الگوهای پاسخ بین فردی که در جلسات مهارت آموزی آموزش داده می شوند به مهارت هایی که در بسیاری از کلاسهای قاطعیت ورزی و حل مسئله بین فردی آموزش داده می شوند شبیه است.

آنها شامل راهبردهایی موثر برای درخواست نیازهای خود از دیگران، نه گفتن وکنار آمدن با تعارض بین فردی است. تاثیرگذاری در اینجا عبارت است از انجام اعمالی برای تغییر شرایط در جهت رسیدن به خواسته های فردی، حفظ رابطه و خود احترامی می باشد. الگوهای رفتاری ویژه ای که برای تاثیرگذاری بین فردی موردنیازند تقریبا به طور کامل برآیندی از اهداف فرد در یک بافت موقعیتی ویژه می باشند.

بنابراین توانایی تحلیل موقعیت و هدف گزینی برای تاثیرگذاری بین فردی دارای اهمیت می باشد . اولین بخش تاثیرگذاری بین فردی به این مشکل می پردازد. افراد مرزی در نگاهی کلی از مهارت های بین فردی خوبی برخوردارند. مشکل این افراد زمانی است که می خواهند این مهارت ها را در موقعیت های ویژه به کار بندند . ممکن است فردی بتواند در هنگام بحث درباره شیوه برخورد مناسب خودبا دیگران در موقعیتی چالش زا به خوبی توالی رفتاری موثر را توصیف کند اما در هنگام تحلیل موقعیت خود در خلق و اجرای یک توالی رفتاری مشابه ناتوان باشد .

معمولا مشکل این است که الگوی باورها و همچنین پاسخ های هیجانی غیرقابل کنترل به کارگیری مهارت هایی که فرد از آنها بهره مند است را دچار بازداری می کند . یکی از اشتباهات رفتاری غالب در افراد مرزی قطع شتابزده روابط است. چنین پاسخی احتمالا ناشی از مشکلات این افراد در تمامی حیطه های مهارتی می باشد. وجود مشکلاتی در تحمل آشفتگی تحمل کردن ترسها، اضطراب ها و یا ناکامی ها را که در موقعیت های متعارض معمول می باشند را دشوارمی سازد.

مشکلاتی در تنظیم هیجانی منجر به ایجاد ناتوانی در فرونشاندن حالت های خشم یا ناکامی مزمن می شود. کمبود مهارت های حل مسئله بین فردی تبدیل تعارض های ارتباطی بالقوه را به روابط مثبت دچار مشکل می کند . مشکلات مرتبط با توجه به لحظه به شیوه ای غیر قضاوتی یعنی مشکل در حضور ذهن یا ذهن آگاهی ارزیابی خواسته ها و اهداف فردی یاارزیابی عمل مورد نیازبرای بهبود موقعیت را دچار مشکل می کند . توسعه مهارت های تاثیرگذاری بین فردی در خلا امکان پذیرنیست . احتمالا توسعه این مهارت ها بیش از هر مجموعه مهارتی دیگر نیازمند بهبود هم زمان همه حوزه های مهارتی است.

افراد مرزی به میزان زیادی بین اجتناب از تعارض و مواجهه شدید در نوسانند . متاسفانه گزینش اجتناب در برابر مواجهه معمولا به جای اینکه برخاسته از نیازهای موقعیت جاری باشند ناشی از حالت هیجانی فرد است. مهارت آموزی به طور کلی انتظارات منفی مراجع را در ارتباط با محیط، روابط و خودش به چالش می کشد. در این بخش هدف آموزش مراجعان برای به کار گرفتن مهارت های بین فردی ویژه، آموزش مهارت های قاطعیت ورزی برای اصلاح محیط های بیزاری آور و آموزش شیوه دستیابی به اهداف در برخوردهای بین فردی است . تمرکز این بخش برروی موقعیت هایی است که در آنها هدف ایجاد تغییر شرایط (برای مثال، درخواست از دیگران برای انجام کار) یا مقاومت در برابر خواسته دیگران برای تغییر (برای مثال نه گفتن) می باشد .

