هر چیزی که وجود دارد، قابل مطالعه است و البته در سالهای آخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم به نظر می آید که عملاً همه چیز مطالعه می شود
جزئیات بیشتر در ادامه مطلب + دانلود فایل مقاله
منابع:
دارد
نوع فایل:
Word قابل ویرایش
تعداد صفحه:
43 صفحه
کد:
166 mt
تحلیل نشانه شناسی فیلم
نمای مدیوم کلوزآپ از بدیعی، شخصیت اصلی فیلم داخل ماشین در حال رانندگی، نشان داده می شود. صدای هیاهو و صحبت از خیابان به گوش می رسد. صداهای خارج قاب خیلی بلند است و به نظر می رسد به تصویر در حال نمایش غالب شده است. دوربین از داخل ماشین و از جایگاه راننده، پنجره سمت راست بیرون را نشان می دهد. کارگرها ایستاده اند. همه دنبال کار هستند. یکی می پرسد: کارگر؟ بدیعی می گوید: نه خیر. همچنان با نگاه کسی که دنبال چیز خاصر است به همه نگاه می کند. دوربین در رفت و برگشت از یک نمای ثابت از چهره بدیعی و نمای بیرون است. ماشین حرکت کرده و در حال عبور از کنار کارگری که با شلنگ در حال آبیاری است می ایستد. بدیعی نگاه می کند ولی به راه خود ادامه می دهد. صدای کوبیده شدن چیزی به گوش می رسد. به یک منطقه بایر پر از لوله و تپه هایی که تازه در حال درختکاری است می رسیم. دو کودک در حال بازی داخل یک ماشین قرازه هستند. بدیعی ماشین را نگه می دارد. کودکان وانمود می کنند ماشینی که داخلش هستند سالم هست و آنها در حال رانندگی هستند. فریاد می زنند الان می افتد توی دره. ماشین که می ایستد به بدیعی سلام می دهند. بدیعی بدون توجه خاص به بازیگوشی بچه ها به راه خود ادمه می دهد. در ادامه با یک کارگر سنگ تراشی صحبت می کند و پیشنهاد کار می دهد. که کارگر پیشنهاد پول بدون بیان نوع کار را برداشت سوء می کند و با درگیری لفظی و تهدید بدیعی را از آنجا دور می کند. کارگر بعدی پلاستیک جمع کن است که او نیز پیشنهاد کار بدیعی را رد می کند و می گوید کار کردن بلد نیست. با شروع تیتراژ سکانس تمام می شود.
عنوان فیلم (طعم گیلاس) اولین مورد نمادین فیلم است. گیلاس به رنگ سرخ که نمادی از زندگی و حیات است و از میوه های خاص فصل بهار می باشد و بهار خئد نمادی از زندگی حیات و سرزندگی است. با این حال در طول فیلم با مناظری از درختان خشک و پاییزی، تپه ها و زمین های خاکی روبرو هستیم، که رنگ زرد و قهوه ای حاکم بر این فضا کاملا در تضاد با نام فیلم است.
کارگردان لوکیشین این فیلم را در اطراف تهران و به خصوص در فصل پاییز انتخاب کرده است تا وضعیت روحی و روانی شخصیت اصلی قصه را در همان صحنه های اولیه فیلم به بیننده منتقل نماید. نمایی از شهر دودگرفته به گرفتگی فضای فیلم می افزاید. در پس زمینه محلی که ماشین عبور می کند لوله هایی روی هم ریخته اند که نشان می دهد در این مکان ساخت و سازی در حال شکل گیری است. از طرفی این لوله ها نشان از ارتباطات شکل نگرفته دارد. ارتباط کانال های شهری و شاید ارتباط انسان ها. ماشین های خاکبرداری و حمل شن و ماسه کارگرها و.. فضاهای ساختمان های نیمه کاره با آجرها و سنگ و موزاییک و فضاهای سبزی که به تازگی شکل گرفته، همه نشان از توسعه زندگی شهری دارد.