پیشنهاد موضوعات رایگان پایان نامه روانشناسی عمومی

پیشنهاد چدیدترین ایده ها برای طراحی موضوعات پایان نامه روانشناسی عمومی به صورت رایگان در دسترس شماست.

پیشنهاد ما کار روی ایده های مانند: رابطه اعتماد به نفس و خودپنداره مثبت با کیفیت زندگی ، اثربخشی مدیریت استرس به شیوه ذهن آگاهی بر کیفیت زندگی بیماران دچار اختلالات مغزی و عصبی ، تاثیر مهارت های ارتباط فردی بر افزایش خودپنداره مثبت و اعتماد به نفس ، رابطه نوع دستی و همدلی با خودمتمایزسازی و ویژگی های شخصیتی ، تاثیر برنامه اصلاح عزت نفس بر کاهش ترس و اضطراب در دانشجویان می باشد.

پیشنهاد موضوعات رایگان پایان نامه روانشناسی عمومی (ایده 126) : رابطه اعتماد به نفس و خودپنداره مثبت با کیفیت زندگی
برای اینکه بتوانیم و قادر باشیم به خواسته های مان برسیم باید خود را دوست داشته باشیم، باید برای خود ارزش قائل شویم و احساس کنیم که استحقاق یک زندگی خوب را داریم و خواسته ها و نیازهای مان به همان اندازه خواسته های دیگران مهم و اساسی است و نباید نادیده انگاشته شود؛ این احساس، رابطه تنگاتنگی با اعتماد به نفس و خوددوستی ما دارد. خود دوستی و خودباوری در دوران کودکی و نوجوانی ما ساخته شده و شکل می گیرد. دوران کودکی ما باید طوری باشد که اعتماد به نفس و احساس شخصیت ممتاز و کامل بودن را در ما تقویت کرده و ما را به آن مطمئن کند. هر کس صرف نظر از اینکه کار مهمی انجام می دهد یا نه باید از امکان داشتن یک زندگی خوب بهره مند باشد. خودباوری سنگ بنای ساختمان شخصیت ما است. کودکانی که در بستر و گهواره عشق و محبت پرورش می یابند بی شک با یک احساس خوددوستی طبیعی و سالم رشد و تکامل می یابند. آنها بی هیچ مشکلی به عشق درونی و احساس خودپنداری طبیعی و مثبت دست می یابند و با انتظاراتی منطقی و توام با درک و فهم منطقی با واقعیت زندگی و جامعه روبه رو می شوند.

مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره تصور از خود یا خودپنداره



پیشنهاد موضوعات رایگان پایان نامه روانشناسی عمومی (ایده 127) : اثربخشی مدیریت استرس به شیوه ذهن آگاهی بر کیفیت زندگی بیماران دچار اختلالات مغزی و عصبی
در بیمارستانی، بیماران دچار اختلالات مغزی را آموزش های مخصوصی می دادند تا بتوانند از طریق به کارگیری روش های مناسب، جلوی حمله های مغزی و عصبی بیشتری را بگیرند. در خلال این آموزش ها، نکات و مسایل مهمی از قبیل شیوه زندگی، استرس و اضطراب، کشیدن سیگار، چگونگی تغذیه، روابط جنسی و غيره مطرح و به بحث و تبادل نظر گذاشته می شد. بیمارانی که دچار ناراحتی مغزی شده بودند را اگر مرد بودند همسرشان آماده و به لباس و بالاپوش مناسب مجهز و تا دم در بیمارستان همراهی می کردند و بعد هم با همان مراقبت به خانه برگردانده می شدند.
اما اگر بیماران زن بودند، خودشان می آمدند؛ تنها و بدون همراه. در آخرین لحظات می رسیدند؛ مضطرب با چهره ای برافروخته، قرمز و عرق کرده با اتوبوس می آمدند و راه سربالایی ایستگاه تا بیمارستان را هم پیاده طی می کردند. می گفتند: «باید ببخشید که دیر شد. آخر باید غذای خانه را آماده می کردم و بچه ها را به مدرسه یا کلاس فوق العاده می فرستادم». اغلب آنها همان دفعه سوم ده بار در کلاس آموزشی می گفتند: «فکر نمی کنم دفعات بعدی بتوانم بیایم. چیزهای لازم را یاد گرفته ام و باید بیشتر به خانه و خانواده برسم که به من احتياج دارند»۔

