مشخصات این متغیر:
شرح متغیر: نظریه وابستگی توسط بال رو کیچ و دی فلور مطرح شد.آنها رویکرد سیستمی وسیعی را در پیش گرفتند که رابطه یکپارچه ای میان رسانه ها، مخاطبان و نظام اجتماعی بر قرار می کرد (لیتل جان، 1384). طبق این نظریه افراد وابستگی های متفاوتی به رسانه ها دارند
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 34 صفحه
نوع فایل: word کد Mb92
برای دانلود مبانی نظری این متغیر به ادامه مطلب بروید...

نظریه وابستگی توسط بال رو کیچ و دی فلور مطرح شد. آنها رویکرد سیستمی وسیعی را در پیش گرفتند که رابطه یکپارچه ای میان رسانه ها، مخاطبان و نظام اجتماعی بر قرار می کرد (لیتل جان، 1384). طبق این نظریه افراد وابستگی های متفاوتی به رسانه ها دارند و این وابستگی ها از شخصی به بخص دیگر، از گروهی به گروه دیگر و از فرهنگی به فرهنگ دیگر تفاوت دارد.

به نظر این دو محقق در جامعه ی جدید شهری – صنعتی، مخاطبان وابستگی زیادی به اطلاعات قابل اطلاعات رسانه های جمعی دارند؛ زیرا زندگی در جامعه نیاز مند اطلاعات قابل اعتماد و به روز است. این نطریه بر روابط سه گانه میان رسانه، مخاطبان و جامعه تاکید دارد. محور اصلی این نظریه آن است که مخاطبان به منظور رفع نیاز و رسیدن به اهداف، به اطلاعات رسانه ها وابسته اند. یک فرد ممکن است با دو منبع گوناگون وابستگی رو برو شود.

اولین منبع، تعداد و اهمیت کارکرد های اطلاعات است. رسانه برای مجموعه ای از کارکرد ها نظیر نظارت بر فعالیت های دولت و تفریح و سرگرمی به کار می روند. بعضی از این کارکرد ها برای هر گروه خاص از افراد مهم تر از سایرین است و هرقدر یک رسانه آن اطلاعات را بیشتر ارائه دهد، وابستگی آن گروه خاص به آن رسانه بیشتر می شود. دومین منبع، ثبات اجتماعی است. زمانی که تغییر در جامعه وجود دارد وابستگی مردم به رسانه ها برای اطلاعات افزایش می یابد.

از سوی دیگر هنگامی که ثبات اجتماعی بالاست، نیاز به رسانه می تواند کم شود. در هریک از سه واحد این نظریه (رسانه، مخاطب و جامعه) عواملی در افزایش یا کاهش وابستگی رسانه ها دخالت می کنند.

الف) رسانه: نظام های رسانه ای از نظر تعداد و محوریت ارائه کارکرد های اطلاعاتی متفاوتند. مثلا آنها در جامعه جدیدی شهری – صنعتی چندین کارکرد دارند؛ کارکرد هایی مثل تهیا اطلاعات در باره دولت و سیاست برای مردم به شکلی که انجام انتخابات منصفانه مهیا شود، خدمت به عنوان رکن چهارم دولت، اعلام هشدار. عمومی در موارد بحرانی، تهیه اطلاعات مورد نیاز برای حفظ و چرخیدن نظام اطلاعاتی و عرضه حجم بزرگی از محتوای تفریحی و سرگرم کننده برای کمک به ایجاد آرامش و پر کردن اوقات فراغت مردم. هرچه رسانه ها در یک جامعه این کارکرد ها را بیشتر ارائه دهند، وابستگی به رسانه ها در آن جامعه بیشتر خواهد شد. از نظر بال روی کیچ و دی فلور هرچه جوامع و فناوری رسانه پیچیده تر می شود، کارکرد های منحصر به فرد رسانه ها بیشتر و بیشتر می شوند.

