متخصصان آموزش و پرورش ویژه رفته رفته به این مسئله بیشتر پی برده اند که بسیاری از ناتوانی ها، از جمله ناتوانی های یادگیری و رفتاری، وهله ای (اپیزودیک) هستند و با رشد کودک از بین می روند.

انتشار رفته رفته اهمیت شایانی پیدا می کند. به نظر می رسد شیوع و انتشار برای معلمی که درس می دهد مفاهیم نامربوطی باشند، اما برای مدیران و برنامه ریزان آموزشی بسیار مهم هستند. تخمین شیوع و انتشار به علت نبود تعریف استاندارد از اختلالات عاطفی رفتاری با مشکلاتی روبرو شده است. مشکلات متدلوژیکی، خط مشی های اجتماعی و مسائل اقتصادی نیز به این مشکل دامن زده اند. اگر تعریف استانداردی وجود نداشته باشد، شمارش موارد مشکل خواهد بود.

از آن جایی که متدلوژی تخمین کودکان با اختلالات عاطفی رفتاری پیشرفت چندانی نکرده است، می توانیم انتظار داشته باشیم که بحث و جدل ها در مورد اعتبار مطالعات مختلفی که خواسته اند تعداد کودکان با اختلالات عاطفی- رفتاری را برآورد کنند، وجود داشته باشند. وزارت آموزش و پرورش آمریکا سال ها مدعی بود که حدود دو درصد کودکان مدرسه ای دچار اختلالات عاطفی- رفتاری هستند، در حالی که این رقم با سایر برآوردها همخوانی ندارد. شاید بهترین حدس بر مبنای تحقیقات موجود، این باشد که حدود سه الی شش درصد کودکان دچار اختلالات عاطفی رفتاری هستند و به خدمات ویژه نیاز دارند.

به نظر می رسد مسائل اقتصادی و نهضت عادی سازی دست به دست هم داده اند تا نگذارند رقم کودکان واجد اختلال افزایش یابد. شیوع اختلالات عاطفی رفتاری به عواملی نظیر عوامل به وجود آورنده اختلالات (عوامل زیستی، خانوادگی، مدرسهای، فرهنگی)، ماهیت خود اختلالات و درجه تحمل و تلقی جامعه نسبت به آن ها بستگی دارد. به نظر میرسد تعداد کودکان دارای اختلالات عاطفی- رفتاری در دوره نوجوانی افزایش می یابد.

نمونه موضوع پیشنهادی :

بررسی رابطه سبک های فرزندپروری با مشکلات رفتاری کودکان در دانش آموزان مقطع ابتدایی


دانلود پروپوزال کامل این موضوع