مشخصات این متغیر:
شرح متغیر: سازة كمال گرايي در گذشته مورد توجه نظر يه پردازان بزر گي همچون فرو يد، آدلر و مازلو بوده است (نورد بي و هال،1974) و در دهه هاي اخير نيز مورد اقبال پژوهشگران بسياري قرارگرفته است و هركدام به فراخور ديدگاه خود تعر يف متفاوتي از آن ارائه داده اند.
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 16 صفحه
نوع فایل: word کد Mb119
برای دانلود مبانی نظری این متغیر به ادامه مطلب بروید...

سازة كمال گرايي در گذشته مورد توجه نظر يه پردازان بزر گي همچون فرو يد، آدلر و مازلو بوده است (نورد بي و هال،1974) و در دهه هاي اخير نيز مورد اقبال پژوهشگران بسياري قرارگرفته است و هركدام به فراخور ديدگاه خود تعر يف متفاوتي از آن ارائه داده اند. با اين حال اكثر پژوهشگران، برا ين امر كه معيارهاي بلند مرتبه براي عملكرد، مفهوم محوري كمال گرايي است، توافق دارند.

هورنای(1950) كمال گرايي را شيوه اي از زندگي مي داند كه افراد برا ي رهايي از اضطراب اساسي آن را به كار مي بندند و كمال گرايي را گرا يش روان رنجورانه به بي عيب و نقص بودن، كوچك ترين اشتباه خود را گناهي نابخشودني پنداشتن و مضطربانه انتظار پیامد های شوم داشتن، تعریف می کند. هانلند (1978) بر اين باور است كه كمال گرايي نشان دهندة گرايش و علاقة فرد به درك محيط پيرامون خود به گونة قانون همه يا هيچ است كه به موجب آن، نتا يج به شكل موفقيت ها يا شكست ها حاصل مي شوند. گرچه مفهوم كمال گرايي به طور گسترده اي توجه روان شناسان را به خود جلب كرده است، اما هنوز به عنوان پديده اي تقر يباً ناشناخته و ناسازگار تعريف شده است. سازة كمال گرايي مثبت و منفي، مي تواند به صورت هاي به هنجار و نابه هنجار باشد(هماچک،2006).

به عقیده تری شوت و همکاران(2005) كساني كه كمال گرايي مثبت(به هنجار) دارند، معيارهايي را براي خود در نظر مي گيرند، اما به جاي اين كه ر سيدن و يا نرسيدن به آن معيارها برايشان مهم باشد، نفس تلاش كردن برا ي رسيدن به هدف در نظرشان اهميت دارد. در واقع ا ين افراد از كار و تلاش زياد لذت مي برند و وقتي در انجام دادن يا ندادن كاري آزادند ، سعي مي كنند آن را به بهترين نحوی كه مي توانند انجام دهند .

كمال گرايي مثبت به هنجار(نه تنها موجب مشكلي نمي شود، بلكه باعث مي شود كه فرد استعدادهاي خويش را شكوفا سازد و به احساس رضايت شخصي بالايي دست يابد. در مقابل، افراد كمال گراي منفي(نابه هنجار) يا روا ن رنجور، بيشتر در فكر آنند كه مبادا اشتباهي از آ ن ها سر بزند؛ آن ها هيچ وقت احساس پيروزي نمي كنند. كسا ني كه كمال گرايي منفي دارند ، حتي اگر از ديگران بهتر كار مي كنند، بازهم احساس رضايت نمي كنند، آن ها خود را سرزنش مي كنند، هدف بالاتري را در نظر مي گيرند و مدام در اين زنجيرة بي انتها گير مي كنند، هميشه با خودشان درگيرند و در نتيجه دچار انواع افسردگي و روان رنجورخويي مي شوند.

کمالگرایی نقش مهمی در سبب شناسی، حفظ و مسیر آسیب هاي روانی بازي میکند؛ و با مکانیزم هایی از جمله معیارهاي افراطی که باعث ایجاد قوانین انعطاف ناپذیر براي عملکرد می شود و نیز رفتارهایی همچون اجتناب و ارزیابی مکرر عملکرد، سوگیريهاي شناختی همچون افکار دومقوله اي (اگان، پیک، دایک و ریز، 2007 ؛ واتسون، الفیک، دهر، استیل و ویلکچ،2010) توجه انتخابی به شکست و افزایش معیارها درمورد دستاوردها برجسته می شود(گلور، برون، فیربرن و شافران، 2007)