یکی از مهم ترین، تأثیر گذارترین و قوی ترین فرضیه های رشد از کار جان بولبی در مورد مساله وابستگی منشعب شده است.

بولیی در ارائه این فرضیه تحت تأثير عوامل بسیار زیادی قرار داشت از جمله تاریخچه زندگی خودش، مشاهدات وی از کودکاتی در مدرسه ای که درس می داد و دارای مشکلات بسیار زیادی بودند، تدریس وی و استفاده از تجزیه و تحلیل های روانشناسی و علاقه وی به نحوه رفتار حیوانات. شاید مبنای اصلی این مساله این باشد که کودکان نیاز زیادی به حمایه پرورش، مراقبت و رفاه از هر دو نوع بیولوژیکی و اجتماعی و پیامدها ان از طرف والدین دارند.

معمولا کودکان با رفتارهای غریضی متولد می شوند که این رفتار توسط والدین مورد تشویق قرار می گیرند و آنها از رفتاری که والدینشان به آنها القا می کنند بهره می برند. شیوه نگاه آنها بسیار جالب است آنها از نظر احساسی و فیزیکی درست نزدیک به رفتار والدین خود رفتار می کنند. آنها زمانی که والدینشان در کنارشان حضور دارند احساسات مثبت بیشتری رزا از خود بروز می دهند. آنها زمانی که والدینشان را در کنارشان دارند رام تر و خوشحال تر هستند، عدم حضور آنها باعث می شود کمتر خوشحال باشند.

آنها زمانی که ناراحت و مضطرب هستند به والدین خود این سیگنال را می دهند که نیاز به بودن در کنار آنها و حمایت آنها دارند و این حمایت و نزدیکی به آنها کمک می کند تا نگرانی خود را کاهش دهند و آن را کنترل کنند. توانایی انجام این کار به نحو موفقیت آمیز دارای پیامدهای کوتاه مدت و بلند مدت می باشد و بخشی از مجموعه توانایی ها و سازگاری های اجتماعی به شمار می رود. و این مجموعه در کل در حفظ فعالیت روزانه بسیار مفید می باشد و غالبأ ونیاز کودکان به آن خیلی بیشتر از نیاز آنها به غذاء رابطه صمیمی، گرایش به نشان دادن خود و سلطه طلبی می باشد که کودکان معمولا این نیازها را از خود نشان می دهند. بنابراین فرضیه وابستگی بیان می کند که یک مبنای تکاملی برای وابستگی وجود دارد.

چون این مساله حفظ امنیت و رفاه در نسل های قبلی حفظ شده است بنابراین کودکان با قابلیت برقراری ارتباط با دیگران، جستجو برای نزدیکی به والدین، تکیه به آنها برای نیازهای پرورشی شان، و نیاز به حمایت، آسودگی از دغدغه، احساس خوشحالی و اعتماد به نفس بیشتر در زمان حضور آنها به دنیا می آیند. رفتاری مثل لبخند زدن، نگاه کردن به دنبال خیره کردن دیگران بودن، گریه کردن، دنبال دیگران رفتن، بغل کردن به دیگران چسبیدن ومتوسل شدن به یک منبع، همگی بصورت رفتارهایی هستند که از نظر بیولوژیکی برنامه ریزی شده اند تا به ایجاد و حفظ رابطه وابستگی بپردازند. این یکی از حوزه های کاربردی این فرضیه میباشد که دران رابطه متقابل زنده ای بین سطوح بیولوژیکی، روانشناسی و اجتماعی وجود دارد.

همانگونه که سیل به این نکته اشاره می کند این رابطه به عنوان یک رابطه سازگار زیستی محیطی در نظر گرفه می شود که به ایجاد روابط احساسی قوی میپردازند و طرفین در این رابطه به دنبال نزدیکی و صمیمیت با یکدیگر و برقراری ارتباط با هم در زمان استرس و خطر هستند تا بهره بردن از حضور یکدیگر احساس راحتی و آرامش کنند و هم چنین از نظر ارامش روانی فرد و عملکردهای اجتماعی گروهی هم مفید می باشد.

نمونه موضوع پیشنهادی :

بررسی رابطه‌‌ رضایت از زندگی دانش آموزان با تعارض والد- فرزند و خودپنداره‌‌ تحصیلی


دانلود پروپوزال کامل این موضوع