فصل دوم پایان نامه روانشناسی درباره درمان شناختی رفتاری اختلال اضطراب اجتماعی
مشخصات این متغیر:
شرح متغیر: درمان شناختی رفتاری، اختلال اضطراب اجتماعی مبتنی بر الگوی هافمن: این درمان بدین منظور طراحی شده است تا مجموعه ی نظام داری از فرضصت ها را برای مراجعان فراهم سازد، به طوری که آنها بیاموزند موقعیتهای اجتماعی تهدید کننده نیستند، خطاهای اجتماعی مهلک و شرم آور نیستند، و نقایص و کاستیها در عملکرد اجتماعی به اندازه ای که پیش بینی می کنند فاجعه آمیز نیستند.
منابع فارسی و لاتین: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 19 صفحه
نوع فایل: word کد Mb55
برای دانلود مبانی نظری این متغیر به ادامه مطلب بروید...

در طی پیشرفت درمان، با کمک کردن به مراجعان برای تبدیل شدن به درمانگر خودشان، ماندگاری درمان بیشتر می شود؛ این کار از طریق فهم و به کاربرد تدابیر درمانی بر روی خودشان صورت می گیرد. چنین استقلال عملی در به کار بردن مهارت های درمانی، با فراهم کردن یک الگو از اختلال توسط درمانگر آغاز می شود. این الگو یک راهنما برای دنبال کردن مداخلات فراهم می کند، و به مراجعان کمک می کند ببینند که هر جزء از مداخلات بخشی از یک طرح کلی است که عوامل نگهدارنده اختلال اضطراب اجتماعی را حذف می کند.

همچنین این الگو فضایی برای مراجعان فراهم می کند تا به گونه ای به اختلال خود بنگرند که ممکن است به آنها کمک کند تا تلاش های حل مسئله ناکارآمد خود را رها کنند، و به طور متفاوتی به ناهماهنگی و هجوم علائم خود که در لحظات ترس بروز می یابند، پاسخ دهند (هافمن و اتو،2010؛ ترجمه خانزاده، سلطانی و سعیدیان اصل، 1392).

پس از این الگو آموزشی ارائه شد، ابزار اصلی برای تغییر، مواجهه گام به گام است. در اینجا وظیفه ی درمانگر کمک به یادگیری مراجعان از طریق عمل کردن است تا این مواجهه ها را انجام دهند، به اندازه کافی در موقعیت های اجتماعی قرار بگیرند، و به طور منطقی آنچه که در آن موقعیت در حال رخ دادن است را ارزشیابی کنند؛ با این کار بر ترس خود غلبه می کنند و انتظارات غلط آنها تصحیح می شود.

اگر مواجهه گام به گام ابزار اصلی یادگیری درمانی باشد، بنابراین هنر تحقیق این یادگیری از توانایی درمانگر ناشی می شود تا این دیدگاه را برای مراجعان فراهم کند که اضطراب اجتماعی شان می تواند با نوعی جدید از تمرینات اجتماعی تغییر کند. این تمرینات اجتماعی، مواجهه های اجتماعی فشرده تر و پی در پی را در بر می گیرد که با یادگیری ارزشیابی بی طرفانه تر و درست تر تجارب ترکیب شده است.

بینش حاصل شده از این تمرینات از مداخلات آموزشی و شناختی ناشی می شود و این حس را در مراجعان ایجاد می کند که ممکن است مواجهه اجتماعی در زمان درمان در مقایسه با مواجهه هایی که خودشان انجام می دهند تاثیرات متفاوتی را در بر داشته باشد. توجه به این نکته ضروری است زیرا اکثر مراجعان برای سالها مواجهه های اجتماعی را به سبک خود انجام می دهند و بنابراین برای وارد شدن دوباره به این موقعیتها دودل و مردد هستند. اگر مراجعان شنسی برای خواند دفترچه پروتکل درمانی درمانگران برای درمان اختلال اضطراب اجتماعی را داشته باشند، با چیزی نظیر موارد زیر مواجهه خواهند شد:

- شما باید یاد بگیرید زمانی که از اضطراب به عنوان معیاری از عملکرد اجتماعی خود استفاده نمی کنید، در موقعیتهای اجتماعی چگونه رفتار کنید.

- شما باید فرصت داشته باشید به مدت کافی در موقعیتهای اجتماعی قرار بگیرید تا به اضطراب اجازه دهید به طور طبیعی از بین برود.

- شما باید فرصتی داشته باشید تا در مقابل اضطرابی که در موقعیتهای اجتماعی تجربه می کنید به قدری آرامش کسب کنید که اضطراب اجتماعی را برای خودتان به عنوان یک فاجعه اجتماعی تعریف نکنید.

- شما باید فرصتی داشته باشید تا یاد بگیرید چگونه به دقت و صحت هر چه بیشتر خودتان را قبل، در حین، و بعد از عملکرد های اجتماعی مدیریت کنید.

