مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 15 صفحه
نوع فایل: word کد Mb264
برای دانلود مبانی نظری این متغیر به ادامه مطلب بروید...

رضایت شغلی نوعی زمینه، گرایش، تمایل و علاقه، استعداد، آمادگی جهت ارائه پاسخ به طرز مطلوب یا نامطلوب و به طور کلی نوعی نگرش فردی نسبت به محیط کار است (ساعتچی، 1386). اغلب عواملی مانند احساسات، نگرشها و روحیه در حیطه تعریف رضایت شغلی به جای یکدیگر استفاده مي‏شوند اما باید توجه داشت که در بیان این مفهوم، رضایت شغلی نشانگر احساسات فردی و شخصی نسبت به شغل است، اما روحیه ترکیبی است از نگرشهای گروهی کارکنان نسبت ه شغل خود (ساعتچی، 1386). آرنولد و فلدمن (1986 به نقل از ورزنی، 1386) رضایت شغلی به مجموعه تمایلات مثبت یا احساسات مثبت که افراد نسبت به شغل خود دارند اطلاق مي‏شود.

زمانی که مي‏گوییم یک فرد رضایت شغلی بالایی دارد منظورمان این است که به میزان زیادی شغلش را دوست دارد و از طریق ان نیازهای خود را ارضا مي‏نماید و در نتیجه احساسات مثبتی دارد. رابینز (1374)، رضایت شغلی را نگرش کلی فرد نسبت به شغلش تعریف مي‏کند. شوتز (1371)، رضایت شغلی را عبارت از دوست داشتن وظایف مورد لزوم یک شغل، شرایطی که شغل در آن انجام مي‏گیرد و پاداشی که برای آن دریافت مي‏شود مي‏دانست.

عوامل موثر بر رضایت شغلی لوتانز (1992) به بررسی ابعاد پنجگانه ی شغل پرداخته که عبارتند از : 1ـ خودکار یا ماهیت کار : اندازه ای که شغل وظایف جالب، فرصت برای یادگیری و امکان پذیرش مسئولیت را برای فرد فراهم مي‏سازد. 2ـ فرصت‏های ترفیع : فرصت و شانس پیشرفت در سلسله مراتب سازمانی. پرداخت : پاداش و مزدی که فرد دریافت مي‏کند و میزانی که فرد دستمزدش را در مقابل دستمزد دیگر کارکنان، عادلانه و منصفانه مي‏داند. 4ـ نظارت و کنترل : توانایی سرپرست در ارائه ی رفتارهای حمایتی و کمک‏های فنی.

آرنولد و فیلدمن (1986) عوامل موثر بر رضایت شغلی را به شش دسته قسیم مي‏کنند که عبارتند از : 1) حقوق و دستمزد 2) ماهیت کار 3) ترفیع و ارتقاء 4) سرپرستی 5) همکاران 6) شرایط کاری بارون و گرینزیرگ تقسیم بندی دیگری از عوامل ایجاد کننده رضایت شغلی ارائه مي‏دهند آنها این عوامل را به سه دسته اصلی به شرح زیر تقسیم مي‏کنند : الف) عوامل سازمانی : که شامل سیستم پاداش مناسب و نحوه ی پرداخت حقوق، مشارکت کارکنان در تصمیمات مربوط به شغل، اعطای مسئولیت و اختیار به افراد و کیفیت سرپرستی و روابط همکاران مي‏باشند. ب) شغل و محل‏های کار : شغل‏های چالش برانگیز و مشاغلی که در آنها فشار کار زیاد نباشد، همچنین دارای تنوع زیادی مي‏باشند و برخوردهای دوستانه ای بین همکاران وجود داشته باشد، معمولا سطوح بیشتری از رضایت شغلی را ایجاد مي‏کنند. ج) ویژگیهای فردی : تفاوت‏های فردی در رفتار سازمانی و ایجاد رضایت شغلی از اهمیت زیادی برخوردارند. افراد دارای عزت نفس بالا، طالب کنترل درونی زیاد و پایگاه ارشدیت زیاد هستند و نسبت به افرادی که فاقد این خصوصیات مي‏باشند از رضایت بیشتری برخوردارند.

بنابراین رضایت شغلی در اثر عوامل متعددی ایجاد مي‏شود. در واقع رضایت شغلی نوعی احساس مثبت فرد نسبت به شغلش مي‏باشد و زاییده عوامل متعددی نظیر : روابط بین همکاران، حقوق و مزایا، خود شغل، سیستم مدیریت و میزان پیشرفت و ارتقاء مي‏باشد. شاید بتوان گفت که رضایت شغلی یک نوع حس روانی است که از عوامل مختلفی(سازمانی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی)متاثر مي‏شود. نظریه‏های رضایت شغلی نظریه سلسله مراتب نیازها : این نظریه به وسیله آبراهام مزلو (1978) ارائه شد. بر اساس این نظریه یکی از دلایل عمده پیوستن افراد به سازمان آن است که بسیاری از نیازهای آنان، در سازمان ارضا مي‏شود.

او اساس فرض خود را بر این گذاشت که در درون هر انسان پنج دسته نیاز وجود دارد این نیازها عبارتند از : 1ـ فیزیولوژیکی که شامل گرسنگی، تشنگی، پناهگاه و سایر نیازهای فیزیکی مي‏شود. 2ـ ایمنی که شامل امنیت و محفوظ ماندن در برابر خطرات فیزیکی و عاطفی مي‏شود. 3ـ اجتماعی که شامل عاطفه، تعلق خاطر و دوستی مي‏شود. 4ـ احترام که این نیاز به دو بخش تقسیم مي‏شود : درونی و برونی. احترام درونی شامل حرمت نفس، خودمختاری و پیشرفت. احترام برونی شامل پایگاه، مقام، شهرت و جلب توجه مي‏شود. 5ـ خود شکوفایی که در این نیاز شخص مي‏کوشد تا همان چیزی شود که استعداد آن را دارد و آن شامل رشد و دستیابی به همان چیزهایی است که فرد بالقوه استعداد رسیدن به آنها را دارد به اصطلاح خودشکوفایی مي‏شود (رابینز، 1943، ترجمه پارسائیان و اعرابی، 1378).