بر این اساس به درستی در برنامه دوره ای برای یادگیری قاطعیت ورزی در نظر گرفته شده است. هدف در اینجا آن است که افراد بتوانند خواسته ها، اهداف و عقاید فردی خود را به شیوه ای بیان کنند که موجب جدی گرفتن آنها از سوی دیگران شود . مهارت هایی که دراین بخش آموزش داد می شوند با هدف به حداکثر رساندن شانس برآورده شدن اهداف فرد و در عین حال آسیب نرساندن و حتی در حالت های ایده آل تقویت رابطه بین فردی و یا خود احترامی شخص انجام می شوند . محتوای برنامه این بخش به چندین قسمت تقسیم می شود .

بخش اول مهارت های بین فردی پایه ای را که در پشت کارت های روزانه نوشته شده اند را پوشش می دهد و درطی سالی که درمان اجرا خواهد شد تمرین می شوند. بخش دوم به شناسایی عوامل موثر و مخل بر روی تاثیر گذاری بین فردی می پردازد . سومین بخش به عواملی که باید قبل از تقاضا از دیگران برای انجام کاری، گفتن نه یا بیان یک عقیده مورد نظر داشت می پردازد.

سپس برنامه در جهت مهارت های ویژه ای هدایت می شود :

مهارت های خود تقویت کنندگی، مهارت هایی برای دست یابی به خواسته های فردی ، حفظ روابط و مهارت هایی برای حفظ خود احترامی. این بخش یکی از دشوارترین بخش های مرحله 8 هفته ای برنامه است و من اغلب در زمانی که برای اولین بار برنامه درمانی را اجرا می کنم یک یا دو هفته تمرین بیشتر را بر آن اضافه می کنم .

اختصاص زمان بیشتر برای اجرای نیمه اول این بخش و تخصیص زمان کمتر برای آموزش مهارت های رفتاری واقعی (مهارت های تاثیرگذاری مرتبط با هدف گزینی رابطه و خود احترامی) کار را آسان تر می سازد. تقریبا باید نیمی از این بخش به سه مجموعه مهارت اختصاص یابد. این کار بسیار مهم است زیرا مهم ترین بخش در تمامی برنامه های آموزش مهارت های بین فردی مربوط به تمرین بر روی رفتارهای جدید در جلسه می باشد با این حال گنجاندن تمرین رفتاری بر روی مهارت های جدید در جلسات می تواند برای درمانگران جوان و برای کسانی که در سنت رفتار درمانی آموزش ندیده اند یکی از دشوارترین بخش ها باشد.

بنابراین برای آسان تر شدن کار می توانیم بگذاریم برنامه این بخش ما را هدایت کند. و آسان تر از کنار آن بگذریم . در ابتدای این بخش آموزش مهارت ها و اطلاعات بیشتر به صورت شناختی است. دلیل این کار آن است که بسیاری از موضوعاتی که در این بخش مطرح می شوند عملا جزء عوامل مشکل آفرین برای افراد مرزی می باشند و در گروه هایی که من با این گونه افراد داشته ام این موضوعات جزء مسائلی بودند که اعضای گروه برای درکشان وحرکت به مرحله بعد نیاز به بحثی عمیق در آن باره داشتند .

بنابراین قرار گرفتن آنها دراین بخش اجتناب ناپذیر می باشد . لازم نیست همه آنها به صورت کامل پوشش داده شوند . مراجعان می توانند موضوعات را در بین جلسات بخوانند یا در دفعه بعد این بخش در برنامه گنجانده شود . همچنین اگر شرایط یک مراجع به گونه ای باشد که گنجاندن این اجزا ضروری است درمانگر انفرادی نیز می تواند این بخش ها را به ویژه موارد مربوط به هدف گزینی و اولویت بخشی و شناسایی عوامل موثر و مخل بر روی تاثیر گذاری بین فردی را مورد توجه بیشتر قرار دهد.