تحلیل علی در روش تحقیق پایان نامه نویسی ارشد روانشناسی و علوم اجتماعی بحث مفصلی است که در این مقاله بیان شده است.

تحلیل علی در روش تحقیق

هدف:

شرح و بسط مفهوم تحلیل علی ومكانییسم‌های درونی آن.

واژه‌های كلیدی: نظم استقرایی. شرط لازم و كافی.

مكانیسم علّی. علیت متوازی. موجبیت چند جانبه. شرط لازم. شرط كافی. شرط نالازم. علیت احتمالی. خطای سلبی و ایجابی. شرط حدود و مخل. شرش خفته و بیدار. مدخلیت علی. نمونه پژوهشی. روش تطبیقی. روش اتفاق. روش اختلاف

الف) نظم استقرایی چیست؟ و در مظان چه خطاهایی می‌باشد؟

تحلیل علی، نوعی از تجزیه وتحلیل اموراست كه بر رابطه علت و معلولی پدیده‌ها تأكید دارد.

در این ارتباط بایستی بیان كرد كه نحله‌های فكری موجود در علوم اجتماعی دو دسته هستند.

برخی از آنها اعتقاد دارند كه در پیدایی یك حادثه رفتار و انتخاب افراد مؤثر است (نظریه اختیار عاقلانه).

این دسته را دلیل‌گرا گویند. و عده‌ای دیگر معتقدند كه تأثیر و تأثّر پدیده‌ها از نوع تأثیر اشیاء و ساختارهاست نه انتخاب افراد ؟.

این دسته اخیر «علت‌گرا» هستند.

در این مقاله به بررسی چگونگی تبین دسته اخیر (علت‌گرایان) و نقاط ضعف وقوت آنها پرداخته می شود.

حال باید دانست كه برای تجزیه و تحلیل یك رابطه علّی سه راه وجود دارد.

بررسی نظم استقرایی، شرط لازم و كافی و مكانیسم علی.

لیتل به صورت مفصل به هر سه مورد پرداخته و در نهایت مكانیسم علّی را كامل‌ترین بررسی می‌داند.

او مكانیسم علّی را دارای امتیازات در روش قبلی و فاقد صنف‌های آن دو می‌داند.

نظم استقرایی عبارت است از تكرار پیاپی همزمانی دو پدیده.

مثلاً هر گاه باد می‌وزد برگ درختان تكان می‌خورد.

این حادثه آنقدر در طبیعت تكرار شده كه ما آن دو را علت و معلول می‌دانیم.

حال اگر بگوئیم هرگاه دو پدیده به صورت مكررّ پشت سر هم بیایند حتماً علت و معلول هستند، دو ایراد به همراه خواهد داشت .

1ـ خطای سلبی: یعنی ندیدن رابطه علت و معلول تنها به دلیل عدم بروز آن. مثلاً: رفتار بد كارفرما باعث نارضایتی كارگران می‌شود اما كارگان نارضایتی خود را به خاطر برخی مصلحت‌ها نشان نمی‌دهند. اینجا ممكن است به خطا گمان كنیم كه رابطه علت و معلولی بین رفتار كارفرما و عكس العمل كارگران وجود ندارد، در حالی كه در واقع این رابطه هست.

2 ـ خطای ایجابی: به این خطا در تحقیقات آماری كاذب نیز می‌گویند. یعنی وقتی كه به صورت پشت سر هم بودن در واقع آنها را علت و معلول بپنداریم. مثلاً: مشاهده اینكه تمام زنان بلند قامت از نوع خاصی از آرایش صورت استفاده می‌كنند. در ظاهر رابطه علت و معلول بین قد بلند زنان و آرایش آنها وجود دارد اما در واقع چنین نیست.

 

چند نكته:

1)مدعیات علی مختلف اندیشمندان، سه نوع است:

اول: بر عللی انگشت بگذارد (علت‌گرایی)

دوم: فرآیند تصمیمی‌گیری فاعلان خردمند را تحلیل كند (دلیل‌گرایی)

سوم: تفسیری از ارزشها و جهان ‌ینی خاص فردی را اررائه نماید (تفسیر گرایی) ـ این سه، محورهای اصلی روشی در علوم اجتماعی است.

