موضوع بروز پایان نامه روانشناسی تربیتی درباره خود و دلبستگی با عنوان رابطه بین دلبستگی ایمن و عزت نفس با خودپنداره در نوجوانان .

رابطه دلبستگی نه تنها اولین منبع امنیت برای فرد است، بلکه نقطه آغاز رشد فردی نیز به شمار می رود. در طول زندگیمان، آن زمان که کاملا دلبسته ایم بزرگترین فرصت را برای رشد و پویایی داریم. وقایع درون فردی مانند احساس ما نسبت به خود و آن کس که می خواهیم باشیم، به شدت تحت تأثیر آن چیزی است که در روابط دلبستگی مان اتفاق می افتد بزرگسالان روابط دلبستگی بالقوه را با دو نیاز مجزا در زمینه احترام و عزت نفس شبیه می دانند. اولین نیاز، نیاز به روابط دلبسته ایمن است که در آن «خود» می تواند از اینکه فرد ارزشمند دیگری او را دوست دارد، احساس شایستگی و احترام کند. این نیاز آن بخش از عزت نفس است که مستقیما از ناحیه دلبستگی ناشی می شود. دومین نیاز، نیاز کلی به احترام و ارزش است (یعنی احساس شایستگی و کفایت به عنوان عضوی از جامعه، به عنوان یک مرد یا زن، به عنوان یک دانش آموز، یک کارگر، یک قهرمان، یک همشهری و مانند آن).

این حیطه احترام و عزت نفس با روابط دلبستگی هم پوشی دارد، اما شامل زندگی فرد خارج از روابط دلبستگی نیز می شود. دلبستگی ایمن می تواند کشف دنیای خارج از فضای دلبستگی را آسان تر نماید، اما وقتی فرد به سمت دنیای خارج حرکت می کند، وقایع و موقعیت های زیادی وجود دارد که بر عزت و احترام فرد اثرگذار است و این تجربه ها، مستقل از احساس ارزشمند بودن ناشی از دلبستگی است به این دلیل که «خود» اساسا در رابطه والد- کودک رشد می کند، توصیف اولیه کودک از خود و ارزش گذاری خود، هر دو حاصل روابط دلبستگی با والدین است.

دیدگاه فرد نسبت به خود و دیگران: تحقیقات اولیه بر روی دلبستگی نوزادان و کودکان تمرکز داشته، اما امروزه دلبستگی بر این موضوع متمرکز است که بزرگسالان، چگونه در روابط صمیمانه خود عمل می کنند؟ نظریه پردازان دلبستگی معتقدند سبک دلبستگی غالبا در تجربه های اولیه دلبستگی کودکی استحکام می یابد. با این حال، بیشتر آنها بر این موضوع توافق دارند که این سبک را می توان در روابط دلبستگی بزرگسالی (مانند ازدواج با روان درمانی) بهبود بخشید. اگر فردی با دلبستگی ایمن به سمت بزرگسالی رشد کند، به احتمال بیشتری انتظار دارد که دیگران را افرادی قابل اعتماد و اطمینان و خودش را نیز فردی شایسته توجه و مراقبت دیگران پندارد، اما اگر تجربه های اولیه دلبستگی اش ایمن نباشد؛ با اعتماد و اطمینان کمتری روابطش را با دیگران در طول زندگی ادامه می دهد و احتمال بیشتری دارد که روابطش را نسبت به کسی که در زمینه دلبستگی پیشینه بهتری دارد) ترک کند یا از آن عقب نشینی کند. در حادترین موارد، افرادی که در زمینه دلبستگی، گذشته پرتنش تری را تجربه کرده اند یا از تشکیل هرگونه دلبستگی جدید دوری می کنند،

هرگز روابط صمیمانه ای در بزرگسالی نخواهند داشت و یا اینکه به طور غیر طبیعی در روابط دلبستگی شان چسبنده و وابسته اند. نظریه پردازان دلبستگی بر مبنای مشاهده های ویژه خود طبقه بندی های مختلفی را برای دلبستگی غیرایمن ارائه داده اند. تا اواخر دهه ۱۹۸۰ بیشتر تحقیقات بر فرض سه نوع دلبستگی انجام می گرفتند. ایمن، اضطرابی - مقاوم، و اجتنابی طبقه ایمن و اجتنابی در تحقیقات کاملا آشکار شدند، اما طبقه اضطرابی - مقاوم، یافته ها و نتایج پراکنده تر و سازمان نایافته تری را به همراه داشتند (بارثولوميو و هرويتر، ۱۹۹۱) بارثولوميو و هرويتز طرحواره دلبستگی را که شامل چهار طبقه می شد، تشکیل دادند .


موضوع پیشنهادی پروپوزال روانشناسی تربیتی (ایده 355) :

رابطه بین دلبستگی ایمن و عزت نفس با خودپنداره در نوجوانان