هدف از مطالعه این بخش، آشنایی با درمان شناختی حضور ذهن (MBCT) است. هم چنین در این بخش در مورد جزئیات ”چگونگی و چرایی“ برنامه های موجود هر جلسه بحث می كنیم.

توجه داشته باشید كه در این بخش مطالب مفیدی برای آگاهی بیش تر از روش MBCT ارایه می شود.

برای این كه آموزش دهندگان با جزئیات بیش تری آشنا شوند هم در این مقدمه و هم در جزواتی كه برای هر جلسه در نظر گرفته شده مطالب كاربردی تری ارایه خواهد شد.

در توصیف هر جلسه هدف ما انجام كارهای مشخصی است:

ابتدا دستور جلسه را بیان می كنیم، سپس از شركت كنندگان می خواهیم تجاربی را كه در حین انجام تمرین كسب كرده اند بیان كنند و بعد به عنوان معلم كلاس در مورد مشكلات و نحوه تلاش افراد صحبت خواهیم كرد.

توجه داشته باشید كه در حین انجام این كار به نظر می رسد گاهی جریان بحث ظاهراً چرخه ای را ایجاد می كند و ممكن است احساس شود به مثابه جریان آبی است كه هرگز به رودخانه نمی رسد و به دریا نمی پیوندد.

ولی هدف ما این است كه به تدریج تصویر كامل تری از ابعاد مختلف هر فرد ترسیم كنیم و از طریق تكرار مطالب مربوط به تجربه فردی شركت كنندگان در طول جلسات، فرصت درك پیام هر جلسه را حتی زمانی كه آن ها به این موارد توجه نكرده بودند، دو یا سه بار فراهم آوریم.

مسایل كاربردی:

كار با شركت كنندگان افسرده بهبود یافته:

الزاماتی در كار با افرادی كه قبلاً دوره های شدید افسردگی را داشته اند وجود دارد:

نخست افراد افسرده ای كه با داروهای ضدافسردگی بر بیماری خود غلبه كرده اند ممكن است تصور كنند بیماری آن ها الگوی زیستی دارد.

ولی با توجه به این كه آن ها در این زمینه تجاربی نیز دارند برای تغییر تصورات آن ها به یك رویكرد روانی ـ اجتماعی نیاز داریم.

با توجه به این اصل، در ارزیابی اولیه زمانی را به صحبت در مورد چگونگی نقش دو عامل زیستی و روانی ـ اجتماعی در شروع، ادامه و عود افسردگی اختصاص می دهیم.

دوم این كه در كار با شركت كنندگان بهبود یافته باید توجه داشت كه نشانگان افسردگی در سطح پایینی قرار دارند.

درمان های قبلی روانشناختی با این فرض توسعه یافتند كه شركت كنندگان افسرده دارای نشانگان بارزی مثل خلق افسرده مستمر، افكار و تصاویر منفی، سوگیری های شدید در حافظه و قضاوت، ناتوانی برای احساس لذت و داشتن فعالیت، افكار و تكانه های خودكشی هستند.

هدف مهم رویكرد MBCT آموزش به شركت كنندگان برای آگاهی بیش تر از تغییرات جزیی خلق است.

از آن جایی كه در دوره بهبودی نشانگان برجسته نیستند به شركت كنندگان آموزش داده می شود كه به نجوای درون خود گوش دهند.

الزام سوم به زمان عود بیماری مربوط است كه به طور متوسط یك سال پس از دوره افسردگی رخ می دهد.

آموزش به شركت كنندگان در مورد عود افسردگی آن ها از طریق افزایش آگاهی در مورد پیشگیری از عود قطعاً بر آن چه در آینده رخ می دهد اثر دارد.

هدف از این آموزش یادگیری فرایندها و مهارت ها است.

MBCT بر تمرین روزانه و برنامه درمانی هر جلسه تأكید دارد و انتظار می رود شركت كنندگان مهارت هایی را بیاموزند كه به آسانی فراموش نشود زیرا آن ها شیوه های نوینی برای زندگی كردن هستند.

