مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 32 صفحه
نوع فایل: word کد Mb352
برای دانلود مبانی نظری این متغیر به ادامه مطلب بروید...

نخستین پژوهشها در زمینه کیفیت زندگی به کمپل، کانورس و راجرز (1976) و اندروز و وایتی (1976) بر میگردد. کمپل و همکاران (1976)، کیفیت زندگی را رضایت از زندگی در حیطه‌های خاصی می‌دانستند.

از نظر آنها، مولفه های کیفیت زندگی عبارت بودند از حیطه های کار، مسکن، سلامتی، دوستی، ازدواج، زندگی خانوادگی، سطح تحصیلات و پس انداز (کمپل و همکاران، 1976). اندروز و وایتی (1976)، نیز 7 حیطه را در کیفیت زندگی مطرح کردند: 1- عوامل شخصی: شامل خودکارآمدی، میزان اوقات فراغت، سلامتی و فعالیت های جسمانی 2- خانواده: شامل ازدواج، فعالیت های مربوط به خانه و اقوام نزدیک 3- ارتباطات با دیگران: شامل رفتار های عادلانه با دیگران، پذیرش تحسین، صداقت و صمیمیت در ارتباط با دیگران 4- اقتصاد: شامل درآمد، مسکن، آپارتمان، شغل و هزینه های زندگی 5- منطقه زندگی: شامل امنیت و ایمنی در برابر سرقت، ارتباطات، همسایگان و آب و هوا و...... 6- جامعه بزرگتر: شامل هنجارهای جامعه، رسانه ها و ..... 7- سایر موارد: شامل اعتقادات مذهبی، فضایل و روش های زندگی. از دهه 1970 به بعد اغلب پژوهش‌ها، کیفیت زندگی را بر اساس نیازهای انسان طبقهبندی کردهاند، از جمله کار، اوقات فراغت، سلامتی، وضعیت مالی، ارتباط با اعضای خانواده و دوستان، محیط فیزیکی و اجتماعی و خودشکوفایی. نیر، اسمیت، رایس و هانت (1983) و هارت (1999)، کیفیت زندگی را به دو طبقه کاری و غیرکاری تقسیم کرده‌اند.

کیفیت زندگی کاری، به مسائل شغلی و کیفیت زندگی غیرکاری، به دامنه‌ای از مواردی چون ازدواج، روابط فامیلی، سلامتی، زندگی خانوادگی، همسایگی، زندگی جنسی، سکونت، دوستی‌ها، تحصیلات و فعالیت‌های اوقات فراغت مربوط می‌شود.

تعاریف کیفیت زندگی

نظریه‌پردازان مختلف، تعاریف متفاوتی از کیفیت زندگی را ارائه کرده‌اند. مثلا، تستا و سیمونسون (1996) معتقدند کیفیت زندگی به زمینه‌های جسمی، روان‌شناختی و اجتماعی ارتباط دارد و تحت تاثیر تجارب، اعتقادات، انتظارات و ادراکات فرد است. هر یک از این زمینه ها را در دو بعد عینی و ذهنی می‌توان ارزیابی کرد. از نظر گروه کيفيت زندگي سازمان بهداشت جهاني (1993)، كيفيت زندگي عبارت است از ادراک فردي از وضعيت زندگي در متن نظامهاي فرهنگي و ارزشي جامعه و در ارتباط با اهداف، انتظارات، استانداردها، علايق، و نگرانيهاي فرد. به عبارت دیگر، کیفیت زندگی یعنی رضایت ذهنی فرد از وضعیت زندگی‌اش در یک بافت فرهنگی و ارزشی جامعه، که با اهداف، انتظارات، استانداردها، علایق او در ارتباط‌اند.

مک‌گرگور (1998) بیان می‌کند کیفیت زندگی بیانگر ميزان برخورداري فرد؛ البته نه فقط برخورداری از چيزهايي که به دست آورده بلکه از تمام گزينه‌هايي که فرصت انتخاب آنها را دارد به معناي كيفيت زندگي است. به بيان ديگر، کيفيت زندگي به آزادي براي رسيدن و نرسيدن به موفقيت و آگاهي از فرصت‌هايي واقعي وابسته است که فرد در مقايسه با ديگران در اختيار دارد. بورثویک ـ دافی (1992) با جمع بندی تعاریف گذشته سه منظر به کیفیت زندگی ارائه داده است: الف) کیفیت زندگی به عنوان شرایط زندگی فرد ب) کیفیت زندگی به عنوان رضایت فرد از شرایط زندگی خود ج) کیفیت زندگی به عنوان ترکیب شرایط و رضایت فرد از زندگی