در انجام پایان نامه ارشد ممکن است با تجزیه و تحلیل داده ها در روش تحقیق کیفی سر و کار داشته باشید که این مقاله کمک کننده است.

روش های تجزیه وتحلیل در روش کیفی :

روش های مختلفی برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از طریق تحقیقات کیفی وجود دارد که ما از میان آنها به توضیح دو روش شناخته تر شده می پردازیم :

روش مقایسه پیوسته و روش تحلیل آفرینی .

روش مقایسه پیوسته در ابتدا توسط گلاس و استراس ( 1967 ) مطرح شد و در دهه گذشته ، توسط لینکن و گوبا ( 1995 ) مورد تجدید نظر قرار گرفت .

به طور کلی این روش دارای چهار مرحله است :

1- تعیین یا گمارش مقایسه ای مطالب ( یا وقایع ) در طبقات

2- بسط و اصلاح طبقات

3- جستجوی روابط و مضامین بین طبقات

4- ساده کردن و ترکیب داده ها در یک ساختار نظری منسجم .

حال هریک از مراحل فوق را به ترتیب توضیح می دهیم .

برای مثال ، فرض کنید یک محقق درمورد اینکه چرا افراد ، مشترک خدمات مستقیم رایانه ای می شوند به مطالعه کیفی می پردازد .

او با چندین نفر مصاحبه کرده و آن راتنظیم می کند .

سپس هر اظهار نظر را به عنوان واحد تحلیل تعریف می کند و هر گفته را روی یک برگه دان می نویسد .

در دو کارت اول انتخاب شده برای تحلیل ، به دست آوردن سریع ترین اخبار در خدمات مستقیم ذکر شده است . محقق این دو کارت را در یک طبقه قرار می دهد و موقتاً نام« اخبار» به آن می دهد .

کارت بعدی در مورد پست الکترونیکی است ؛ به نظر می رسد که این کارت در طبقه نخست قرار گیرد به همین دلیل موقتاً کنار گذاشته می شود .

کارت بعدی درمورد خطوط ارتباط تصویری است ؛ محقق به این دلیل که این پاسخ شبیه قبلی یعنی پست الکترونیکی است طبقه جدیدی درست می کند و آن را «ارتباط بین شخصی » می نامد .

این فرآیند تا آخر با هر واحد تحلیلی تکرار می شود .

با این حال ، طی این فرایند ، محقق چندین با طبقه بندی خود را تغییر می دهد و هر طبقه را از نوتعریف می کند . طی مرحله اصلاح و بازبینی طبقات ، محقق قواعد یا قضایایی را که با استفاده از آنها یک طبقه را تعریف کرده است یادداشت می کند .

برخی قواعد برای شمول سازی باید در کل مطالعه مورد بازنویسی و بازنگری قرار گیرد . این قواعد نه تنها به تمرکز مطالعه کمک می کند ، بلکه به محقق نیز امکان می دهد تا ابعاد نظری صورت بندی یک نظام طبقه بندی را کشف کند .

باوجود این ارزش غایی این قواعد در آن است که روشن می سازند ما درمورد موضوع انتخاب شده چه مطالبی آموخته ایم وچگونه باید از تحقیق نتیجه گیری کنیم .

در مثال مذکور ، بعد از مرور تمام کارت های داده ها که در طبقه «ارتباط بین شخصی»قرار گرفته اند ، محقق باید قضیه یا گزاره ای نظیر این گزاره بنویسد :

« مردم به این علت مشترک خدمات متصل رایانه ای می شوند که گروه دوستان خود را گسترش دهند» برای دیگر طبقات دیگر نیز باید جملات یا گزاره های مشابه نوشت .

مرحله سوم این روش مشتمل برجستجوی روابط و الگوهای مشترک در بین طبقات است . محقق گزاره ها را بررسی می کند و به دنبال روابط معنی داری می گردد . برخی گزاره ها ممکن است از نیرومندی کافی برای تنها ماندن برخوردار باشند ؛ برخی را نیز باید به طریقی باهم مرتبط ساخت .

هدف این مرحله دستیابی به قواعد و احکامی است که با استفاده از آنها می توان پدیده مورد مطالعه راتبیین کرد . در مثال خدمات متصل رایانه ای ، محقق باید توجه داشته باشد که چندین گزاره به مفهوم« گسترش» اشاره دارند . مردم ممکن است از خدمات متصل رایانه ای برای گسترش فرصت های خریدشان یا در اختیار داشتن تعداد بیشتری از منابع خبری استفاده کنند .

