روشهای تدریس به دودسته کلی تقسیم مسی شوند، روشهایی که درگذشته بسیار دور به کار میرفتهاند، روشهای تاریخی و روشهایی که متکی بر یافتههای روانشناسی و علوم تربیتی جدید میباشند، روشهای نوین نامیده میشوند (موسوی 1391، 179).
1 ـ روشهای تاريخي 2 ـ روشهای نوين اصطلاح تدريس، اگرچه در متون علوم تربيتي مفهومي آشنا به نظر میرسد، اكثر معلمان و مجريان برنامههای درسي بامعنی و ماهيت درست آن آشنايي دارند. برداشتهای مختلف معلمان از مفهوم تدريس میتواند در نگرش آنان نسبت به دانش آموزان و نحوهی كار كردن با آنها تأثیر مثبت يا منفي بر جاي گذارد. برداشت چندگانه از مفهوم تدريس میتواند دلايل مختلفي داشته باشد؛ از مهمترین آنها ضعف دانشپایه و اختلاف در ترجمه و برداشت نادرست معلمان از دیدگاههای مختلف تربيتي است.
گاهي آشفتگي و اغتشاش در درك مفاهيم تربيتي به حدي است كه بسياري از كارشناسان، معلمان و دانشجويان اين رشته مفاهيمي چون پرورش، آموزش، تدريس و حرفهآموزی را يكي تصور میکنند و بهجای هم به كار میبرند. اين مفاهيم اگرچه ممكن است در برخي جهات وجوه مشترك و درهمتنیده داشته باشند، اصولاً مفاهيم مستقلي هستند و معناي خاص خود رادارند (صفوي 1370، 239).
پرورش يا تربيت «جرياني است منظم و مستمر كه هدف آن هدايت رشد جسماني، شناختي، اخلاقي و اجتماعي يا بهطورکلی رشد همهجانبه شخصيت دانش آموزان در جهت كسب و درك معارف بشري و هنجارهاي موردپذیرش جامعه و نيز كمك به شكوفا شدن استعداد آنان است» (سيف 1379، 28). براساس چنين تعريفي پرورش يك نظام است، نظامي كه كاركرد اساسیاش شكوفا كردن استعداد و تربيت شهرونداني است كه هنجارهاي موردپذیرش جامعه را کسب كنند و متعهد به ارزشهای آن باشند.
حتي بسياري از صاحبنظران تربيتي كاركردي فراتر از كاركرد ذکرشده براي پرورش قائلاند و معتقدند كه القاي ارزشها و سنتها و اخلاقيات پذیرفتهشده جامعه به افراد يكي از قدیمیترین ديدگاه پرورشي است، بهجای چنين كاركردي، نظام تربيتي بايد رشد مهارتهای شناختي از قبيل تفكر انتقادي، تحليل ارزشها و مهارتهای گروهي را در كانون كاركردهاي خود قرار دهد تا زمینهی مردمسالاری در جامعه فراهم شود.
ميلر (1983) و گروهي ديگر نيز بر اين باورند كه نظام تربيتي بايد عامل تغيير و تحول اجتماعي باشد. فرير (1972) مطرح میکند که تحليل مفاهيم و كاركردهاي ذکرشده نشان میدهد كه بههیچوجه نمیتوان مفهوم «پرورش» را با مفاهيمي چون آموزش، تدريس و يا حرفهآموزی يكي دانست. پرورش مفهومی كلي است كه میتواند ساير مفاهيم را در درون خود جاي دهد.
مفهوم آموزش برخلاف پرورش يك نظام نيست، بلكه آموزش فعاليتي است هدفدار و از پيش طراحیشده، كه هدفش فراهم كردن فرصتها و موقعیتهایی است که امر يادگيري را در درون يك نظام پرورشي تسهيل كند و سرعت بخشد. بنابراين آموزش وسیلهای است براي پرورش، نه خود پرورش. آموزش يك فعاليت مشخص و دقيق طراحیشده است؛ پس هدفهای آن دقیقتر و مشخصتر و زودرستر از هدفهای پرورشي است. آموزش ممكن است با حضور معلم و یا بدون حضور معلم از طريق فيلم، راديو، تلويزيون و ساير رسانهها صورت گيرد.