برای انتخاب موضوعات بکر و جذاب و نیز نوشتن تخصصی پروپوزال با ما در مطالعه این مقاله و دیگر مطالب سایت تخصصی ایران پژوهش همراه باشید.

قبل از نوجوانی، نقش تربیت روی تعلیم خوب و بد، آموزش ارزش های الگوپذیری برای مسئولیت پذیری و جلوگیری از حوادث ناگوار متمرکز بود که همه این کارها به وسيله پیش بینی رفتارهای نامناسب در آینده انجام می شد. اما در دوران نوجوانی، والدین وظایف افزون تری برای تشویق و تقویت استقلال در کودکان اتخاذ می کنند در حالی که کنترلی بسیار ظریف و در عین حال مستمر را بر روی کودکان خود اعمال می کنند. این، به نوجوان اجازه می دهد تا چند اشتباه نه چندان جدی انجام دهد و هویت خود را شکل دهد. والدین باید به نوجوانان کمک کنند تا مهارتهای مهم اندیشیدن و قضاوت مستقل را یاد بگیرند تا کودک خود را برای زمانی آماده کند که دیگر نظارت دائم والدين وجود ندارد. این یک کار بسیار حساس و مهم است چون کنترل بیش از حد نیز بر روی کودک تأثیر منفی می گذارد.

اما مطالعات نشان می دهند که هنگامی که والدین خود را درگیر امور نوجوانان می کنند، کودک گاهی رفتار خود را تغيير داده و از رفتارهای پر خطر اجتناب می کند. بنابراین، والدين بدون اینکه آمراته و يا ظالمانه عمل کنند می توانند از کنترلی ظریف استفاده نمایند تا کودک نیز بتواند با تصمیم گیری شخصی هویت و شخصیت مستقل خود را شکل دهل هدف غائی برای والدین باید راحتی کودک در منتقل شدن از دوران نوجوانی به دوران بزرگسالی باشد. این، مستلزم توجه به چندین عوامل مهم است. دکتر ویکتور استراسبورگ و دکتر رابرت براون در کار تخصصی شان روی داروهای دوران نوجوانی، چهار عنصر مهم را تعیین کردند که به ایجاد جواناتی بالغ و مستقل کمک می کند اولین عنصر کلیدی، ارتباط خوب خانوادگی است. این موضوع بسیار مهمی است که به عنوان موجودات اجتماعی و به عنوان والدین یا ما را متحد می کند یا متفرق. باز گذاشتن راه ارتباط با کودکتان باعث می شود که شما در مواقع لزوم قابل دسترس باشید و این کار حاری این پیام است که شما به آنچه که آنها می گویند، علاقه مند هستید.

در حالی که نوجوانان تمایلی به گفتن رویاها و تفکرات خود ندارند، (که البته خوب هم هست، چون والذين شاید نتوانند همه آنها را مدیریت کرده و از کوره در روند)، حداقل می توانند در موضوعات بسیار مهم و حیاتی به والدین خود رجوع کنند. از طرف دیگر، والدین هم نباید به هیچ وجه بر عقیده خود پافشاری کرده و شروع به قضاوت کنند. با اینکه بگویند کودکشان درست فکر نمی کند. در اینجا والدین می توانند دیپلماتیک رفتار کنند بدین معنی که دیده های نوجوانان شان را تحسین کرده در عین حال ایده های تلویه و جایگزین را نیز ارائه دهنده مثلا بگویند مطمئنا می فهمم چرا اینطور فکر می کنی اما این آن چیزی نیست که من متوجه شدم. شاید بخواهی قبل از امتحانات از چند نفر دیگر هم در مورد نحوه مرور درسهایت سؤال کنی.» این کودک انتخاب های دیگری نیز دارد و بدون احساس شکست یا اذیت شدن از طرف والدین، می تواند نصیحت والدینش را دنبال کند.

مسلما، نوجوانان گاهی اوقات به نصيحت والدین اهمیتی نداده و طرح اولية خود را دنبال می کنند و اگر این مسئله، مسئله مرگ و زندگی نباشد، اشکالی ندارد. بچه ها باید از اشتباهات خود، درست شبیه بزرگسالان، درس بگیرند. اما چون درباره این موضوع، بحث و گفتگو بین آنها بوده، والدین می توانند مشکلات را پیش بینی کرده و اگر لازم باشد، رامهای برون رفت از آن مشکلات را نیز پیشنهاد دهند.