تحقیقات همواره با سوال و فرضیه شروع شده و بسیاری از تحقیقات از مرحلۀ سوال گذشته و به مرحله فرضیه می رسند.
فرضیه حدسی زیرکانه دربارۀ پارامتر جامعه است.
به فنون آماری مناسب برای تحلیل صحت و یا نادرستی فرضیه ها، فنون «آزمون فرض آماری» (Hypothesis Testing) گفته می شود که در این سایت در مقالات جداگانه آن ها را بررسی می کنیم.
به طور کلی هدف «آزمون فرض آماری» تعیین این موضوع است که با توجه به اطلاعات به دست آمده از داده های نمونه، حدسی که دربارۀ خصوصیتی از جامعه می زنیم به طور قوی تایید می شود یا نه.
این حدس بنا به تحقیق، نوعا شامل ادعایی دربارۀ مقدار یک پارامتر از جامعه است.
«در واقع هر حکمی دربارۀ جامعه را یک فرض آماری می نامند که قابل قبول بودن آن باید بر مبنای اطلاعات حاصل نمونه گیری از جامعه بررسی شود.»
چون ادعا ممکن است صحیح یا غلط باشد؛ بنابراین دو فرض مکمل در ذهن به وجود می آید:
1- ادعا صحیح است (فرض H0)
2- ادعا غلط است (فرضH1 )
با استفاده از اطلاعات مشاهدات نمونه، تصمیم گیرنده باید یکی از دو تصمیم یا استنباط را اتخاذ کند.
فرض H1 را رد کند و نتیجه بگیرد که H0 به وسیله داده ها تایید می شود.
فرض H1 را رد نکند و نتیجه بگیرد که داده ها H0 را تایید نمی کند.
فرایند انتخاب یکی از دو تصمیم فوق را «آزمون فرض آماری» می نامند.
قبول یا رد یک فرض آماری با اثبات و یا رد یک گزارۀ ریاضی متفاوت است.
در ریاضی گزاره ای را اثبات و یا نفی می کنند و در هر حالت نتیجه ای به دست می آید بدون هیچ شکی برقرار است ولی در مقابل، نتیجۀ حاصل از «آزمون فرض آماری» به وسیلۀ تحلیل داده های تجربی حتمی و قطعی نیست.
شیوۀ مناسب برای آزمون فرض دارای مراحل منطقی است. قبل از ذکر مراحل مورد نظر، در مقالات دیگر به بیان مفاهیم و اصطلاحات استفاده شده در آزمون فرض پرداخته می شود.
مهمترین مرحله در «آزمون فرض آماری» تبدیل «فرضیه پژوهشی» و نقیض آن به «فرضیه های آماری» است.
بنابراین مرحلۀ فوق با عنوان «فرض صفر و فرض مقابل» تشریح می گردد.