ب) مخاطب: درجه وابستگی به اطلاعات در میان مخاطبان تفاوت دارد. برخی افراد علاقه شدید به ورزش دارند، در حالی که گروه دیگری علاقه به اقتصاد دارند. بعضی به شدت در زمینه جامعه شهری فعالند و نیاز به اطلاعات در باره زندگی شهری و رویداد های محیطی دارند، در حالی که گروهی دروی گزیده اند و نیازی به دریافت اطلاعات در سطح محلی ندارند. برخی به این امر علاقه دارند که در رویداد های سیاسی مثل انتخابات و تظاهرات مشارکت فعال داشته باشند، در حالی که گروهی به مسائل عمومی هرگز علاقه پیدا نمیکنند.

ج) جامعه: یکی از نیاز های مردم کاهش ابهام است. بال رو کیچ و دی فلور یادآوری می کنند که در یک جامعه پیچیده جدید موضوعات زیادی وجود دارند و مخاطب ممکن است راجع به آنها اطمینان نداشته باشد و موارد جدیدی نیز دائما اضافه می شوند. این ابهام تشویش آور است و در نتیجه آن ممکن است افراد به رسانه های جمعی روی آورند. این امر می تواند در تعریف و شکل دهی واقعیت قدرت زیادی به رسانه ها بدهد (خواجه ئیان و همکاران 1388).

بنابر این به طور خلاصه می توان گفت که مخاطبان به اندازه متفاوت تحت تاثیر رسانه ها قرار می گیرند و این میزان تاثیر با توجه به میزان وابستگی شان به رسانه مشخص می شود. مخاطبان برای اهداف و نیاز های خود از رسانه استفاده می کنند، اما در این فرایند ممکن است به آنها وابسته شوند. شکل 1 از الگوی زیر برای تبیین این فرایند استفاده کرده است: این الگو نشان می دهد که نهاد های اجتماعی و نظام های رسانه ای با مخاطبان تعامل برقرار می سازند تا نیاز ها، علایق و انگیزه های افراد را برانگیزانند. بر اساس نظریه وابستگی، افرادی که به بخش ویژه ای از رسانه ها وابسته می شوند به طور شناختی، موثر و رفتاری تحت تاثیر آن بخش قرار خواهند گرفت و در حقیقت هوش هیجانی آنها از طریق آن بخش از رسانه تاثیر می پذیرد.

وابستگی زمانی گسترش می یابد که انواع مخصوصی از محتوای رسانه ها برای ارضای نیاز های مخصوصی به کار روند. افراد به طور مختلف نیاز هایشان را با رسانه ها رفع می کنند و هر فرد ممکن است در زمینه های مختلف از رسانه ها به طور متفاوتی استفاده کند. علاوه بر این، نیاز های فرد همیشه کاملا فردی نیست، بلکه ممکن است به وسیله فرهنگ یا شرایط اجتماعی گوناگون شکل گیرد. به عبارت دیگر، نیاز ها، انگیزه ها و استفاده های افراد از زسانه ها به عوامل خارجی مشروط است که ممکن است در اختیار افراد نباشند.

این عوامل خارجی برای اینکه نشان دهند رسانه ها چگونه قابل استفاده هستند، در گسترش گزینه های غیر رسانه ای دیگر محدودیت و مانع ایجاد میکنند. برای مثال ؛ ممکن است فرد مسنی که رانندگی نمیکند و دوستان کمی دارد بیشتر از سایرین به تلوزیون وابسته شود. کلا هرچه رسانه سریع تر در دسترس باشد، سود دریافتی بیشتر خواهد بود و استفاده از رسانه هرچه از نظر اجتماعی و فرهنگی پذیرفته تر باشد، به احتمال بیشتری استفاده از آن رسانه مناسب تر جایگزین کارکردن محسوب خواهد شد. علاوه بر این، فرد هرچه جایگزین های بیشتری برای ارضای نیاز هایش داشته باشد به رسانه خاصی کمتر وابسته خواهد شد.

