سلامتی عبارت است از تأمین رفاه کامل جسمی و روانی و اجتماعی ، نه فقط عضو .به این ترتیب کسی را که (صرفاً) بیماری جسمی نداشته باشد ، نمی توان فرد سالمی دانست ، بلکه شخص سالم کسی است که از سلامت روانی نیز برخوردار و از جهت اجتماعی نیز در آسایش باشد، زیرا پژوهش های علمی نشان داده است که ممکن است ریشه و علت بسیاری از ناتوانایی های جسمی ، نابسامانی های فکری و عاطفی باشد مثلاً امروزه معتقدند که دلهره ها و بسیاری از احساسات عاطفی انسان می تواند عامل مهمی در ایجاد زخم معده باشد (شعاری نژاد، 1387).
از آنجا كه فرايند توليد نيروي انساني ناسالم و پريشان حال بخشي از آفات توسعه پايدار يك جامعه بويژه در پويايي سازماني است، به همين دليل هيچ پديدهاي به اندازه سلامت عمومی نميتواند در فرآيند توسعه مؤثر باشد، بنابراين، برنامهريزي براي تأمين سلامت كاركنان از سويي به سلامت رواني اجتماعي كاركنان و از سويي ديگر به اهداف توسعه صنعتي و توليد بهتر كمك ميكند(بیان زاده،1378).
روان پزشكي و روانشناسي نوين رفتار بهنجار را معادل سلامت رواني و رفتار نابهنجار و غيرعادي را معادل بيماري رواني بكار برده است(بیان زاده ،1378). سلامت روانی یکی از مؤلفه های سلامت عمومی است و عبارتند از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی، و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب(میلانی فر،1387).
يكي از مقولههاي مهم در مباحث روان شناسي، روان پزشكي و جامعهشناسي است. توجه به پديده رواني-اجتماعي نه تنها زمينه مساعدي براي شكوفايي استعدادهاي نهفته را فراهم ميكند، بلكه در بهبود سلامت عمومي نيز مؤثر خواهد بود همان طور كه مي دانيم گاهي محرك هاي رواني-اجتماعي موجب فشار رواني ميشوند و اين فشار رواني مستقيماً برنظام هورموني و دستگاه ايمني بدن تأثير ميگذارد(بخشی سورشجانی،1389).