2) عالمان اجتماعی در جستجوی كشف شرایط مقدم بر حادثه و كافی برای ایجاد حادثه با فرض وجود نظم‌های قانونمند موجود میان این گونه پدیدهها هستند.

این گونه تحلیل ها به سه شكل امكان پذیر است.

مفهوم نظم استقرایی( تلازم میان متغییرها) مفهوم شرط لازم و كافی و مفهوم مكانیسم علّّی.

3) ركن نظریه نظم استقرایی ـ رأی هیوم است كه می‌گوید: نسبت علی میان دو متغییر C و E فقط وقتی برقرار است كه حوادثی از نوع C، با حوادثی از نوع E به نخو منظم همراه باشد.

4) همبستگی و همراهی دو متغییر گسسته E و C را می‌توان برحسب احتمالات شرطی بیان كرد. بدین طریق كه: E همراه و همبسته C است اگر و فقط اگر احتمال E به شرط وجودC بیشتر از احتمال مطلق E باشد. در اینجا C عامل دخالت كننده است.

5) مدعای نظم استقرایی این است كه ربط علّبی قابل تحویل به احتمالات شرطی و تقارنات است.

6) برای حذف خطای سلبی و ایجابی باید به تحلیل مكانیسم علی بین علت و معلول بپردازیم. یعنی معیار نظم استقرایی تابع معیار مكانیسم علی است.

7) معیار نظم استقرایی حداكثر منبعی است برای فرضیات علّی و شیوه‌ای است برای بررسی تجربی این فرضیات. این نظم تعریفی برای علیت نیست.

 

ب) معیار شراط لازم و كافی چیست؟ آیا این معیار، معیار مناسبی برای تعیرف علیت است؟

در رابطه با رابطه میان علت و معلول انواع مختلفی وجوددارد. بر اساس معیار شرط لازم و كافی گفته می‌شود كه وقتی رابطه علت و معلول را به درستی تحلیل كرده‌ایم كه بتوانیم شرط لازم و كافی را كشف كنیم.

كشف شرط لازم و كافی یعنی كشف علت وقوع معلول. لیتل پس از بررسی شرط لازم و كافی و انواع علل محتمل تأثیر گذار بر معلول به این نتیجه می‌رسد كه این معیار (شرط لازم و كافی) مثل شرط نظم استقرایی ناقص است وئ نمی‌تواند به خودی خود از تأثیر علت‌های نابجا در امان باشد.

بنابراین این معیار را نیز نیازمند معیار مكانیسم علّی می‌داند.

یعنی برای كشف درستی یا نادرستی یك رابطه از نوع شرط لازم و كافی باید زنجیره‌ای را كه علت و معلول را با واسطه‌هایی به هم متصل كرده‌اند را كشف كرد (مكانیسم علّّی).

نكته:

1) را واجد پیوند باE می‌شماریم اگر و فقط اگر C شرط لازم یا شرط كافی برای وقوع E باشد.

2) خبر از علت حادثه‌ای دادن، مستلزم خبر دادن از شرایط كافی و كافی وقوع آن است.

3) میدان علل: جمیع شرایطی كه در وقوع مدخلیت علّی دارند. در این ارتباط دو نوع شرط داریم .

الف) شرط خفته: عاملی كه مدتها قبل از حدوث ؟ در میدان علل حضور داشته است.

ب) شرط بیدار كننده: حادثه‌ای است كه در زمان معین t رخ داده و معلول را هم در همان زمان به دنبال می‌آورد.

عامل بیدار كننده همان است كه تحولی در شرایط خفته متولد پدید می‌آورد.

4) شرط كافی، شرطی است كه حضورش، وقوع E را تضمین كند. شرط كافی معمولاً دستهای از شرایط را شامل می‌شود.

5) شرط لازم: به دو معنا به كار می‌رود ـ الف) به عنوان شرطی كه برای پیدایش معلول لازم است اما كافی نیست .

ب) شرط غیرقابل جایگزین: در معنای نخست با شرط لازم، معلول به حتم پدید نمی‌آید و با وجود شرط لازم، معلول می‌تواند بوجود آید مشروط بر آنكه شرایطی دیگر به عنوان شرایط كافی داشته باشند.