پکیج و پروتکل آموزش مدیریت استرس مبتنی بر ذهن آگاهی



پیشنهاد موضوعات رایگان پایان نامه روانشناسی عمومی (ایده 128) : تاثیر مهارت های ارتباط فردی بر افزایش خودپنداره مثبت و اعتماد به نفس
چند نکته برای تقویت خودپنداری: به کسی که برای مان اهمیت فراوانی دارد و برایش ارزش قائل ایم و دوستش داریم فکر کنیم و در برابر خود مجسم اش کنیم. آیا از فکر کردن به او خوشحال و سرحال می شویم و لبخند به لبان مان می نشیند؟ آیا به خصوصیات یا نقاط ضعف و قوت او تأمل می کنیم و آنها را باز می شناسیم؟ آیا به او اعتماد و اطمینان داریم و حاضریم برایش درددل کنیم از خودمان بگوییم و مشغله های ذهنی - روحی مان را به زبان بیاوریم؟ آیا احساس عشق و علاقه به او داریم؟. بسیار خوب در این صورت سعی کنیم به خود بیندیشیم. دقایقی با مهربانی، عشق و محبت به خود فکر کنیم، لبخند بزنیم و احساس کنیم که استحقاق و ارزش دوست داشتن را به همان اندازه ای که برای شخص مزبور قائل شده ایم را داریم عشق ورزیدن به خود احتیاج به تمرین کردن دارد آن هم هر روزه. ما باید طرح و برنامه جدیدی برای چگونه فکر و احساس کردن داشته باشیم: از انتقاد و سرزنش گرفته تا تشویق، ترغیب و افتخار به خود در مواردی هم که دچار شکست شده و اوضاع به خوبی و مطابق میل مان پیش نرفته، باید بتوانیم خود را دلداری دهیم و به خود بقبولانیم تا جایی که توانسته ایم سعی مان را کرده ایم. همین خودش کافی ست. باید عادت کنیم و از خود توقع و انتظار داشته باشیم که استحقاق و ارزش آن را داریم که توانسته ایم آنچه را که در خانه و سر کار داریم به دست آوریم. شرایط و شروط احمقانه و دست و پاگیر را به تمسخر بگیریم و دور بریزیم و اجازه ندهیم ما را دچار استرس و اضطراب کنند. یکی از راه های اعتلا و تقویت اعتماد به نفس و خودپنداری؛ این است که از افراد مورد اعتماد و اطمینان مان بخواهیم که پنج نکته و مورد مثبتی را که در ما سراغ دارند، در دفترچه یادداشت مان بنویسند. آنها قطعا از این درخواست استقبال می کنند و با کمال میل انجام می دهند. پس گاه به گاه و در صورت لزوم نگاهی به دفترچه بیندازیم تا موارد مثبت در شخصیت و خصوصیات ما تداعی شود. پس می توانیم نکات مثبتی را که دیگران درباره ما اظهار می دارند یادداشت کنیم و مثلا با خط یا رنگ خاصی آنها را مشخص و علامت گذاری کنیم؛ زیرا ما معمولا خصوصیات مثبت و با ارزش خود را به زودی و به راحتی فراموش می کنیم و از یاد می بریم.



