مروری کوتاه بر کارنامهی ادبی و هنری بهرام بیضایی، نمایشنامهنویس، فیلمنامهنویس و کارگردان تئاتر و سینمای ایران میتوان دریافت که سوای هر چیز، وی دلباختهی آیین و اسطوره انگارههای فرهنگ ملی است.
جزئیات بیشتر در ادامه مطلب + دانلود فایل مقاله
منابع:
دارد
نوع فایل:
Word قابل ویرایش
تعداد صفحه:
39 صفحه
کد:
139 mt
فیلمشناسی توصیفی آثار بیضایی
[چريكه واژهاي باستاني است بازمانده در گويش كردي؛ حماسه هاي عاميانه را گويند كه با ساز خوانده مي شود.] بيوه زني جوان- نام او تارا- همراه دو كودك كم سالش از ييلاق به كومه اش در آبادي نزديك دريا بر مي گردد. وسط راه مي شنود پدربزرگش مرده، و كمي بعد در جاده اي جنگلي به مردي غريب بر ميخورد در جامه ي تاريخي كه شتابان مي گذرد.
تارا ميان ميراث حقير پدربزرگ شمشيري مييابد كه پيش از اين نديده بودش و نمي داند با آن چه کند.می بخشدش به همسایه ای؛ولی همسایه پس از اندکی آن را پس می آورد، زيرا با آن دچار وهم حضور پدربزرگ شده. تارا ميكوشد شمشير رابه كار گيرد؛ به جاي داس درو، براي شكستن هيزم و مانند اين ها- ولي شمشير به اين كارها نمي آيد. خريداري هم نيست. تارا آن را به رودخانه مي اندازد و خود را خلاص مي كند. ولي وقتي بار ديگر در راه جنگل به مرد تاريخي بر مي خورد، مرد با تارا به سخن در مي آيد. او سرداري است از تبار جنگجویان منقرضی،که از ایشان روی زمین هیچ نمانده به جز اين شمشير، و جنگجو با شنيدن اين كه تارا آن را دور انداخته با خشم تمام ناپديد مي شود.
تارا كه هم صحبتي خود را با پدربزرگش پس از مرگ او هم ادامه داده است، مراسم مورد علاقهي پدربزرگ را بر سرگور او به راه مياندازد و چون از رودخانه مي گذرد كه آبش فروكش كرده شمشير را دوباره مي يابد. كنار دريا، در انتظار مرد تاريخي، سگي دیوانه به تارا و بچه هايش حمله مي كند و تارا بي اختيار با شمشير مي كشدش،وبدین سان تازه به کار شمشیر پی میبرد.