6) شرط لازم وكافی را نیز می‌توان بدین گونه بیان كرد:

علت است اگر و فقط اگر:

1) شرط لازم وقوع باشد.

2) عضوی از دسته‌ای از شرایطی باشد كه بر روی هم برای وقوع كافی هستند.

7) گاهی اوقات رابطه بیم دو پدیده بر حسب متغییری دیگر برقرار می‌شود كه این متغییر احتمال وقوع معلول را افزایش و یا كاعش می‌دهد. در این مواقع اگر الف) احتمال معلول افزایش یافت گوئیم كه با یك عامل ممد سرو كار داریم. و اگر ب) احتمال وقوع معلول كاهش یافت گوئیم كه با یك عامل ؟ سرو كار داریم.

8) بالاترین درجه وجود یك عامل مخلّ، عدم شرط لازم و بالاترین درحه وجود یك عامل ممدّ، وجود شرط كافی است.

9) تبین‌های علّی، ممد عادتاً و ابر «شرلایط عادی» می‌گذارند.

10) موجیت چند جانبه: وقتی كه میدان علّی حاوی عوامل بسیار باشد كه هر كدام به تنهایی برای حدوث معلول كافی باشند. در این موارد، هیچ یك از عوامل به تنهایی، شرط لازم (یعنی شرط اجتناب ناپذیر نیست).

11) شرط ناكازم: تلفیقی است كه شرط كافی و لازم كه جان مكی ارائه داد. شرط ناكازم، شرط ناكافی ولی لازمی اشت كه خود جزئی است از شرایطی كه برای حدوث نتیجه، كافی ولی نالازمند. این شرط، ‌شرط سختگیرانه است و حداكثر در موارد صادق است كه قوانین قطعی بر روابط میان حوادث حاكم باشند.

12) علیت متوازی: هرگاه معلول‌های متعدد از یك علت واحد سرچشمه بگیرند: مپلاض كمك به یك نیازمند (علت) میتواند باعث ناراحتی و یا خوشحالی او شود(معلولهای متفاوت)

13 همچنین رابطه‌های علّی به صورت یكی از 4 شكل زیر را به خود می‌گیرند:

 

الف) حكم شخصی علّی: مثلاً اقتدار تشخیص حاكم باعث ایجاد نظم در جامعه شد.

ب) حكم كلّی علّی: مثلاً وجود و حاكم در یك جامعه باعث نظم اجتماعی می‌شود.

ج) مدخلیت علّی (كه پیش از این گفته شد)

د) علیت احتمالی (آماری): مثلاً سابقه تسلیحاتی احتمال وقوع جنگ را افزایش می‌دهد.

14) مهمترین عیب تحلیل به حسب مفاهیم لازم وكافی این است كه پاره‌ای از رزوابط علّی، احتمالی‌اند نه ضروری و قطعی و ادعاهای احتمالی را نمی‌توان در قالب مفاهیم شرط لازم و كافی ریخت.

 

ج) مكانیسم علی چیست؟ جایگاه آن در تحلیل چیست؟

در نظم استقرایی، وجود همزمانی دو پدیده دلیل بر رابطه علی آنها پنداشته می‌شود.

عیب این معیار آن بود كه این همزمانی ممكن است وجود داشته باشد در حالی كه رابطه‌ای نباشد (خطای ایجابی) و یا همزمانی دو پدیده در حالی كه رابطه وجود داشته باشد (خطای سلبی). در معیار شرط لازم و كافی گفته شد كه سخن از شرط لازم و كافی مواقعی است كه از رابطه ضروری بین دو پدیده بتوان سخن گفت و حال انكه می‌دانیم در علوم‌ اجتماعی، با پدیده‌های محتمل سرو كار داریم.

سومین معیار، مكانیسم علّی نام دارد. مكانیسم علّی می‌گوید برای انكه یك علت به معلول منجر شود واسطه‌های علّی زیادی را پشت سر می‌گذارد.

برای تخلیل یك رابطه علّی بایداین واسطه‌ها كشف شوند. كشف این زنجیره نه اشكالات نظم استقرایی را دارد ونه اشكالات شرط لازم و كافی. با دقت در این معیار می‌توان گفت كه زنجیره علّْی (مكانیسم علّی) در واقع چونگی ربط علت به معلول را می‌رساند و بنابراین بیشتر در ارتباط با سئوالات «چگونگی ـ ممكن است» می‌باشد.

