این احتمال وجود دارد که جوانان افسرده حملات افسردگی مجدد را در آینده تجربه کنند.

برای ایجاد اثرات پابرجای طولانی مدت، یک برنامه درمانی باید مهارت هایی را برای اداره کردن فشارهای عصبی ناشی از علایم افسردگی در آینده به جوانان آموزش بدهد. این امر تکلیف مرعوب کننده ای به نظر می رسد، چراکه کودک در ابتدا باید برای تشخیص مستقلانه از خود آگاهی لازم برخوردار باشد و بتواند منابع فشار و علایمی را که نشان می دهند دارد به سمت یک حمله دیگر افسردگی حرکت می کند، تشخیص دهد. بنابراین، یک مداخلهی مؤثر راه کاری است که به جوانان کمک می کند نگرشی به دست آورند که آنها را قادر کنند به صورت واقع بینانه تجربیات زندگی شان را بسنجند و با تجربیات عاطفی شان هماهنگ شوند.

به دست آوردن دیدگاه مشکل گشايانه نسبت به زندگی آنها را قادر می کند تا مستقیما با فشارها مقابله کنند. تمرین های مربوط به آموزش هیجان ها نیز با آگاه ساختن آنان از هیجانات، افکار، رفتارها و واکنش های جسمی مرتبط جوانان را برای سازگاری با زندگی مجهزتر می کند. توانایی استفاده از شواهد مبنی بر وجود فشار و علایم افسردگی به عنوان سرنخ هایی برای کاربرد مهارت های مداراگر احتیاج به یک بلوغ خارق العاده ای دارد. در ضمن، جوانان مجبورند به یاد آورند که چگونه این مهارت ها را به شکل مؤثر به کار می گرفتند.

به اضافه، آنها باید انگیزه شان را برای تلاش در جهت اداره عوامل فشار و علایم بیماری هنگام مواجهه با افسردگی و مأیوس شدن از بابت تجربه یک حمله خلقی دیگر حفظ کنند. سابقه ای قوی از مدارای مؤثر قبلی را باید ارائه کرد تا این عقیده در آن ها تقویت شود که می توانند بر فشار و علائم افسردگی فایق آیند. برای تقویت آگاهی جوانان از امکان موفقیت، مفید است برای شان دستاوردهایی عینی را که نشانگر تجربیات موفق ایشان می باشند، آماده کنیم. برای مثال، تقویمی از مهارت های مداراگرانه مقابله ای جوانان را که شامل گزارش آنان از خلق شان باشد به همراه راه کارهای سازگارانه ای که برای غلبه بر دلتنگی و حوادث پرفشار استفاده کرده اند، می توان تکمیل و سپس به آن ها راهنمایی کرد که چگونه در آینده از این تقویم استفاده کنند.

نمونه موضوع پیشنهادی :

مقایسه طرحواره های ناسازگار اولیه و اختلال شخصیت خودشیفته در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی، اضطراب فراگیر و افراد بهنجار


دانلود پروپوزال کامل این موضوع