در فرهنگ فارسی، به طور عمده واژه عاطفه معادل « مهر» در نظر گرفته شده است و در معنی واژه مهر طیف گسترده ای از معانی نسبتاً مترادف مانند: رحم، شفقت، محبت، دوستی، نرم دلی، مروت، عشق، دوستی، داد،رأفت و عطوفت آمده است.
جزئیات بیشتر در ادامه مطلب + دانلود فایل مقاله


منابع:
دارد
نوع فایل:
Word قابل ویرایش
تعداد صفحه:
49 صفحه
کد:
268 mt


قسمت هایی از این مقاله:

درآمدی بر کارکرد عاطفی

در فرهنگ فارسی، به طور عمده واژه عاطفه معادل « مهر» در نظر گرفته شده است و در معنی واژه مهر طیف گسترده ای از معانی نسبتاً مترادف مانند: رحم، شفقت، محبت، دوستی، نرم دلی، مروت، عشق، دوستی، داد،رأفت و عطوفت آمده است. سیروس شمیسا می گوید: « همانطور که زبان فارسی علمی، حقیقت را انتقال می دهد، زبان عاطفی ( زبان ادبی)نیز نوعی حقیقت را منتقل میکند که گاهی هیچ ابزار دیگری قادر به انتقال آن نیست».( شمیسا، 1386: 89)

یکی از دریافت های لذت بخش مخاطب از مطالعه ادبیات رسیدن به زیباترین و دقیق ترین حالات درونی یک فرداست دلالت داردکه در تعامل با پدیده های متعدد برانگیخته می شود ومنجر به نمایش و عکس العمل عاطفی می گردد و این فرد می تواند شاعر باشد. از همین جاست که عمق عمده این عواطف در شکل گیری شعر انکار ناپذیر است و در کمتر شعر موفق است که نمونه های قوی این حالات یا رگه هایی از آن ها یافت نشود. قدرت عملکرد عاطفه در آفرینش هنری، نه تنها در درجه پایین تری از عناصر اصلی دیگر نیست، بلکه در بسیاری از موارد، خود، عنصر اصلی سرنوشت ساز شعر است؛ و دایره تأثیر پذیری آن را از آن خود می کند. سابقه تأثیرکارساز عاطفه در شعر، در اشعار غنایی، نیاز به توضیح ندارد؛ چرا که این اشعار به طورکلی بر محور عاطفه استوارند و عناصر زیبایی آفرینی دیگر در مرتبه بعد قرار دارند. در تعریفی از شعر خود آمده است ، شعر در بهترین حالت خود، به ما فرصت می دهد تا با یک بصیرت تازه از یک تجربه قدیمی لذت بریم. شاعر تجربه را متمرکزمی کند و شعر خوب تلاش می کند خوانند را در هر جا که هست، به شدت درگیر کند و به تسخیر خود درآوردو بدون تردید، بخش عظیمی از قدرت شعر در به تسخیر درآوردن و درگیر کردن انسان به دلیل کارکرد عاطفه در آن است. « به اعتقاد یاکوبسن در نقش عاطفی زبان، جهت گیری پیام به سوی گوینده است. این نقش زبان تأثیری از احساس خاص گوینده را به وجود می آورد، خواه گوینده حقیقتاً آن احساس را داشته باشد و خواه وانمود کند که چنین احساسی را دارد. یاکوبسن معتقد است که « نقش صرفاً عاطفی زبان در حروف ندا تظاهر می یابد، مانند « ای وای » یا اصواتی نظیر، « پچ پچ و جز آن، این نقش نخستین بار توسط « مارتی» مطرح شد. این همان نقشی است که مارتینه آن را با اندکی گسترش « حدیث نفس» می نامد».(صفوی، 1373: 3)

« به نظر می رسد که نقش عاطفی زبان با توجه به معانی آن در سطوح ادبی و در بحث مورد نظر ما با تعریف زبان شناسانه آن کاملا منطبق نیست و فقط به حروف « ندا » و جمله های مرتبط با آن ختم نمی شود و می توان حوزه گسترده تری را برای آن در نظر گرفت که تا حدودی نقش «همدلی» را نیز در بر می گیرد؛ یعنی زمانی که به عقیده یاکوبسن هدف « پیام» به سوی مجرای ارتباطی است و موجب ادامه ارتباط می شود». (سلاجقه،1385: 267)