سپس در جریان سالهای پایانی قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم، دیدگاه ها مبتنی بر پدیدآیی زیست شناختی روان آزدگی جای خود را به دیدگاه های فرویدی مبتنی بر پدیدآیی روانشناختی این اختلال، داد. فروید بر این نکته تاکید کرد که روان آزردگی از علل جسمانی ناشی نمی شود، بلکه ریشه در اضطراب دارد( دادستان،57:1387). واژه اضطراب ترجمه واژه “angst”است که فروید آن را برای ترکیبی از برانگیختگی فیزیولوژیکی و عاطفه منفی به کار برد. او اضطراب نوروتیک را تظاهری از تعارضات ناخودآگاه تلقی می کرد(کنرلی،27:1382).
بعدها نظریه پردازان یادگیری اظهار کردند که اضطراب، یک صفت یا خصوصیت شخصیت نیست، بلکه از طریق یادگیری کلاسیک ، عامل ، یا جانشینی کسب می شود و می تواند در نتیجه خطر محیط واقعی یا خطری خیالی پدید آید ( سادوک و سادوک،171:1388). بدیهی است این عقاید با هم ناهمساز نیستند. اگرچه اضطراب می تواند بازتابی از حالت های درونی نظیر نگرانی های کلی باشد، اما معمولا با رویدادهای استرس زا نیز همراه است و به نظر می رسد برخی از افراد نسبت به آن آسیب پذیرتر از دیگران باشند(کنرلی،27:1382).
انتشار سومین ویرایش راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی(DSM-3) در سال 1980، عصر جدیدی برای مفهوم سازی اختلال های اضطرابی و هراس بوده است، در گذشته این اختلال ها در مقوله روان آزردگی ها که شامل نوروزهای اضطراب، هراس و وسواسی جبری بوده است؛ جای می گرفتند. طبقه بندی DSM-4 از اختلال های روانی شامل اختلال وحشت زدگی با یا بدون گذرهراسی، گذرهراسی با یا بدون اختلال وحشت زدگی، هراس اجتماعی، هراس خاص، اختلال وسواسی-جبری، اختلال فشار روانی پس از سانحه، اختلال فشار روانی حاد ، اختلال اضطراب منتشر می باشد. در این بخش اختلال های اضطرابی تغییرات بسیاری را داشته اند. تغییرات قابل توجه در این زمینه شامل این موارد می شود:
1) جایگزینی روان آزردگی اضطراب با اختلال وحشت زدگی و اختلال اضطراب منتشر
2) تقسیم کردن روان آزردگی هراس به گذرهراسی، هراس اجتماعی و انواع مختلف هراس خاص
3) شمول مقوله جدید اختلال فشار روانی پس از سانحه و سپس اختلال فشار روانی حاد( شییر و همکاران، 2007).
تعریف اضطراب و اختلال های اضطرابی اضطراب مفهومی است که تعاریف بسیاری برای آن آورده شده است. در یک جمع بندی کلی می توان اضطراب را به عنوان یک علامت هشدار دهنده و احساسی رنج آور در نظر گرفت که با پاسخ بدنی ، هیجانی، و رفتاری به خطر قریب الوقوع دریافت شده، همراه است و فرد را برای مقابله آماده می سازد(دادستان، 61:1387؛ سادوک و سادوک، 165:1388؛ سووینسون ، 2006).
بنابر این تعریف می توان بین اضطراب و ترس تمایز قایل شد به طوری که ترس واکنش به تهدیدی معلوم، خارجی و از نظر منشا بدون تعارض است. در حالی که اضطراب واکنش در برابر خطری نامعلوم، خارجی و از نظر منشا دارای تعارض است ( دادستان، 61:1387؛ سادوک و سادوک، 165:1388).
سابقا، این دو حالت با هم، هم پوشانی داشته است، اما آنها از این جهت از هم متمایز می شوند که ترس اغلب با موجی از برانگیختگی خودمختار که لازمه جنگ و گریز، افکار خطر قریب الوقوع، و رفتارهای گریز است، همراه می باشد و اضطراب اغلب با تنش عضلانی و گوش به زنگی برای خطر آینده و رفتارهای هشیاری و رفتارهای محتاطانه و اجتنابی، همراه است(DSM-5،2013).