در ابتدا باید خاطر نشان ساخت که عمدتا از چهار روش زیر برای شناخت و کسب دانش استفاده می شود.

روش های دانستن عبارتند از:

الف-تجربه

تجربه ابتدایی ترین و در عین حال فراگیر ترین روش کسب اطلاعات است. در این روش اطلاعات به طور مستقیم و بدون واسطه توسط فرد استفاده کننده از اطلاعات حاصل می شود. تجارب شخصی عمدتا برخاسته از دانش حسی است. از جمله محدودیت های این روش این است که همه امور را نمی توان تجربه کرد.

 

ب-استناد

به افراد صاحب نظر در این روش اظهارات و نظریه های مراجع علمی و صاحب نظران، منبع کسب دانش و شناخت نسبت به مسائل و پدیده ها، می باشد. اما در این روش نیز خطا وجود دارد زیرا آنها نیز انسانند و ممکن است در نظریه های خود دچار اشتباه می شوند. بنابراین اگر چنین باور ها و نظراتی دچار شک علمی نشوند برای همیشه علم ایستا خواهد ماند.

 

ج- استدلال یا منطق (خردگرایانه)

در این روش شناخت و کسب دانش بر اساس استدلالات منطقی شروع شده و تا انتها پیش می رود تا به نتیجه برسد. منطق از دو طریق برای رسیدن به انسان کمک می کند:

الف:روش قیاسی، استدلال قیاسی نوعی نتیجه گیری با دلایل کافی از کل به جزء است و در لغت نیز به معنای سنجش و اندازه گیری می باشد.

ب:روش استقرایی، در لغت استقراء به معنای جست و جو کردن می باشد و استدلال استقرایی روشی است که محقق از جزء به کل می رسد و استقراء می تواند به کل تام (بررسی کلیه بخش های یک مجموعه) و ناقص (بررسی بخشی از اعضای یک مجموعه ) باشد.

 

د-روش های علمی

معمولا روش علمی ترکیبی از روش های فوق، خصوصا استقراء و قیاس است.

روش علمی، روش منظم شناخت اطلاعات است.

کرلینجر (1377) در این زمینه می گوید که فرض اساسی این روش آن است که چیز های حقیقی ای وجود دارند که خصوصیاتشان از عقاید ما نسبت به آنها کاملا مستقل اند.

در این زمینه باید خاطر نشان ساخت که پژوهش فرآیندی منطقی و معقول است که هدف آن شناخت روابط بین پدیده هاست.