مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 18 صفحه
نوع فایل: word کد Mb289
برای دانلود مبانی نظری این متغیر به ادامه مطلب بروید...

گرچه همه نظریه پردازان ویژگی های شخصیت با یک تعریف واحد از آن موافق نیستند، اما می توان گفت که شخصیت عبارت است از «الگوی نسبتأ پایدار صفات، گرایش ها یا ویژگی هایی که تا اندازه ای به رفتار افراد دوام می بخشد.» به طور اختصاصی تر شخصیت از صفات یا گرایش هایی تشکیل شده است که به تفاوت های فردی در رفتار در طول زمان به تداوم رفتار در موقعیت های گوناگون می انجامد. این ویزگی صفات می توانند منحصر به فرد باشند، در برخی گروه ها مشترک باشند و یا کل اعضای گونه در آن سهیم باشند. ولی الگوهای آن ها در هر فرد تفاوت دارند. به طور کلی، نظریه های ویژگی شخصیت دو نوع هستند. آن هایی که ویژگی های شخصیت را به صورت «هستی پویا» در نظر می گیرند و آن هایی که ویژگی های شخصیت را حاصل از صفات یا آمادگی-های شخصیتی نسبتأ «پایدار» در نظر می گیرند (فیست ،2002؛ به نقل از سیدمحمدی، 1386).

در ادامه به تعدادی از تعاریفی که روانشناسان مختلف ارائه داده اند، می پردازیم. فروید (1943؛ به نقل از آقایوسفی، 1378) شخصیت را ترکیبی از سه عنصر «نهاد، خود، فراخود » می داند. شلدرون (1940؛ به نقل از سیالی، 1352) شخصیت را سازمان پویایی از جنبه های ادارکی و انفعالی و ارادی و بدنی انسان می داند. فرگوسن (1970؛ به نقل از کریمی، 1384) شخصیت را الگویی از رفتار اجتماعی متقابل می داند. راجرز (1984) شخصیت را به عنوان خویشتن سازمان یافته دائمی و ماهیت ادراک شده از نظر ذهنی در نظر می گیرد که در مرکز تمام تجربه های ما قرار دارد.

و در نهایت، آیزنگ (1967) شخصیت هر فرد را گرایش های دیر پای سرشت وی و آن واقعیت بنیادی می-دانند که زمینه ساز تفاوت های فردی مهم در رفتار محسوب می شود.

عوامل به وجود آورنده شخصیت

عوامل ایجاد کننده شخصیت دو دسته اند: عوامل وراثتی، که به وجودآورنده ویژگی های جسمی هستند و عوامل محیطی که زمینه ساز رشد و توسعه جنبه های وراثتی و ایجاد کننده بسیاری از خصوصیات اکتسابی شخصیت می باشد. سنگ بنای اولیه شخصیت از هنگامی گذاشته می شود که یک اسپرماتوزوئید (سلول جنسی نر) با یک اووم (سلول جنسی ماده) ترکیب می شود و سلوم تخم را به وجود می آورد. اما ویژگی های وراثتی برای تحقق یافتن و رشد به زمینه مناسب نیاز دارند و این محیط است که چنین زمینه-ای را می تواند فراهم سازد. هر قدر فرد از نظر ویژگی های وراثتی ممتاز و برجسته باشد، اگر در محیط نامناسب قرار گیرد، توانایی های ارثی او امکان شکوفا شدن پیدا نخواهند کرد. کودکانی که در محیط های دور از محیط انسانی پیدا شده اند، گواه روشنی بر این مدعاست. آنچه در بررسی های گوناگون مشخص شده است این است که محیط و وراثت هر دو در ایجاد شخصیت به طور متقابل سهم دارند و نمی توان تمایز مشخصی از تأثیر آن ها بر شخصیت انسان قائل شد (کریمی، 1383).

ساختار شخصیت

شخصیت از دو هسته اصلی تشکیل شده است که «سرشت » به عنوان هسته هیجانی شخصیت و «منش » به عنوان هسته ادراکی آن تلقی می گردد (کلونینجر ، 2000). سرشت، به عنوان پایه ی هیجانی شخصیت جنبه ی ارثی داشته و از طریق سیستم کورتیکواستریا-لیمبیک تنظیم می گردد. صفات سرشتی در اوایل کودکی قابل مشاهده است وطی سال اول و دوم زندگی تثبیت می شود و در طول زمان نسبتأ باقی می ماند و به طور متوسط رفتار شخص را در بزرگسالی قابل پیش بینی می سازد. به نظر می رسد که صفات سرشتی انسان بر اساس پاسخ خود کار و ناخودآگاه شخصیت به محرک هایی چون خطر، ترس، تازگی و پاداش ایجاد می گردد. بر اساس نظریه کلونینجر چهار نوع سرشت بر اساس چهار هیجان اصلی وجود دارد. این چهار سرشت در زیر آورده شده اند:

1. آسیب گریزی ، بر اساس هیجان ترس 2. نو جویی ، بر اساس هیجان خشم 3. وابستگی پاداش ، بر اساس هیجان دلبستگی 4. استقامت ، بر اساس هیجان توانایی و سلطه افراد مختلف نسبت به محرک های خارجی مشابه پاسخ های متفاوتی را از طریق فعال ساختن دامنه های چند گانه سرشتی فراهم می سازند. به عنوان مثال یک محرک تازه و غیر آشنا علاقه را در فرد ماجراجو و ترس و مهار را در فرد آسیب گریز ایجاد می کند (کلونینجر، 2000).