موضوع جدید پایان نامه روانشناسی بالینی درباره OCPD

 برای انتخاب موضوع جدید برای پروپوزال و پایان نامه ارشد و دکتری روانشناسی بالینی درباره OCPD با ما در این متن جذاب همراه باشید.

یک اختلال مهم در روان شناسی تشخیص داده شده است که OCPD خوانده می شود و بیان گر درجه بالای دوراندیشی و شکل مفرط آن است. بررسی ها نشان می دهند که ۲% افراد بزرگسال بر طبق ملاک ها دارای این اختلال هستند. مانند بسیاری از اختلالات شخصیتی، فرد ممکن است کاملا به دامنه تشخیصی نرسیده باشد ولی نشانه های آن را دارا باشد. این اختلال شخصیتی میان مردان، دو برابر زنان دیده می شود. نامگذاری این اختلال که OCPD خوانده می شود، چندان مناسب نیست؛ زیرا این اختلال ارتباط چندانی با روان رنجوری وسواس فکری که به طور خلاصه OCD خوانده می شود، ندارد. این دو، نه از یک خانواده اختلال های روانی هستند و نه با یکدیگر ظهور می کنند. OCD یک اختلال اضطراب است که در آن فرد دستخوش احساس اجبار در تکرار فکر یا عملی خاص می شود؛ مانند شستن دست ها به طور دایمو یا سر زدن به چیزی به طور دایم۔ این اختلال مانند سایر بیماری های مربوط به اضطراب، به تبار بیماری هایی نظیر افسردگی و اختلال اضطراب مربوط می شود و بنا بر این با روان رنجوری با درجه شدید آن مرتبط است و تا حدود زیادی به داروهای سروتوژنیک و داروهای ضد افسردگی پاسخ می دهد. بعضی از روان شناسان این روان رنجوری وسواس فکری را نوعی کم بودن درجه یک ویژگی شخصیتی دوراندیشی می دانند، زیرا به طور مثال فرد از واکنش نشان ندادن نسبت به وسواس شستشوی دست خود عاجز است همان طور که فرد الكلی از اشتیاق به نوشیدن الکل نمی تواند خود را باز بدارد. حال خواه این موضوع درست باشد یا غلط، به هر حال روشن است که اختلال (OCPD) از تباری دیگر است. حال ببینیم اختلال OCPD شامل چه گروه هایی از اختلالات می شود. روان پزشکان تعریفشان از این اختلال این است که می گویند این اختلال عبارت است از الگوی غالب اشتغال فکری، در نظم و ترتیب و کنترل، با استفاده از ابزارهای انعطاف، سازگاری و کارایی که زمان شروع آن از اوان جوانی است و در زمینه های مختلف خود را نشان می دهد. من چندین روش را برای برجسته کردن این اختلال در ویژگی های شخصیتی افراد می شناسم. افرادی که به اختلال OCPD دچار هستند، دارای دل مشغولی های شدید نسبت به قوانین و لیست برنامه ریزی های بیرونی و درونی خود می باشند. برای مثال رونالد فردی است که همواره و بدون استثنا ساعت ۶ : ۴۷ دقیقه صبح از خواب بلند می شود. او تخم مرغ خود را به مدت ۲ دقیقه و ۴۵ ثانیه می پزد و بعد از صرف صبحانه در ساعت ۸ : ۱۵ دقیقه پشت میز کارش می نشیند. بقیهی روژاو هم همین طور با نظم و برنامه ریزی خاص سپری می شود. او برنامه روزهای تعطیل را مجزا کرده است و اگر به هر دلیلی این برنامه های او بر هم بخورد، احساس اضطراب نموده و فکر می کند که وقت او در حال تلف شدن است. آنچه در این اختلال مضر است، گسستگی بین مقاصد و نتیجه و پایان کار است. انجام برنامه های فهرست شده، هدف اوست و در این میان، موضوع اصلی (غذا خوردن، داشتن یک روز خوب، ارتباطی زیبا و منطقی با فرد دیگر) گم می شود.


موضوع پیشنهادی پروپوزال روانشناسی (ایده 290) :

بررسی اثر بخشی درمان شناختی رفتاری بر کاهش اضطراب و افزایش سازگاری در زنان مبتلا به اختلال روان رنجوری وسواس فکری


نمونه پروپوزال دکتری روانشناسی بالینی درباره وسواس فکری عملی