خودتان نیز تمرینات را انجام دهید. علاوه بر آموزش های مربوط به روان درمانی یا مشاوره، یا آموزش های مربوط به حرفه بهداشت روانی كه طی آن آموزش دهندگان باید درمان شناختی و نحوه اداره گروه را بیاموزند، ضرورت دارد تا آن ها خود روشهای MBCT را تمرین كنند.

این درست مثل آموزش شنا است كه آموزش گیرندگان صرفاًَ از طریق كتابچه راهنمای شنا نمی توانند شنا را بیاموزند.

مربی شنا كسی است كه طرز شنا كردن را بداند.

ما وقتی كار را شروع كردیم انتظار نداشتیم كه درمان گران با درمان حضور ذهن آشنا باشند.

ولی وقتی تفاوت كار كسی را كه قبلاً تجاربی در این زمینه كسب كرده بود با شخص تازه كار مقایسه كردیم، دریافتیم كه آشنایی با تمرینات حضور ذهن یكی از ضروریات است.

به همین دلیل پیشنهاد می شود به عنوان یك آموزش دهنده یا متخصص سلامت روان تا حدودی به تمرین های MBCT مبادرت كنید.

زیرا بدون شك برخی شركت كنندگان در حین تمرینات مشكلاتی خواهند داشت و مربی با ”دانش ذهنی صرف“ نمی تواند به آن ها پاسخ دهد.

علاوه بر آن از این طریق توانایی آموزش دهندگان برای تجسم طرز تلقی های فردی كه ممكن است شركت كنندگان در حین تمرینات داشته باشند ارتقاء می یابد.

به نظر عاقلانه نمی رسد كه آموزش دهندگان بدون این قادر باشند تا مراجعان را آموزش دهند.

برنامه ریزی و آمادگی برای جلسات :

در هر جلسه، كارهای مشخصی باید انجام شود كه شامل توزیع جزوات آموزشی مربوط به جلسه، نوارها و مطالب خواندنی، آماده سازی اتاق قبل از هر جلسه با چندین صندلی و شاید مطالبی است كه به عنوان كلید واژه روی تخته سیاه نوشته می شود.

به عبارت دیگر، هر جلسه به برنامه ریزی نیاز دارد و تجارب آموزش دهندگانی كه در این زمینه فعالیت داشته اند نشان داده، جلساتی كه آن ها بدون برنامه ریزی قبلی اجرا می كردند با جلساتی كه با آمادگی قبلی به اجرا درمی آمد كاملاً متفاوت بود.

بنابراین توصیه می شود كه خود را برای جلسه كاملاً آماده كنید.

با این كار نه تنها برنامه های هر جلسه به ترتیب اجرا می شود بلكه تعادلی بین پذیرا بودن و جهت داشتن تجارب شركت كنندگان به وجود می آید.

هم چنین برنامه ریزی قبلی باعث انعطاف پذیری شما در كلاس می شود.

نكته مهم قابل توجه این است كه به شركت كنندگان بگویید در آغاز درمان ممكن است استرس بیش تری احساس كنند و چون روزانه باید 45 دقیقه به نوار گوش دهند ممكن است به ایجاد تغییراتی در سبك زندگی خود نیاز داشته باشند.

ممكن است از این روش درمانی فواید بسیاری را انتظار داشته باشند، كه این انتظارات ذهنی و بیش تر فریبنده است.

بنابراین تلاش كنید تا با حداكثر توان خود قضاوت را به تأخیر اندازید و بر رویكرد تجربی تأكید كنید.

بنا به آنچه در نخستین تمرین منظم برنامه گفته شده، «خیلی تلاش نكنید ـ هرچه پیش آمد بپذیرید»، این آن چیزی است كه هم اكنون احساس می كنید.

بازنگری كلی بر درمان شناختی حضور ذهن:

مصاحبه ارزیابی اولیه:

این مصاحبه كه حدود یك ساعت به طول می انجامد با تك تك شركت كنندگان اجرا شده و می تواند به عنوان نقطه شروع مكالمه بین آموزش دهنده و شركت كنندگان باشد.

هدف مصاحبه اولیه عبارتست از:

1. شناخت عواملی كه برای هر شركت كننده با آغاز و تداوم افسردگی وی مرتبط است.