از جانب دیگر لیتل در این فصل بارها بارها تأكید می‌كند كه در علوم ‌اجتماعی ممكن است كه علت و معلول از نوع ساختارها (یا علل) باشند اما مكانیسم ربط دهنده علت به معلول از نوع كنش كنشگران فعال باشد. بدین طریق می‌توان گفت كه لیتل با این رأی بین تحلیل و اختیار عاقلانه راهی میانه را برمی‌گزیند.

نكته:

1) ركن هر تبین علمی، مكانیسمی است كه را به می‌رساند. مكانیسم علی عبارت از رشته‌ای از حوادث كه خود محكوم نظمی قانون دارند و از مبین شروع شده و به مبین ختم می‌شوند.

2) توضیح مكانیسم علّی پیوند دهنده به عینی كردن این معناست كه چرا وقوع موجب وقوع می‌شود.

 

د) روشهای علّی (نمونه پژوهشی و تطبیقی)

روشهای رایج برای تحلیل علی پیوندها، نمونه پژوهشی و تطبیقی هستند. در روش نمونه پژوهشی وجود ماهیت حادثه خاصی، مورد بررسی قرار می‌گیرد. این روشی معمولاً تاریخی بوده و مستلزم جمع‌آوری اطلاعات از دل تاریخ است.

در روش تطبیقی دو یا چند نمونه، داریم كه ویژگی‌های مشابه و متفاوتی باهم دارند. در واقع روش تطبیقی نوعی روش مقایسه‌ای می‌باشد. این روش توسط «استوارت میل» ابداع گشت و به دو صورت اتفاق و اختلاف موجود است. هر دوی این روشها (اختلاف و اتفاق) مستلزم تحقیق تفضیلی در یكایك نمونه‌ها بوده و به فرضیه‌ای محتاج است كه مكانیسم علی ان نمونه‌ها را تبین كند.

نكته: 1) در روش نمونه پژوهشی، محقق تاریخ حادثه را چنان می‌كارد تا به دسته‌ای از فرضیات در باب حادثه برسد. برای این مقصود:

1) از نظریه‌های تأیید شده سابق، فرضیه‌ای در باب فرآیندهای زیرین اجتماعی ارائه می شود و با مرور حوادث تاریخی به قبول با ردّ آن می‌پردازیم ـ 2) این وش می‌تواند به تلاشهای آماری و یا تحلیل‌های تطبیقی انجامد.

2) از آن رو كه دانش علم به توالی زمان حوادث برای حكم به وجود پیوند علی كافی نیست تا به پایه‌ای تئوریك و یا استقرایی حاجت است تا در نمونه پژوهشی به تأیید فلان شرایط خاص تاریخی در وجود و ماهیت شرایط بعدی، حكم كند.

3) روش تطبیق مستلزم، تحقیق تفضیلی در یكایك نمونه‌هاست و به فرضیه‌ای محتاج ایت كه مكانیسم علی آن نمونه‌ها را تبین كند.

4) در روش اتفاق دو نمونه مشابه داریم با كیفیت مشابه.هدف ما دراین حالت كشف علت یا عللی است كه باعث مشابهت آن دو شده است. تك تك علل درهر دو نمونه بررسی شده و در نهایت آن دسته از علل كه درهردو نمونه مشابه بوده‌اند به عنوان علت یا علل تشابه دو نمونه ذكر می‌شود.

5)در روش اختلاف دو نمونه مشابه داریم با كیفیت متفاوت.

هدف ما در این حالت علت یا عللی است كه باعث تفاوت كبفیت آن دو شده است. تكتك علل را در هر روز نمونه، بررسی شده و در نهایت آن علت یا عللی كه در دو نمونه متفاوت بوده‌اند (در یكی بوده و در دیگری نباشد) به عنوان علت یا علل تفاوت دو نمونه ذكر می‌شود.


مشاوره و انجام پروپوزال، پايان نامه ، پروژه و تحلیل آماری با spss:
مشاور:علی محمدی
شماره تماس: 09011853901
ايميل: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید