مشخصات این پایان نامه:
 

مقایسه حافظه کوتاه مدت،دقت و تمرکزحواس کودکان 10 و11ساله موسیقی آموخته و نیاموخته

منابع فارسی و لاتین: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
پیوست و پرسشنامه: دارد
فهرست مطالب: دارد
تعداد صفحه: 189
نوع فایل: word کد Psy266
برای دانلود فایل کامل این پایان نامه به ادامه مطلب بروید...

بخش هایی از فصل پنجم این پایان نامه:

مقدمه در فصل حاضر ابتدا خلاصه پژوهش،سپس بحث و نتیجه گیری و در پایان محدودیتها و پیشنهادهای پژوهش ارائه می گردد.

5-1. خلاصه پژوهش

هدف از پژوهش حاضر،مقایسه حافظه کوتاه مدت،دقت وتمرکز حواس کودکان 10 و11 ساله موسیقی آموخته و موسیقی نیاموخته بود. فرضیه های مطرح شده در این پژوهش عبارت اند از:

1- بین توانایی حافظه کوتاه مدت،دقت و تمرکزحواس کودکان 10و11 ساله موسیقی آموخته و نیاموخته تفاوت وجود دارد.

2 - بین توانایی حافظه کوتاه مدت کودکان موسیقی آموخته و نیاموخته تفاوت وجود دارد.

3- بین توانایی دقت کودکان موسیقی آموخته و نیاموخته تفاوت وجود دارد.

4- بین تمرکزحواس کودکان موسیقی آموخته و نیاموخته تفاوت وجود دارد. آنچه به عنوان هدف های پژوهش در نظر گرفته شده بود عبارت است از مشخص کردن تأثیر موسیقی بر حافظه کوتاه مدت،دقت و تمرکزحواس و نیز روش پژوهش حاضر،از نوع علی- مقایسه ای یا پس رویدادی بود.جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر و پسر 10و11 ساله مدارس ابتدایی شهرتهران تشکیل می دادند.که نمونه گیری از نوع هدفمند که با توجه به موضوع و هدف پژوهش،از بین مدارس ابتدایی شهرتهران 5 منطقه و از هر منطقه 4 مدرسه به طور تصادفی(دومدرسه پسرانه و دومدرسه دخترانه)انتخاب شدند. سپس با مراجعه به مدارس،با در نظر گرفتن متغیرهای هوش،سن،سطح تحصیلات پدر ومادر وسطح اقتصادی خانواده به عنوان متغیرهای کنترل به همتا سازي گروه آزمایشی و کنترل پرداخته شد.

بنابراین بعد از انتخاب هدفمند50 دانش آموز(از هرمدرسه 5 دانش آموز)موسیقی آموخته(25 دختر و 25 پسر)و50 دانش آموز موسیقی نیاموخته(25 دختر و 25 پسر)که از نظر متغیرهای ذکر شد همتا شده بودند به عنوان گروه های آزمایش و کنترل انتخاب شدند.و پس از آن پرسشنامه مشخصات دموگرافیک(از اولیاء)،تست هوش ریون و2خرده آزمون وکسلر(محاسبات عددی وحافظه ارقام)از دانش آموزان بعمل آمد. جهت توصیف داده ها به بررسی پارامترهایی مانند گرایش مرکزی(میانگین،میانه)،اندازه پراکندگی(دامنه تغییرات وانحراف معیار)پرداخته شد. در بخش آمار استنباطی برای تحلیل و تفسیر داده ها با توجه به تعداد متغیرهای وابسته از آزمون MANOVA تحلیل واریانس چندمتغیری یک راهه استفاده شد. میانگین "حافظه کوتاه مدت" و "دقت و تمرکز حواس" کودکان موسیقی آموخته بالاتر از کودکان موسیقی نیاموخته است.

در حالی که از نظر این دو متغیر بین کودکان دختر و پسر تفاوتی مشاهده نمی شود. در هر دو زیر مقیاس تفاوت معناداری بین کودکان موسیقی آموخته و موسیقی نیاموخته وجود دارد،به طوری که تقریبا 5/6 درصد از واریانس "حافظه کوتاه مدت" آزمودنی ها،توسط انتساب به گروه ها تبین می شود. این رقم در مورد "دقت و تمرکز حواس" به 5/11 درصد افزایش یافته است. 5-2 .بحث ونتیجه گیری به منظور بحث و نتیجه گیری،ابتدا نتایج پژوهش به تفکیک فرضیه های پژوهشی ارائه می شوند و سپس بحث ارائه می شود.