2. توضیح تاریخچه MBCT و این كه چطور این روش می تواند به شركت كننده كمك كند.

3. تأكید بر این كه اجرای روش MBCT نیاز به تلاش و صبر زیادی دارد و انجام آن 8 جلسه به طول می انجامد.

4. تعیین این كه آیا این درمان برای مراجع مناسب است یا خیر.

این روش برای افرادزیر مناسب نیست.

الف) كسانی كه جداً به خودكشی فكر می كنند و كسی نیست تا از آن ها حمایت كند و یا با آن ها مشاوره ای داشته باشد (چنانچه سایر منابع حمایتی را داشته باشند می توانند از MBCT استفاده كنند) و

ب) آن هایی كه در حال حاضر مبتلا به سوءمصرف دارو یا الكل هستند.

كلاس ها:

در شروع هر جلسه برنامه درسی مطرح می شود.

در انتهای هر جلسه جزوات آموزشی بین شركت كنندگان توزیع شده و كلاس های پی گیری مطابق شرایط تشكیل می شوند.

ما در پژوهش خود در طول سال چهار جلسه پی گیری را پس از برنامه هشت هفته ای تشكیل دادیم (بعداً در این مورد بحث می شود).

اندازه كلاس:

اندازه كلاس به امكانات موجود بستگی دارد.

در پژوهش های جان كبات زین و همكارانش از كلاس های 30 نفری یا بزرگ تر استفاده می شد، اما با توجه به روش های درمان شناختی كلاس های حدود 12 نفر مناسب است.

پژوهش نشان می دهد كه كلاس هایی با تعداد كم تر از 12 نفر مشكل ساز است چون بجای «كلاس» تبدیل به «جلسه درمانی» می شود.

اهداف اصلی:

• كمك به افرادی كه به نوعی در گذشته به افسردگی مبتلا بوده اند و آموزش مهارت هایی كه در پیش گیری از عود افسردگی مورد نیاز است.

• آگاهی بیش تر از حس های بدنی، احساسات و افكار لحظه به لحظه.

• كمك به شركت كنندگان برای گسترش راه های متفاوت ارتباط با حواس، افكار و احساسات بویژه شناخت و پذیرش افكار و احساسات ناخواسته ای كه به گونه خودكار و عادتی باعث مشكلات دایمی می شوند.

• كمك به شركت كنندگان برای دادن ماهرانه ترین پاسخ به افكار، احساسات و موقعیت های ناخوشایندی كه با آن روبرو می شوند.

دستورالعمل:

در MBCT، اولین گام یادگیری چگونگی توجه كردن هدفمند، در هر لحظه و بدون داوری است.

روش توجه كردن در جلسات 4-1 آموزش داده می شود.

در ابتدا شركت كنندگان از این كه معمولاً توجه كمی به زندگی روزانه دارند آگاه می شوند.

آن ها می آموزند كه از تغییرات سریع ذهن از موضوعی به موضوع دیگر آگاه شوند.

به دنبال آن، یاد می گیرند كه چطور ذهن سرگردان خود را به یك نقطه واحد متمركز كنند.

در ابتدا این كار از طریق توجه به قسمت های مختلف بدن و سپس با ارجاع به تنفس آموخته می شود.

در گام بعدی شركت كنندگان می آموزند كه چطور ذهن سرگردان باعث ایجاد افكار و احساسات منفی می شود.

تنها وقتی كه یك فرد از این جنبه ها آگاه شود می تواند از MBCT استفاده كند تا از این طریق بتواند تغییرات خلقی خود را شناسایی نموده و در كوتاه مدت آن ها را اداره كند و یا در دراز مدت با آن ها چالش نماید.

این كار مستلزم فاز دوم MBCT و مربوط به جلسات 8-5 است.

آموزش دهندگان باید به این نكته توجه داشته باشند كه هر گاه افكار یا احساس منفی در شركت كنندگان ظاهر شده به آن ها گوشزد كنند كه قبل از پاسخ های مهارت آمیز به آن ها، اجازه دهند كه افكار به همان صورت در ذهنشان باقی بمانند.

