فرد محقق شخصی است جستجوگر و آگاه به مسائل علمی و تحقیقی در حوزه ی کار خودش که می تواند با اتخاذ روش درست و براساس کارهای انجام شده ی دیگران و با تکیه بر استدلال های علمی و روش شناسی خاص ،مطالب ونتایج تازه و جدیدی را کشف و مطرح نماید .

روش شناسی یا متدلوژی وسیله ی شناخت هر علم است .

روش شناسی در مفهوم مطلق خود به روش هایی گفته می شود که برای رسیدن به شناخت علمی از آنها استفاده می شود و روش شناسی هر علم نیز روش های مناسب و پذیرفته آن علم برای شناخت هنجارها و قواعد آن است.

روش های شناخت را باید از روش ها و فنون اجرای آن ها متمایز دانست.

چرا که اجرای هر قاعده پس از شناخت آن قاعده ممکن می گردد.

واژه روش شناسی گاه نیز به معنی « روش مندی» و یا مجموعه ای از روش ها به کار می رود.

برخی معتقدند که علم همان روش است .

در هر حال به خوبی می توان پذیرفت که هیچ علمی فاقد روش نیست و دست آوردها و حاصل هر پژوهش علمی به همان نسبت حائز اهمیت است که از طریق متدلوژی درست به دست آمده باشد .

«از رهگذر پژوهش و تجربه است که نا آزموده در بوته آزمایش قرار می گیرد و در ژرفنای تاریک نا آگاهی ، بارقه روشن اکتشاف و آگاهی تلألو می یابد».

یک متدلوژی تحقیق شامل مجموعه ای از روش های علمی ، ابزار آلات و موادی است که در یک فرآیند هدفمند و منسجم در امر پژوهش مورد استفاده قرار می گیرد .

پژوهش و روش علمی دو واژه ی کاملا نزدیک به هم و وابسته از لحاظ معنایی هستند .

روش علمی یا روش پژوهش علمی ، فرآیند جستجوی منظم وسیستماتیک برای معین کردن یک وضعیت نامشخص است .

زمانی که با یک روش صحیح علمی در پژوهش حرکت صورت پذیرد ،در نهایت می توان به هدف های علمی مد نظر پژوهشگر دست یافت و یک شناخت علمی مناسب را فرآهم آورد.

در واقع می توان گفت اعتبار پژوهش تا حدی بسیار زیاد به روش پژوهش وابسته است .

یک روش علمی ، روشی است که قابل کنترل، نظارت و مدیریت است .

در آن روش علمی مجموعه عملیاتی به صورت منظم وجود دارد که پژوهشگر با انجام مراحل آن به علت و معلول بودن موضوع مربوطه پی می برد .

و نهایتا یک روش علمی قابل تکرار است به عبارت دیگر اگر مجموعه داده ها و نتایجی در یک روش علمی بدست آمد می توان با تکرار مجدد آن ،آن نتایج و مفاهیم را دوباره در جهت اطمینان بیشتر بدست آورد.

لذا در این فصل روش های مختلف پژوهش کردن مورد بحث و بررسی قرار می گیرد .

روش های شناخت : شناخت شناسی نخستین گام و سنگ بنای آشنایی با روشهای پژوهش است .

روشهاس شناخت بسیاری وجود دارد و قدمت طولانی دارد.

برای نمونه شناخت از طریق سیر و سلوک و عرفان یا شناخت از طریق مراجعه به افراد با صلاحیت از راه های کسب معرف می باشند، اما در روشهای تحقیق دو رویکرد اصلی از شناخت را می توان مطرح کرد :

رویکرد خردگرایانه :

این رویکرد بر پایه ی قدرت تفکر استوار است و فرض بنیادی این روش آن است که عقل قادر به شناخت همه پدیده ها است .

استدلال قیاسی یعنی رسیدن ازکل به جزء اساس رویکرد خردگرایانه است که با مطالعات ارسطو آغاز شده است .

رویکردتجربی یا طبیعت گرایانه :

این رویکرد بر پایه ی اصول پوزیتیویسم استوار است یعنی فرض می شود وافعیت چیزی است که فرد می تواند به وسیله ی حواس خود آن را تجربه یا حس کند . بنابراین می توان متغیر های یک پدیده پیچیده را به طور جداگانه مورد بررسی قرار داد.

استدلال استقرائی یعنی رسیدن از جزء به کل، اساس رویکرد تجربی است که در دوران رنسانس در برابر رویکرد خردگرایانه مطرح شد.

معمولا پژوهش علمی دارای دو مرحله است .

مرحله اول با استدلال قیاسی شروع می شود و در مرحله ی دوم با استدلال استقرائی به پایان می رسد .

در استدلال قیاسی مبانی نظری و پیشینه ی پژوهش ،فرضیه سازی ،تدوین گویه ها و سنجه های هر فرضیه مورد توجه واقع می شود .

و در مرحله ی استدلال استقرائی جمع آوری ، تلخیص و تجزیه وتحلیل داده ها و نتیجه گیری و مدل سازی انجام می گردد.