هر گروه فرهنگی ملاکهای رفتاری خاص خود را دارد. بعضی فعالیتها جنبه اخلاقی دارند؛ زیرا رفاه اعضای گروه را تضمین می کنند و آنهایی که برای رفاه گروه زیان آور هستند، جنبه غیراخلاقی دارند.

استعدادهای ذهنی فرد در پاسخ او به ملاکهای اخلاقی گروه تاثیر می گذارد. اخلاق هر فرد با سازگاری او در زندگی، قضاوت دیگران و نیز قضاوتش در مورد خودش ارتباط نزدیکی دارد. به طور کلی رفتار فرد معیارهای اخلاقی گروه را شکل می دهد که بر سازگاریهای اجتماعی و فردی او تاثیر می گذارد. اگر کودکی برخلاف این معیارها عمل کند، به دلیل عدم درک این معیارها بخشیده می شود اما هنگامی که او بزرگ می شود، این ملاکها را درک می کند و اگر در جامعه اعتبار نداشته باشد، خود را قابل انتقاد می بیند و احساس گناه می کند. به عبارت دیگر، مطابقت با ملاکهای گروه به رضایت شخصی و تائید سایرین منجر می شود. افراد با تجربه ای که کسب می کنند می آموزند که اصلاح معیارهای رفتاری آنها به سودشان است. ویگام می گوید: افراد باهوش، رفتار درست را، یعنی رفتاری که بهترین نتیجه را دارد می شناسد. آنها رفتار درست را انتخاب می کنند چرا که عواقب بهتری دارد. انسان باهوش می فهمد آنچه را که خواهان آن است با صداقت و درستی بیش از فریب و دروغ می تواند به دست آورد».


موضوع پیشنهادی پروپوزال روانشناسی (ایده 311) :

بررسی تاثیر آموزش مهارت های ارتباط فردی در میزان سازگاری و رشد اخلاقی کودکان