با این كار شركت كنندگان یاد می گیرند كه چگونه به طور كامل از تفكر یا احساسشان آگاه شوند و یك تا دو دقیقه قبل از این كه توجه خود را به كل بدن معطوف كنند به تنفس خود توجه نمایند.

چنین كاری برای اداره مشكلات در همان لحظه و آگاهی نسبت به افكار یا احساسات ناخوشایند كفایت می كند.

در هر بخش از تمرین، این اولین قدم اساسی در رویایی با افكار و احساسات منفی است.

به دنبال این فرایند شركت كنندگان می توانند بهترین پاسخ ممكن را انتخاب كنند.

مثلاً ممكن است مشكل را فقط به عنوان یك فكر یا احساس در نظر گرفته و آن را گذرا ببینند و یا ممكن است در دراز مدت رویارویی مستقیم با آن را انتخاب كنند و یا از طریق توجه به بخشی از بدن كه در اثر احساسات منفی تنیده شده و آگاهی نسبت به آن از تنفس برای آرام كردن حس های بدنی استفاده كنند.

یا از راهبردهایی استفاده كنند كه در گذشته برای داشتن احساس راحتی یا تسلط به كار می بردند.

نكته بسیار مهم در تمرین تنفس انعطاف پذیری آن است، زیرا در این تمرین، تنفس به طور وسیعی در بدن گسترش می یابد.

شاید برای شركت كنندگان بستن چشم ها به مدت سه دقیقه مشكل باشد, ولی این كار برای آن ها این امكان را فراهم می آورد كه در پذیرش برداشت های خودشان درنگ كنند.

بنابراین قبل از توجه وسیع به رویكرد اینجا و اكنون، تمركز بر تنفس به عنوان اولین گام مهم به شمار می رود.

در نهایت، شركت كنندگان تشویق می شوند كه از نشانگان هشدار دهنده افسردگی آگاهی یافته و زمانی كه افسردگی رخ می دهد از راهبردهای عملی تری استفاده كنند.

ما اعتقاد داریم كه MBCT می بایست آمیزه ای از موضوعات اولیه رویكرد حضور ذهن به طور كلی و كمك به رویارویی با مسائل خاصی باشد كه باعث افسردگی شده اند. اما در همه حال، موضوع اصلی تغییر ارتباط با آن چیزی است كه مشكل ترین محسوب می شود.

نگرش های متفاوت شركت كنندگان نسبت به كلاس:

تجارب متفاوت قبلی شركت كنندگان باعث می شود كه آن ها با نگرش های متفاوتی نسبت به كلاس در جلسات حضور یابند.

برخی شركت كنندگان در مورد محتوای كلاس اطلاعاتی دارند ولی بسیاری از آن ها چیز زیادی نمی دانند و این باعث می شود تا از تكالیفی كه در كلاس به آن ها واگذار می شود بیم داشته باشند.

بنابراین در ابتدای كلاس باید زمانی را صرف صحبت و تأكید بر محرمانه بودن مطالب كلاس كرد.

بعد به آن ها اطمینان خاطر می دهیم كه پس از معرفی خود به گروه هیچ احساس فشاری در بیان احساسات خود در كلاس نداشته باشند.

علاوه بر آن، مهارت گوش دادن واقعی به صحبت های دیگران را نیز مطرح می كنیم.

زیرا اكثر شركت كنندگان علی رغم این كه در حین صحبت دیگری ساكت هستند به صحبت های آن ها توجه ندارند و بیش تر به این فكر می كنند كه چطور می توانند به او كمك كنند و یا به آنچه كه بعداً می خواهند بگویند فكر می كنند.

هم چنین بعضی افراد اكثر اوقات ساكت هستند و در نتیجه در بحث های كلاس شركت نمی كنند.

بنابراین باید از آن ها بخواهیم كه در فعالیت های كلاس شركت كنند. در زیر برای فراگیر بودن رویكردی كه مطرح كردیم دستورالعمل هایی ارایه می شود:

• وقتی از شركت كنندگان می خواهید كه اعمال خاصی را انجام دهند از زمان حال استفاده كنید برای مثال به جای این كه بگویید، ”حالا به این توجه می كنیم كه آیا ذهنمان سرگردان شده است...“، می گویید ” ... توجه خود را به تنفس برمی گردانیم“ و به جای این كه بگویید ” توجه كنید كه آیا ...“ می گویید ”توجه خود را به تنفس برگردانید“.