فرضیه شماره 1: بین توانایی حافظه کوتاه مدت،دقت وتمرکزحواس کودکان 10و11 ساله موسیقی آموخته و نیاموخته تفاوت وجود دارد. با توجه به اینکه از آزمون هوش ریون وفرم دموگرافیک جهت همتاسازی کودکان از نظر هوش کلی و سن،میزان تحصیلات پدرومادر وسطح اقتصادی خانواده دو جامعه موسیقی آموخته ونیاموخته،استفاده شده است.نمره هوش کلی ریون به عنوان کنترل کننده به کار می رود(که با استفاده از آزمون MANOVA تحلیل واریانس چندمتغیری یک راهه)بین دو گروه اختلاف معنی داری گزارش می شود(145/0Pilars Trace =،2/8F=،01/0 P=،145/0 ).

فرضیه های شماره 2،3 و4 2 - بین توانایی حافظه کوتاه مدت کودکان موسیقی آموخته و نیاموخته تفاوت وجود دارد.

3- بین توانایی دقت کودکان موسیقی آموخته و نیاموخته تفاوت وجود دارد.

4- بین تمرکزحواس کودکان موسیقی آموخته و نیاموخته تفاوت وجود دارد. بنابراین با توجه به خروجی آزمون MANOVAدر مورد فرضیه ها مشاهده می شود که توانایی حافظه کوتاه مدت،دقت و تمرکز حواس کودکان موسیقی آموخته با کنترل نمره کل هوش به شکل معنی داری بیش از نمره گروه موسیقی نیاموخته می باشد.

که هر دو مقیاس حافظه کوتاه مدت و دقت و تمرکز حواس،میانگین کودکان موسیقی آموخته بالاتر از کودکان موسیقی نیاموخته است. بر این اساس تقریبا 5/6 درصد از واریانس "حافظه کوتاه مدت" آزمودنی ها،توسط انتساب به گروه ها تبیین می شود.

این رقم در مورد "دقت و تمرکز حواس" به 5/11 درصد افزایش یافته است. طبق نظریه هوش چند گانه هر فرد دارای هفت عنصر هوش،زبانی،موسیقی،منطقی،ریاضی ،فضایی،جسمانی،روابط بین فردی و درون فردی است که با رشد هر کدام به کودکان فرصت تجربیات موفقیت آمیزی را می دهیم(گاردنر،1991؛ نقل از فردوسی،1380). سوزوکی معتقد است که موسیقی می تواند در همه مراحل یادگیری تأثیری بی نظیر داشته و سبب بالا رفتن قدرت درک تفاهم وحساسیت شده وسبب بالا رفتن توانایی شناخت نیزمی شود(خرسند،1380) ریتم در موسیقی می تواند اشتباهات گفتاری کودکان را به طرز قابل توجهی تصحیح نماید و هارمونی درموسیقی سبب ایجاد حس هماهنگی در کار گروهی،که کاری است تربیتی و دارای هدفی اجتماعی می شود(پورمندان،1381).

موسیقی سبب پرورش حواس به خصوص حس شنوایی در کودک می شود که با گویایی و تکلم ارتباط مستقیم دارد و نقش زبان در تفکر کودک بر کسی پوشیده نیست و موسیقی به سبب بار عاطفی مثبت برای کودک انگیزه مناسبی به شمارمی آید. کودک با موسیقی بهتر و موثرتر می آموزد و در یادگیری،به یاد سپردن و به خاطر آوردن مطالب از آن به عنوان نشانه و جایگزین استفاده می کند(قاسم زاده،1378). موسیقی بایستی در برنامه های ضروری آموزشی قرار گیرد تا سبب بالا رفتن تمرکز و دقت شنوایی شود(عشایری،1373). یافته های این پژوهش با مطالعات زیر مرتبط است. (زاتور،2000 ؛واینبرگرد،2000 ؛ راشر و همکاران،1997 ؛ جیومی،1999 ؛ راشروزویان،2000 ؛بیلهارتز،2000؛شاو و فرانسیس،اچ راشر،1993،مالستو2000و هتلند،2004).