تعداد گزینه های کارکردی به هر حال فقط موضوع انتخاب فرد یا حتی موضوع ویژگی های روانشناختی نیست، بلکه بوسیله عواملی نظیر در دسترس بودن رسانه های مخصوص نیز محدود می شود (همان). آنچه در این نظریه می بینیم وابستگی افراد به رسانه برای نیاز جستجوی اطلاعات است و در نتیجه همین جستجوی اطلاعات که در تئوری ادراک اجتماعی هم به آن اشاره شد، سبب وابستگی فرد به رسانه خاصی می شود و در نتیجه این وابستگی به رسانه قدرت تاثیر گذاری بزرگی میدهد که از طریق آن می تواند جنبه های مختلف هوش هیجانی مخاطب را افزایش دهد. در حقیقت ما در اینجا تلاقی دو نظریه وابستگی و نظریه ادراک اجتماعی را میبینیم که وابسته شدن فرد به رسانه خاص سبب تاثیر بر عامل ادراکی او و در نتیجه افزایش هوش هیجانی او توسط رسانه منتخب می شود.

شبکه‏های اجتماعی، به خصوص آنهایی که کاربردهای معمولی و غیرتجاری دارند، به خصوص آنهایی که کاربردهای معمولی و غیرتجاری دارند، مکان‏هایی در دنیای مجازی‏اند که مردم خود را خلاصه‏وار معرفی و امکان برقراری ارتباط بین خود و همفکرانشان را در زمینه‏های مختلف مورد علاقه فراهم می‏کنند. البته در بعضی از این موارد، مثل مای‏ناسا، سمت‏وسوی اصلی این علایق (فضا) مشخص است.

به نظر می‏رسد شبکه‏های اجتماعی هم‏اکنون هم روزبه‏روز محبوب‏تر می‏شوند. با شبکه‏های اجتماعی، دیگر افراد برای پیداکردن همفکران خود در موارد گوناگون تنها نیستند؛ یک دوست آرژانتینی برای تحلیل بازی‏های یوکاجونیورز، یک دوست سوئدی برای صحبت درباره‏ی فناوری اطلاعات، یک دوست فرانسوی برای صحبت درباره‏ی فیلم‏های سینمای مستقل یا یک دوست مصری برای بحث درباره‏ی مسائل خاورمیانه. مسلماً در دنیای حقیقی هیچ‏گاه افراد علاقه‏مند، موضوعات مورد علاقه‏ی خود را به این گستردگی نمی‏یافتند. به این دلیل و شاید دلایل مشابه این، سرویس‏های شبکه‏های اجتماعی، به یکی از مهم‏ترین ارکان اینترنت در دو سه سال اخیر تبدیل شده‏اند. (یزدان‏پناه، 1389)

اعتیاد اینترنتی: اعتیاد به اینترنت یا وابستگی به اینترنت را می توان نوعی استفاده از اینترنت دانست که به ایجاد مشکلات روان شناختی، اجتماعی، تحصیلی و حرفه ای در زندگی افراد منجر می شود. تاریخچه ی ظهور این اعتیاد به عنوان یک اختلال جداگانه، اولین بار در سال 1995 توسط ایوان گلدبرگ مطرح شد و در سال 1996 توسط یانگ توسعه یافت. از آن پس مراکز درمانی در سراسر امریکا و حتی دادگاه و سیستم قانونی این کشور وابستگی به اینترنت را به عنوان یک اختلال روانی واقعی پذیرفت. وابستگی به اینترنت را اعتیاد مدرن نامگذاری کرده اند. در واقع وابستگی های دیگر است؛ اگر چه این نوع وابستگی مشکلات جسمی اعتیاد های شیمیایی راندارد، مشکلات اجتماعی ناشی از آن همانند اعتیاد های دیگر است(شایق 1387).