پیشنهاد موضوعات رایگان پایان نامه روانشناسی عمومی (ایده 129) : رابطه نوع دستی و همدلی با خودمتمایزسازی و ویژگی های شخصیتی
بعضی از مردم عادت دارند دیگران را موجوداتی ضعیف، بی عرضه و بی دست و پا بشمارند که قادر نیستند از پس کاری برآیند. نقطه عزیمت قضاوت آنان ناتوانی دیگران (ارباب رجوع، مشتری، بیمار و ...) است؛ بیچاره نابینایان، بچه ها، مطلقه ها، سرماخورده ها و غیره. بدین ترتیب کسی که دلش برای این افراد می سوزد و دوست دارد به تنهایی کمک و یاری شان کند خود را چترنجات و تور محافظتی آنان (ارباب رجوع، همکار، فرزند، دوست و رفیق و غیره) قرار می دهد که باید از اتفاقات و پیش آمدهای گوناگون روحی و جسمی (ناامیدی و دلسردی، تصادف و بیماری و..) محافظت شان کند: «حال که زمین، آسمان، جامعه، خدا در نگهداری و محافظت اینان شکست خورده اند؛ پس بار مسئولیت شان را من باید بر دوش بگیرم». کسانی که چنین رفتار و برخوردی با دیگران دارند باید بدانند که این دیدگاه و ابراز احساسات هیچ ربطی به همدردی، نوع دوستی و مددکاری ندارد. این تنها انعکاس نیازهای شخصی و درونی خود این افراد، به دلایل گوناگون است که در به عهده گرفتن مسئولیت و تصمیم گیری برای دیگران اصرار می ورزند. فردی که چنین مسئولیتی را احساس می کند، به طور قطع فکر می کند که آدم مجرب و کاردانی است که بر اساس آگاهی و تجربه «عمل» می کند. یک انسان نوع دوست مجرب و کاردان باید در درجه اول از قوه واقع بینی برخوردار باشد و توانایی، امکانات و موقعیت های دیگران را کشف و ارزیابی کند. این شخص باید مرزهای تحمل و توانایی های خویش را نیز بداند تا بتواند فراغت لازم را داشته باشد و سلامتی خود را حفظ کند و همچنین رابطه ای منطقی و متعادل و سالم با دیگران برقرار کند. انسان نوع دوست، مجرب و کاردان می داند که چه موقع باید به طور فعال به کمک و یاری دیگران برود و چه موقع در حاشیه و پس زمینه قرار گیرد و از دور به یاری و پشتیبانی بپردازد.



پیشنهاد موضوعات رایگان پایان نامه روانشناسی عمومی (ایده 130) : تاثیر برنامه اصلاح عزت نفس بر کاهش ترس و اضطراب در دانشجویان
ترس و اضطراب همزاد یکدیگرند. یک شخص مضطرب و نگران، معلوم نیست ترس را بشناسد یا نه. او خیلی راحت می تواند اسیر و گرفتار ترس شود که عواقب مخرب و ویران کننده ای برایش در بر دارد. ترس و دلواپسی وقتی به جان آدم می افتد به سرعت رشد می کند و گسترش می یابد که باید در برابرش ایستاد و از اساس و بنیان به درمان اش اقدام کرد. با از بین بردن ترس و دلواپسی می توان دوباره خود را بازیافت راه های گوناگونی برای دست و پنجه نرم کردن با ترس و دلواپسی وجود دارد. این دو احساس موذی اگر چه می توانند در وجود و هستی ما جاگیر شوند و جان سختی کنند؛ اما امکان مبارزه و مقابله با آنها را نباید ناچیز و نشدنی دانست. بسیاری از آدم ها ترس و وحشت را از دوره کودکی با خود حمل می کنند به طوری که گویی جزء ذاتی آنان می شوند و به ندرت به وجود اضافی و نامیمون ترس و وحشت پی می برند. گویی که اصلا موجودیتی ندارند؛ اما در حقیقت آنها در عمق جان وزیر سطح ناخودآگاه ما وجود دارند و باعث تضعیف نیرو و تحلیل انرژی مان می شوند. بدون شناخت از وجود ترس و دلواپسی نمی توانیم از عواقب ناجور و پر دردسر آن در امان بمانیم. همانطور که ترس و اضطراب در انجام پاره ای کارها مثلا سخنرانی در برابر جمع بر ما غلبه دارند، باید بدانیم و به خود بقبولانیم که همزمان هم ما امکان ایستادگی در برابرش و هم مقابله و مبارزه با آن را هم داریم. ما می توانیم از اینکه جرأت کرده ایم جلوی جمع صحبت کنیم، علاقه و تمایل دیگران برای شنیدن حرف هایمان را برانگیخته ایم و نتیجه رضایت بخشی داشته ایم، خوشحال باشیم و به خود ببالیم؛ اما نمی توانیم تن و جان خود را گول بزنیم. ترس در وجود ما لانه کرده که باید از آن خلاص شویم. اضطراب و استرس و درگیری روانی در ما وجود دارد و بدن با دادن علائمی ما را از وجود اختلال و بی نظمی درونی آگاه می کند.