سبک زندگی ابتدا در نوشته های ماکس وبر (1920- 1864weber,) به کار رفت.این جامعه شناس سبک زندگی را در معنای جمعی آن که در واقع شبیه خرده فرهنگ بود به کار برد.
جزئیات بیشتر در ادامه مطلب + دانلود فایل


پیشینه داخلی و خارجی:
دارد
منابع فارسی:
دارد
منابع لاتین:
دارد
نوع فایل:
Word قابل ویرایش
تعداد صفحه:
28 صفحه
کد:
717 mb


توضیحات:

سبک زندگی ابتدا در نوشته های ماکس وبر (1920- 1864weber,) به کار رفت.این جامعه شناس سبک زندگی را در معنای جمعی آن که در واقع شبیه خرده فرهنگ بود به کار برد. از دیدگاه وی سبک زندگی که از آموزش و پرورش افراد ناشی می شود منبع تحول اقشار اجتماعی بخصوص در حیطه حرفه ای است. علاوه بر این سبک خاص زندگی افراد یک گروه تحت تاثیر پایگاه گروهی آنها است و به وسیله آن حفظ می شود. ماکس وبر، سبک زندگی را به عنوان شاخص گروههای منزلت و علل انسجام گروهی آنها مطرح کرد. او با اینکه جایگاه مستقلی برای سبک زندگی قائل شد و آن را قابل تقلیل به موقعیت طبقاتی افراد ندانست اما تحلیل خود را از این پیشتر نبرد. فولکریت ویلکن (1987) نیز سبک زندگی را در معنای وبر به کار برده است و آن را پدیده ای جمعی می نامد اما ویلکن که از سبک زندگی مدرن تحت عنوان " سبک زندگی عصبی" و " سبک زندگی مادی گرا" یاد میکند ، معتقد است که عصر مدرن سبک زندگی خاص خویش را گسترش داده است و این انسان است که باید استقلال شخصیت خود را به دست آورد و بر این سبک زندگی غلبه نماید وی یادآور می شود که مشکلات عصبی یک تلاش ابتدایی و شکست خورده برای غلبه بر سبک زندگی مدرن است. آنتونی گیدنز که یکی از طرفداران ظهور مدرنیته متاخر است معتقد است که ویژگی خاص مدرنیته، پویایی جهان شمول و تغییر زیاد رسوم سنتی است. مدرنیته سبب می شود که افراد از انتخابهای سنتی رها شده و رودرروی تنوع غامضی از انتخابها قرار گیرد. در این میان امنیت هستی شناختی فرد آسیب می بیند.

فرد برای اعاده امنیت خود از میان انتخابهای موجود برخی را برمیگزینند. به عقیده گیدنز این انتخابها تصادفی نبوده و الگویی را پدید می آورند که بخشی از آن مربوط به مصرف است. این مجموعه الگومند راهنمایی برای کنش می شود و فرد را از این معضل که هر لحظه مجبور به تصمیم گیری آگاهانه باشد می رهاند لذا سبک زندگی مستلزم مجموعه ای از عادتها و جهت گیری ها است که از نوعی وحدت برخوردار است و پیوند بین گزینشهای فردی موجود در الگوی کم و بیش منتظم را نیز تامین می کند. با برداشتی که گیدنز از مقوله سبک زندگی دارد مطالعه سبک زندگی عبارتست از تلاش برای شناخت مجموعه منتظمی از رفتارها یا الگوهای کنش که افراد آنها را انتخاب کرده و کنشهایشان در زندگی روزمره به واسطه آنها هدایت می شود.

مهم این است که چنین انتخابهایی در هر سطحی وجود دارند و هیچ فرهنگی انتخاب افراد را کاملا از آنها نمی گیرد چنین مطالعه ای معطوف به بررسی چگونگی ساخته شدن هویت های فردی با کمک سبک زندگی نیز خواهد بود.( به نقل از دالوندی) از نظر سوبل (Sobel,1981) سبک، دارای ثبات است و در ساخته هایی که هم سطح هستند میتوان مشخصات آن را دریافت همچنین سبک ویژ گی محلی دارد. به عبارت دیگر وقتی سبک در یک بازه زمانی و مکانی گسترش می یابد، هر قدر گسترده تر می شود خصایص اصلی خود را از دست میدهد و تغییر میکند. از نظر وی عواملی همچون نیازهای عینی و منابع فرد کلیتهای فرهنگ مادی جامعه و قواعد اقتصادی و سیاسی که توزیع عناصر فرهنگی را نیز تحت کنترل دارند بر سبک زندگی تاثیر می گذارند.(به نقل از دالوندی)