آنها به این نتیجه رسیدند که موسیقی بر توانایی های متفاوت فرد تأثیر می گذارد. در پروژه صفر تحت نظر گاردنر(1997)ویلسون و براون(1997)معتقدند که همه کودکان دارای ظرفیت های موسیقیایی هستند و طبق تئوری موتسارت حتی گوش کردن 15-10 دقیقه به موسیقی کلاسیک می تواند استدلال فضایی کودکان را رشد دهد و آموزش موسیقی به کودکان سبب رشد طولانی مدت استدلال فضایی در آنها می شود. همچنین یافته های این پژوهش با نتایج پژوهش های ميربها(1382)و شريعت پناهی وهمکاران(1386)،مبنی برتأثيرآموزش موسيقي درافزايش توانايي هاي شناختي كودكان از جمله عملکرد توجه وتمرکز حافظه مرتبط است.و نیز رضايي(1388)که در پژوهشي به بررسي تأثيرآموزش موسيقي برتوانايي استدلال فضايي وپيشرفت رياضي دانش آموزان پايه پنجم پرداخته است.

اين پژوهش ازنوع علي- مقايسه اي بود،نتيجه اين پژوهش نشان داد كه گروه موسيقي آموخته استدلال فضايي بالاتري نسبت به گروه موسيقي نياموخته دارند همچنين پيشرفت رياضي گروه موسيقي آموخته بالاتراز گروه موسيقي نياموخته مي باشد. یافته های پژوهش حاضر بار دیگر مانند پژوهش های قبل(فصل2)تأثیر موسیقی بر توانایی های متفاوت(حافظه کوتاه مدت،دقت وتمرکزحواس)را اثبات می کند. پژوهش حاضر،موسیقی خاصی را مد نظر ندارد و دانش آموزان موسیقی آموخته کسانی هستند که2سال موسیقی(آلات متفاوت)را آموزش دیده اند،و برخلاف پژوهش های قبلی متغیرهای مهم هوش،سن،میزان تحصیلات پدرومادر وسطح اقتصادی خانواده،کنترل و همتا شده و بعد مقایسه صورت گرفته است.

با توجه به نتایج به دست آمده مشخص گردید که آموزش موسیقی و داشتن مهارت موسیقی می تواند در رشد برخی توانایی های شناختی کودکان مؤثر باشد. لذا جهت رشد و توسعه آموزش و پرورش و شکوفایی هرچه بیشتر استعدادهای آیندگان ایرانی مفید بوده و دارای اثرات سودمند انگیزشی- عاطفی،شناختی وحرکتی خواهد بود. اگر موسیقی به صورت یک درس درکنار سایر دروس در مدارس آموزش داده شود،توسعه کاربرد قوای شناختی در دانش آموزان و راهبردی برای افزایش پیشرفت تحصیلی آنها خواهد بود که نه تنها یک قشر مرفه وخاص،بلکه تمامی کودکان ایرانی از فواید آن بهره مند خواهند شد.

آگاهی و توجه والدین و مسئولین مؤسسات آموزشی(مهدکودک ها،مراکزپیش دبستانی ،دبستانی....)به آثار ارزشمند آموزش موسیقی درجهت افزایش توان یادگیری دروس متفاوت،در نتیجه عنایت بیشتر به امر آموزش موسیقی از همان دوران کودکی اول برای نهادینه شدن آموزش و پایه ریزی های بنیادین بسیار موثر خواهد بود.

کاربرد این مطلب:

نقد پایان نامه، آموزش روش تحقیق، منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی


 خرید آنلاین و دانلود فوری این پروپوزال (این پروپوزال در هیچ سایت مشابهی وجود ندارد) سال انتشار : 1403

69000 تومان

با نخفیف : 49000 تومان

قبل از کلیک ابتدا شماره یا کد فایل را یادداشت کنید در مرحله بعد باید وارد کنید.

انتخاب جدیدترین موضوعات پایان نامه روانشناسی، مشاوره و علوم تربیتی و انجام تخصصی پروپوزال(دانلود نمونه کار پروپوزال)::

شماره تماس: 09011853901
جهت ارسال سریع پیام در پیام رسان های زیر نام هر یک را لمس کنید.