مشخصات این متغیر:
شرح متغیر: استرس شرایطی است که در نتیجه تعامل میان فرد و محیط به وجود می آید و موجب ایجاد ناهماهنگی – چه واقعی و چه غیر واقعی- میان ملزومات یک موقعیت و منابع زیستی، روانی و اجتماعی فرد می شود. در اینجا هر چهار جز را به طور مختصر توضیح می دهیم .
منابع فارسی و لاتین: دارد
تعداد صفحه: 30 صفحه
نوع فایل: word کد Mb36
برای دانلود مبانی نظری این متغیر به ادامه مطلب بروید...

استرس شرایطی است که در نتیجه تعامل میان فرد و محیط به وجود می آید و موجب ایجاد ناهماهنگی – چه واقعی و چه غیر واقعی- میان ملزومات یک موقعیت و منابع زیستی، روانی و اجتماعی فرد می شود. در اینجا هر چهار جز را به طور مختصر توضیح می دهیم(سارفینو، 1940؛ ترجمه احمدی ابهری و همکاران، 1387):

1. استرس از توان زیستی، روانی و اجتماعی فرد، برای سازگاری با وقایع یا شرایط مشکل، می کاهد. این توان ها محدودند.

2. عبارت «ملزومات یک موقعیت» به مقدار منابعی که برای تطابق با یک موقعیت استرس آور، مورد نیاز است، گفته می شود.

3. زمانی که میان ملزومات یک موقعیت و منابع فرد توازن برقرار نباشد، تضادی به وجود می آید.

4. ما ملزومات، منابع و تضادها را در تعامل با محیط ارزیابی می کنیم. عوامل بسیار بر این تعامل اثر می گذارد مانند تجربیات گذشته و جنبه های گوناگون موقعیت.

جنبه های زیستی، روانی و اجتماعی استرس

مولفه های زیست شناختی استرس الف) پاسخ سمپاتیک / آدرنال و هیپوفیز / آدرنال وقتی مردم با چالشی رو برو می شوند، معمولا تلاش زیادی برای کنار آمدن با آن به خرج می دهند. همچنین وقتی مردم کنترل از دستشان خارج می شود، معمولا کوشش می کنند تا دوباره کنترل را به دست گیرند. تحت این شرایط، بدن یک پاسخ سمپاتیک /آدرنال می دهد. دستگاه سمپاتیک به فرد اجازه می دهد با فعال ساختن بدن خود به درخواست های آنی محیطی پاسخ گوید: ضربان قلب بالا می رود، فشار خون افزایش می یابد و فرد هشیار تر می شود و خلاصه، فرد انگیخته می شود (فرانکن، 1939؛ ترجمه شمس اسفند آباد، محمودی، امامی پور،1384).

دستگاه سمپاتیک / آدرنال مسئول انگیختگی است و دستگاه هیپوفیز / آدرنال بیشتر مربوط به واکنش جنگ و گریز می شود. در شرایط استرس پاسخ های سمپاتیک / آدرنال و هیپوفیز آدرنال همزمان رخ می دهند. با وجود این این دو دستگاه در برخی از شرایط جداگانه عمل می کنند. معمولا وقتی می کوشیم با انجام دادن برخی از انواع رفتارهای انطباقی بر استرس کنترل پیدا کنیم. وقتی سطح کنترل خود را به دست می آوریم، سطح کورتیزل افت می کند، در حالی که سطح اپی نفرین بالا می رود. کور تیزول شاخص عمل دستگاه هیپوفیز/آدرنال و اپی نفرین به عنوان شاخص فعالیت دستگاه سمپاتیک/آدرنال می دانند (فرانکن، 1939؛ ترجمه شمس اسفند آباد و همکاران،1384).

أ‌) نشانگان عمومی انطباق مطالعه علمی استرس با پژوهش‌های سلیه آغاز شد که اولین مقاله او در این‌ زمینه‌ به‌ سال(1936) منتشر گردید. وی تغییرات فیزیولوژیائی و روان‌شناختی ناشی‌ از‌ تنیدگی را مورد توجه قرار داد. سلیه در این تئوری تـشریح کـرد که چگونه تعادل حیاتی از هم می‌پاشد. وی واکنش در برابر استرس را در یک فرایند سه مرحله ای موسوم به نشانگان عمومی انطباق(GAS) خلاصه کرد(سارفینو، 1940؛ ترجمه احمدی ابهری و همکاران، 1387):

1. مرحله هشدار :

نخستین مرحله GAS، همانند واکنش جنگ- یا گریز موردی اضطراری است-کار آن، بسیج نیروهای بدن است. به هنگام آغاز مرحله هشدار، برانگیختگی روی می دهد؛ این برانگیختگی با وضعیت فشار خون سنجیده می شود- برای مثال فشار خون برای یک لحظه پایین می افتد، اما به سرعت بالا می رود. برانگیختگی شدید، در نتیجه ترشح هورمون ها به وسیله سیستم غدد درون ریز ایجاد می شود: غده هیپوفیز، ماده ACTH را ترشح می کند که افزایش ترشح اپی نفرین، نور اپی نفرین و کورتیزول را به وسیله غددآدرنال در جریان خون، سبب می شود. در پایان این مرحله، بدن کاملا بسیج شده است تا در برابر استرس به شدت مقاومت نشان دهد. اما بدن نمی تواند این برانپیختگی شدید را برای مدتی طولانی حفظ کند. بعضی از موجووداتی ک مدتی طولانی، در شرایط بسیار پر استرس مرحله هشدار نگه داشته شده اند، طی چند ساعت یا چند روز مرده اند(سارفینو، 1940؛ ترجمه احمدی ابهری و همکاران، 1387).

2. مرحله مقاومت :

اگر استرسی تداوم یابد، اما آنقدر شدید نباشد که به مرگ بینجامد، واکنش فیزیولوژیکی وارد مرحله مقاومت می شود. در این مرحله، بدن شروع به سازگار شدن با عامل استرس زا می کند. برانگیختگی فیزیولوژیکی تا حدی تعدیل می یابد، اما به هر صورت بالاتر از حالت طبیعی باقی می ماند. با وجود تداوم این میزان از برانگیختی، ارگانیزم ممکن است نشانه های اندکی از استرس را نشان می دهد. اما توانایی مقاومت آن در مقابل استرس های جدید، ممکن است مدت ها مختل شود. براساس نظریه سلیه، یکی از پیامدهای این اختلال، افزایش آسیب پذیری در برابر مشکلات بهداشتی است که او آن را «بیماری های سازگاری» نامیده است.

این مشکلات بهداشتی، مواردی از قبیل فشار خون بالا، زخم معده، آسمو بیماری هایی که بر اثر اختلال سیستم ایمنی به وجود می آیند را شامل می شود(سارفینو، 1940؛ ترجمه احمدی ابهری و همکاران، 1387).

3. مرحله فرسودگی :

برانگیختگی فیزیولوژیکی طولانی مدت، تضعیف سیستم ایمنی و کاهش اندوخته های انرژی را در پی دارد، به حدی که مقاومت بدن محدود می شود. در این زمان، مرحله فرسودگی آغاز می شود. اگر استرس ادامه یابد، احتمال آسیب و بیماری عضو های درونی و حتی مرگ نیز وجود دارد(سارفینو، 1940؛ ترجمه احمدی ابهری و همکاران، 1387).