بهمن محصص میان نقاشان معاصر بزرگ ترین بود. آدم نگارتر، انسان بین تر، و انسان خواه تر. او نقاش قصه پردازی نبود که از تعمید مسیح و صحرای کریلا بگوید
جزئیات بیشتر در ادامه مطلب + دانلود فایل مقاله
منابع:
دارد
نوع فایل:
Word قابل ویرایش
تعداد صفحه:
79 صفحه
کد:
74 mt
زندگینامه بهمن محصص (1310-1389)
در جواني چون كبك راه میرفت؛ سينه سپر میکرد، اما پاها را ول میداد. در میانسالی هيئت شازدهها را میگرفت؛ با عصـا، دستمال گردن گل منگلي، با جليقه مرصع. در پيري اما انگار دو نفر زير بغـلش را میگرفتند و تاتي تاتي میبردند. دو فرشته! جادوي خشمناك جنون را به خوبي در كردار و گفتار و در آثار خود نشان میداد. شاه اگر بودي از نگاه او میترسیدی!
نوجــوان كه بود، براي حزب توده پلاکـارد میکشید. نخـســتين نمـايشـــگاه او در تهـران، در کلــوب « نيروهاي سوم» بود که وابسته به حزب توده بود؛ اما «تودهای» نام نگرفت؛ چون هر انسان آزادهای تُند كَنْد. در اين نمايشگاه طبيعت بیجان، گل، بطري و اشياي عوامپسند تودهگرا میکشید. بعد همين سوژهها را يك دوره كرد و «ماهیها» نام گرفت. در دوره «ماهیها» جز صورت و محتوا، شگرد هم وجود داشت و بر نگاه غلبه میکرد
در 9 اسفند 1310 در رشت به دنيا آمد، خاندان و خانواده او از متمولين آن خطه بودند. لقب محصص از حصه میآید به معني بخشش. نه ساله است كه در راه مدرسه، پشت ويترين مغازهای مي ايستد و به دستان مردي نگاه میکند كه قلم مو را چون عصاي يك نابينا بر بوم میکشد. او حبيب محمدي است.