امروزه محیط های مجازی که با پیشرفت علوم رایان های گسترش پیدا کرده اند، زمینه جدیدی را برای رضایت بخشی مجازی بوجود آورده اند که بررسی عوامل موثر بر آنها و پیامد های ناشی از آنها اهمیت پیدا کرده است. جذابیت این گونه از محیط ها اگرچه مجازی اند ولی به تدریج قادرند جای عناصر واقعی در زندگی انسان را بگیرند. به طوری که فرد، بودن در این فضا ی مجازی را ارضا کننده تر از دنیای واقعی بداند (دوران 1381).

اینترنت، فرهنگ رسانه ای جهانی یکپارچه است، که اشکال سنتی جامعه پذیری خانواده و مدرسه را به مبارزه خوانده و اغلب از آن سبقت گرفته است. دنیای اینترنت در عین حال که روابط کودکان و نوجوانان را در جهان مجازی افزایش می دهد، در مقابل از دامنه روابط آنان در جهان واقعی کاسته می شود. بر این اساس انگیزه ی کاری بهره وری و بازده کاری این افراد در نتیجه استفاده بیش از حد از اینترنت پایین می آید. دنیای مجازی، چت روم ها و بازی های اینترنتی به راحتی جایگزین انگیزه ی ایجاد شبکه های ارتباط اجتماعی و گسترش و تعمیق روابط در این شبکه و یا انگیزه فعالیت در حوزه های دیگر همانند حوزه انگیزشی تحصیل، انگیزش برای اشتغال و همانند اینها می شود. در تحقیقات اخیر به تاثیر چشم گیر استفاده بیمار گونه از اینترنت بر تنش های اجتماعی، علمی و شغلی پرداخته شده است، افرادی همچون یونگ و سایر روان شناسان معتقدند که زیاده روی در استفاده از اینترنت می تواند برای سلامت فکری و فیزیکی فرد خطرناک باشد.

همچنین در تحقیقات صورت گرفته از سوی شاتون (1991) کریفیتز (1997) یونگ (1998)، اعتیاد اینترنتی را نشان دادند و مشاهده کردند که کاربران کامپیوتر و وابسته با اینترنت به تدریج زمان کمتری را با افراد واقعی در مقایسه با زمان استفاده از کامپیوتر و رابطه روی خط می گذارانند. این مطالعات نشان می دهند کسانی که معتادان اینترنتی خوانده می شوند، به طور تقریبی حدود 40 الی 55 ساعت ساعت در هفته را به جستجوی روی خط اینترنت می گذرانند (کوپر و گرینفیلد 1999).

اعتیاد به اینترنت امروزه در کانون توجه است زیرا افرادی که دچار اعتیاد اینترنتی هستند روز به روز در حال افزایش اند و این امر باعث گردیده است که این افراد، خانواده ها و جامعه با معضلات مختلفی دست به گریبان شوند. اعتیاد به اینترنت تبعات و مشکلاتی از قبیل مشکلات تحصیلی و خانوادگی برای کاربران خود ایجاد می کند. ممکن است اعتیاد به اینترنت همانند سایر موارد اعتیاد آثار و علائم جسمانی به دنبال نداشته باشد اما هوارض اجتماعی که این معضل در پی دارد آن را در زمره ی دیگر موارد اعتیاد قرار می دهد (غفاری 1385).

دسترسی به اینترنت پدیده ای رو به گسترش است و هر روز تعداد بیشتری از افراد در زمره ی استفاده کنندگان از اینترنت در همه جا حضور دارد؛ در خانه، مدرسه، ادارات و حتی در مراکز خرید در بین کاربران اینترنت جوانان و نوجوانان بیشترین استفاده از آن را دارند. نتایج تحقیقات انجام شده در ایالات متحده نشانگر آن است که استفاده از اینترنت در میان جوانان و نوجوانان بیش از گروه های دیگر است. (بولن و هری 2000).