ها به سن مدرسه رسیدند دوباره به تدریس بازگشت این زمانی بود که هر دوی آنها ادعا می کردند مشکلات رابطه شان بدتر شده بود.
همچنین تنشی در نتیجه اعتقاد مارتی راجع به ارجع بودن کار لیزا و رابطه شان ایجاد شده بود. مارتی احساس می کرد که در زندگی زناشویی عدم مشارکت و فقدان شدید ارتباط بین خودش و همسرش وجود دارد در نتیجه مارتی از لیزا دور شد و ارتباط آن دو کمتر و کمتر شد لیزا همچنین شاکی بود که زمانی که او به مارتی ابراز احساسات میکند او خودش را به چیز دیگری مشغول می سازد که باعث می شود لیزا بی نهایت احساس ناکامی کند. زمانی که لیزا تلاش میکند تا گفتههایش را روشن سازد. مارتی حالت تدافعی به خود می گیرد و پشت دیوار سکوت موضع میگیرد. لیزا معتقد بود که مارتی هر آنچه را لیزا به او می گوید. بعد توجیه میکند تا به شیوه ماهرانه سعی کند روحیه لیزا را تضعیف کند،مارتی معتقد بود که هرآنچه لیزا میگوید میفهمد. اما رفتار متعاقب مارتی نشانگر این بود. که مارتین نفهمیده است و در نتیجه مارتی با لیزا بحث میکرد.لیزا گفت: زمانی که مارتی به من گوش نمیدهد تنها جاهای خالی را به نادرستی پر میکند. به علاوه لیزر اغلب احساس می کرد که به خاطر ابراز احساسات ش به مارتی مجازات میشود. با آشکار شدن درمان تمرکز به سمت آموزش بنیادی ارتباطات هدایت شد اگرچه خیلی زود معلوم شد که در روش پردازش اظهارات شفاهی لیزا توسط مارتی خطا یی وجود دارد. لیزا و مارتین شروع به ارتباط از طریق ایمیل نمودند زیرا به نظر می رسد بهتر از صحبت رودررو برای آنها پاسخ می دهد. من بیشتر و بیشتر به مشکل مسلم پردازش شنیداری مارتی توجه کردم. او اغلب سرش را به تایید صحبت با لیزا تکان میداد. اما بعداً طوری رفتار می کرد که گویی هرگز لیزا با او یک کلمه هم صحبت نکرده است.
در آن زمان بود که متوجه شدم مارتی گاهی اوقات با یک عصا به جلسات درمانی می آید . مارتی توضیح داد که سالهاست که به حالت عصبی به نام تحلیل مخچه دچار شده است. این اختلال توانایی هماهنگی حرکات بدن را ناقص می کند. من همچنین فهمیدم(با مرور مقالات خودم)که از نشانه های کمتر معمول این بیماری دشواری در پردازش شناختی است. تحقیقات نشان داد که اختلال مخچه ای ارثی است و به نظر می رسد از علائم غالب باشد. گزارش شد که برخی افراد مبتلا به این بیماری دچار اختلالات اخلاقی و مشکلات مربوط به تمرکز و حافظه می شوند در برخی موارد قربانیان این بیماری دچار الکسی تیمیا میشوند واژه که توسط روان پزشک هاروارد پیتر سیفنروس، ابداع شد و حالتی را توصیف میکند که فرد ناتوانی در به خاطر آوردن یا انتقال احساسات به حالت شفاف و تجربه میکند. من پیشنهاد کردم که مارتی آزمایشات عصبی روانی را هم انجام دهد. او آزمایشات را انجام داد و نتایج نشان داد چه نواقصی در پردازش شنیداری و مهارت های تکمیل اساسی او وجود دارد. این نتایج آن چه را که در تعامل در جلسات درمانی مشاهده کرده بودم را تایید می کرد. این اطلاعات جدید به ما اجازه داد که بفهمیم برخی از مشکلات مارتی در ارتباط با لیزا عمدی نبوده است و مطابق با تصورات لیزا نبود بلکه نشانه ای از تحلیل مغزی او بود. تشخیص ناخوشی مارتی ، دنیایی از تفاوت در چگونگی پاسخ ليزا به مشکلات همسرش ایجاد کرد. همچنین مارتی زمانی که این اطلاعات آشکار شد، کمتر نا امید به نظر می رسید لیزا به من یادآوری کرد که اگرچه مارتی به همان روشی که از اول یکدیگر را می شناختند، عمل می کرد اما مسلما مشکل او با گذر زمان بدتر شده است. زمانی که این ناتوانی تایید شد و برای آنها توضیح داده شد. قدم بعدی برای مارتی و لیزا، تعدیل افکار و واکنش های آنها به یکدیگر در چارچوبی جدید بود. این چارچوب به آنها اجازه می داد، تا اندازه ای مشکلاتشان را به اختلال مارتی نسبت دهند که به آنها در کاهش تنش در ارتباط کمک می کرد.
بعد از پرداخت ، پروپوزال به همراه پنج فصل پایان نامه همین پروپوزال بلافاصله قابل دانلود است.
کد فایل: zp353