از این رو محقق ممکن است نتیجه گیری کند که گسترش فضای اطلاعاتی شخص کلید اصلی مشترک خدمات متصل رایانه شدن است . در مرحله آخر این فرآیند گزارش تحقیق نوشته می شود .

در این مرحله ، تمام نتایج مورد تحلیل قرار گرفته و ادغام می شوند تا تبیین منسجمی از پدیده مورد مطالعه به عمل آید . محقق تلاش می کند تا تبیین مختصر و در عین حال جامعی از موضوع مورد مطالعه ارائه دهد .

هدف این مرحله از طرح ارائه یک شناخت و ادراک از افراد یا وقایع مورد مطالعه است . راهبردهای تحلیل آفرینی فرضیه سازی و تحلیل داده ها را باهم یکی می کند .

مراحل این روش عبارتند از :

1- تعریف موضوع مورد علاقه و تدوین یک فرضیه

2- مطالعه یک مورد به منظور تعیین مناسب بودن فرضیه ، اگر فرضیه مناسب نباشد اصلاح می شود .

3-مطالعه دیگر موارد به منظور صورت بندی مجدد فرضیه

4- مطالعه موارد منفی که ممکن است فرضیه را تأیید نکنند و صورت بندی مجدد فرضیه .

5- ادامه کار تا زمانی که فرضیه به اندازه کافی آزموده شود .

باید توجه داشت که در این روش ، در آغاز تبیین پدیده مورد مطالعه به صورت فرضیه ارائه می شود .

این روش برخلاف روش مقایسه پیوسته است که در آن تبیین به عنوان نتیجه پایانی تحقیق ارائه می شد . شاید بهترین روش برای تشریح این که در این روش چگونه عمل می شود ، استفاده از یک مثال ساده باشد .

فرض کنید محقق علاقمند به تبیین این مسأله است که چرا افراد آگهی های تلویزیونی را تماشا می کنند . همکاران محقق به او می گویند که پاسخ روشن است : چون می خواهند کالایی بخرند یا تجارت کنند .

محقق با این پاسخ قانع نمی شود ، ولی تصمیم می گیرد تا از این تبیین به عنوان فرضیه اولیه استفاده کند . او شخصی را پیدا می کند که می داند این آگهی ها را زیاد تماشا می کند .

طی مصاحبه آن شخص می گوید که مهمترین دلیل او برای تماشای این تبلیغات آگاهی از تولیدات جدید و نو است . با توجه به این اطلاعات ، محقق این فرضیه را صورت بندی می کند : افراد بخاطر خرید و آگاهی از تولیدات جدید ، آگهی های بازرگانی را تماشا می کنند .

بیننده دیگری مورد مصاحبه قرار می گیرد و همین دلیل را به اضافه این که از تماشای آنها لذت می برد ، عنوان می کند . مجدداً فرضیه او اصلاح می شود .

محققی عنوان می کند که منظور از تماشای آگهی های بازرگانی عبارتند از :

از خرید و تجارت کالا و تولیدات ، آگاهی از کالاهای جدید و لذت بردن از آنها . در این مرحله محقق سعی می کند تا مواردی که ممکن است با فرضیه جدید همخوان نباشد پیدا کند .

همکار او خاطر نشان می سازد تمام افرادی که تا به حال مورد مصاحبه قرار گرفته اند از قشر مرفه بوده اند و افرادی که دارای درآمد پایینی هستند ممکن است به دلایل دیگری آگهی ها را تماشا کنند . مصاحبه گر با افرادی که درآمد پایینی دارند مصاحبه می کند و در می یابد که آنها برای سرگرمی و گذراندن اوقات فراغت خود این آگهی ها را تماشا می کنند .

مجددا فرضیه اولیه اصلاح می شود تا این یافته ها را نیز در برگیرد . محقق سپس افراد متعددی را با درآمدهای مختلف مورد مطالعه قرار می دهد تا اعتبار این فرضیه جدید را آزمایش کنند .

محقق جمع آوری داده ها را تا آنجا ادامه می دهد که موارد بیشتر ، دیگری به اطلاعات او اضافه کند . باید توجه داشت که این فرضیه ممکن است خسته کننده در عین حال برای محقق مشکل باشد تا دقیقاً در چه منطقه ای تحقیق را متوقف کند .

همیشه می توان بحث کرد غیر از مواردی که محقق یافته است هنوز مواردی در محیط وجود دارد که ممکن است این فرضیه را تأیید نکند .