- شما باید تمامی گزاره ها را با تمرینات مکرر انجام دهید تا به خودتان نشان دهید زمانی که از یک رویکردگام به گام درمان شناختی-رفتاری (CBT) استفاده می کنید، همه ی چیزها واقعاً می توانند متفاوت باشند و تغییر کنند.

گرچه این یادگیری ها در بین زیر گروههای مختلف مراجعان به گونه ای متفاوت آشکار می شود، اما یک سلسله تغییرات عمده که در تمام مراجعان ایجاد می شود عبارتند از:

در ابتدای درمان، فرد از الگوهای که زیربنای اختلال اضطراب اجتماعی هستند، مخصوصاً سلسله انتظارات اجتماعی منفی، اجتناب و تمرکز غلط بر عملکردهای اجتماعی، ارزشیابی سختگیرانه در مورد خود، و رفتارهای اجتنابی و گریز از موقعیت که از مشخیات اختلال اضطراب اجتماعی هستند، فهمی ذهنی و عقلانی کسب می کند و بدون مداخله آنها را درونی می کند در یک درمان متمرکز بر مراجهه، پس از الگوی آموزشی، مراجعان یاد می گیرند که با وجود حضور اضطراب، تنظیم اهداف اجتماعی معقول و منطقی امکان پذیر است.

این یادگیری اغلب با تعریف دوباره از تجربه ی خود اضطراب اجتماعی- از ادراک اضطراب اجتماعی به عنوان نشانه ای از بی لیاقتی شخصی تا ادراک این تجربه ی اضطراب به عنوان یک علامت ناخوشایند و ناراحت کننده ای که خود شکن است-مطابقت دارد و یا راهنمایی برای این تعریف دوباره است. با این تغییر جهت، تا اندازه ای در توجه متمرکز بر ناکامی ها و خطاهای اجتماعی ادراک شده تغییراتی ایجاد می شود، و به همان نسبت از شدت پردازش خودشکن پس از واقعه کاسته می شود. در موارد موفق آمیز، اطمینان اجتماعی جانی تازه می گیرد(هافمن و اتو،2010؛ ترجمه خانزاده و همکاران، 1392).

ضرورت فهم آرایش و ماهیت این تغییرات مرتبط با درمان در این است که درمانگران را قادر می سازد تا مراجعان را تشویق کنند و بر اهمیت این رویدادها تاکید کنند. مخصوصاً زمانی که مراجعان باید رویه های درمانی را برای خودشان به صورت یک قانون درآورند، این امر برای برای تعیین محدوده ی زمان بین جلسات اهمیت دارد. در زمان آغاز هر جلسه ی درمان، درمانگران به مراجعان کمک می کنند تا بر مبنای نتایج تمرینات خانگی که آنها به دست می آورند الگویی از تغییرات را شکل دهند و سپس تمرینات مواجه ای اضافی را در جلسه ی درمان انجام دهند. با شرح دادن برخی از تغییرات مفید و موثر مراجعان اهمیت تغییرات درمانی که با آن نائل شده اند را بهتر احساس خواهند کرد(هافمن و اتو،2010؛ ترجمه خانزاده و همکاران، 1392).

الگوی کلی درمان شکل 2-5 به صورت اجمالی عوامل نگهدارنده اختلال اضطراب اجتماعی و عوامل مهم میانجی گر تغییرات درمانی را نشان می دهد، کوتاه سخن اینکه این الگوی درمانی نشان می دهد که هراس اجتماعی با انتظارات غیر واقع گرایانه در مورد استاندارد های اجتماعی و نقص در انتخاب اهداف اجتماعی خاص و دست یافتی همراه است. زمانی که فراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی با موقعیت های چالش برانگیز اجتماعی روبرو می شوند، به طور بارزی جهت توجه خود را به سمت جنبه های منفی خودشان و عملکرد اجتماعی خود تغییر می دهند.

بسته به فرد مراجع، این تغییر توجه منجر به برآورد بیش از حد پیامدهای منفی یک رویارویی اجتماعی، ادراک کنترل هیجانی پایین، ادراک منفی از خویشتن به عنوان یک موجود اجتماعی، و یا ادراک مهارت های اجتماعی ضعیف می شود. به عنوان نتیجه ای از این تغیر توجه و ادراک تدابیر مقابله ای ضعیف در موقعیت های چالش برانگیز اجتماعی، مبتلایان به اختلال اضطراب اجتماعی منتظر خطاهای اجتماعی هستند و آن را پیش بینی می کنند، و این خطاها را به صورت فاجعه آمیزی ادراک می کنند. در برابر این سیل تهدیدهای اجتماعی، تدابیر مقابله ای ناسازگارانه، که برجسته ترین آنها عبارتند از فرار، اجتناب، و رفتارهای ایمنی شدت می یابند، و با نشخوار ذهنی پس از واقعه ادامه می یابند. در نتیجه، این نشخوار ذهنی هراس اجتماعی را تقویت می کند(هافمن و اتو،2010؛ ترجمه خانزاده و همکاران، 1392).