• برای شروع حالت مراقبه از افراد بخواهید كه چند لحظه بر وضعیت بدنی خود توجه كنند. توصیه می شود كه در این تمرین پشت راست باشد ولی خشك و رسمی نباشد. اگر كسی روی صندلی می نشیند، نباید تكیه بدهد. البته برای كسانی كه كمردرد دارند توجه به نكات بهداشتی ضروری است. شركت كنندگان را ترغیب می كنیم كه گردن، پشت و سرشان را در یك راستا نگه دارند. با این كار به طور ارادی در حالتی مملو از متانت، ثبات و هوشیاری قرار می گیرند.

• دستورالعمل مراقبه را به صورت صحیح بیان كنید.

توجه داشته باشید كه این تمرین، تمرین آرمیدگی نیست. بنابراین نیازی به داشتن لحن خاص یا سنگینی برای آرام كردن شركت كنندگان نیست. دستورالعمل را كلمه به كلمه و با صدای بلند بخوانید.

• وقتی می خواهید شركت كنندگان را ترغیب كنید به جای عبارت ” سعی كنید“ از عبارت ” به بهترین شكل ممكن“ استفاده كنید. مثلاً می گویید ... ” به بهترین شكل ممكن آگاهی تان را متوجه تنفس كنید“ به جای این كه بگویید ” سعی كنید آگاهی تان را متوجه تنفس كنید“.

• تمرین را همراه كلاس انجام دهید به این معنی كه شما هم لحظه به لحظه خود را در خلال مراقبه هدایت شده تجربه كنید.

• بین دستورالعمل ها فاصله بگذارید و به شركت كنندگان این فرصت را بدهید كه خودشان ” تمرین كنند“.

هدایت تمرین:

بهترین زمان تكرار تمرین در فاصله بعد از انجام آن است. بنابراین هرگز بدون آن كه به فرد فرصتی دهید تا تمرینی را تكرار و تجربه او تفسیر شود به قسمت بعدی نروید.

صحبت های كلاسی را به دو بخش تقسیم كنید:

نخست آن كه از افراد بخواهید تجارب واقعی خود را در حین تمرین توصیف كنند، از آن ها بپرسید چه احساسات، افكار و حس های بدنی در حین تمرین داشته اند و این كه آن ها متوجه چه چیزی شده اند.

دوم این كه سؤال كنید آیا كسی تفسیری در مورد تجربه اش دارد. به پیشنهاداتی كه شركت كنندگان در كلاس مطرح می كنند اهمیت دهید.

این امر باعث دلگرمی سایر اعضای گروه می شود.

توصیه می شود كه به شركت كنندگان كمك كنیم كه راحت تر احساس خود را در حین تجربه بروز دهند.

این اشتیاق آموزش دهنده، آن ها را نسبت به احساس شان كنجكاوتر می كند.

بررسی تجربه واقعی شركت كنندگان مهم است زیرا ارتباطی كه اعضای كلاس می توانند بین تجارب خودشان و دیگران بیابند حائز اهمیت است.

به این دلیل كه هر چند روش های مختلف MBCT تأثیرات متفاوتی بر افراد مختلف دارد، بسیاری از شركت كنندگان افكار مشابهی دارند.

برای برخی، وقتی خلق پایینی دارند روش حواس پرتی می تواند مفید باشد. ولی همین روش ممكن است به فرد دیگری كمك كند كه راحت تر بخوابد.

عدم حل افكار مشكل ساز و تصاویر ذهنی در تمرین تنفس در برخی افراد ممكن است ماهیت خود تجربه را تغییر دهد.

با این حال نمی توان در ابتدای كار روش مناسب هر فرد را تشخیص داد.

شما به عنوان یك آموزش دهنده همانند كسی هستید كه دانه ای را می كارد.

شما نمی دانید كه چه مدت طول می كشد تا دانه جوانه بزند.

این كار در كنترل شما نیست.