عدم تایید برخی از الگوهای خانوادگی منحرف باعث می شود که اعضای خانواده احساس رسوایی، احساس شرمندگی و احساس حقارت کنند.

فردی که در خانواده مسئول بدنامی در خانواده است احساس گناه می کند. بیشتر افرادی که متعلق به خانواده های بدنامند از نگرش نامطلوب اجتماعی به خود آگاهند. هرچه نگرش اجتماعی باعث بی اعتباری آنها شود و به صورت شفاه یا عملی این بی اعتباری را نشان دهند. آنها از نظر روانی بیشتر آسیب می بینند و نگرش آنها منفی تر می شود. اوضاع داخلی خانه هر خانواده بدنام به لحاظ رسوایی های مختلف، ناسازگار است. هریک از اعضای خانواده تا حدودی انزوای اجتماعی و برخوردهای اجتماعی بسیاری را در سطح پایین تری تجربه می کنند. اعضای گروههای اجتماعی، افراد چنین خانواده هایی را طرد می کنند و آنها به دلیل احساس خجالت و کمرویی از اجتماعات کناره گیری می کنند. انزوای غیر عمدی آنها و جوناسازگار خانه تا حد زیادی باعث ارزیابی نامطلوب فرد از خود و تشدید آسیب روانی اعضای خانواده بدنام می شود.

معیارهای بدنامی از آنجایی که ارزشهای گروهها و زیر گروههای اجتماعی متنوع اند، الگوی یک خانواده که از دید یک گروه اجتماعی بد است ممکن است از دید گروه اجتماعی دیگر این گونه نباشد. علاوه بر این برخی از افراد در یک گروه ممکن است یک الگوی خانوادگی را بد بدانند در حالی که دیگران ممکن است آن را تحمل کنند و یا حتی تأیید کنند. مثلا در یک گروه اجتماعی دختری که ازدواج نکرده است و تقریبأ ۳۰ سال دارد به عنوان یک پیر دختر» تلقی می شود. چرا که فاقد عنوانی است که نشان دهنده جفت با زوج است. اعضای گروه او را به عنوان یک زن زشت یا بدقیافه تلقی می کنند و با والدین او به دلیل داشتن چنین جوجه اردک زشتی» که هیچ مردی با او ازدواج نمی کند احساس همدردی می کنند. در گروه دیگر ممکن است زنی به دلیل دستاوردهایش مورد تحسین و تمجید قرار گیرد اگرچه ممکن است به دلیل ازدواج نکردن و نداشتن نقش مادر نسبت به اوترحم شود. در گروه دیگر ممکن است او به عنوان یک فرد خوش شانسه بدون نیاز به ازدواج و پذیرفتن نقش مادر تلقی شود.