نمونه بیان مسئله در پروپوزال پایان نامه روانشناسی

یم نمونه بیان مسئله خوب کمک بزرگی در پروپوزال نویسی و پایان نامه ارشد روانشناسی است. این نمونه را با دقت مطالعه کنید.

موضوع این پایان نامه روانشناسی بالینی:

تعیین رابطه بین کمال گرایی و بلوغ عاطفی با سلامت روان نوجوانان

بیان مساله:

نوجوانی مرحله انتقالی بین کودکی و بزرگسالی است (بیابانگرد، 1389).

نوجوانی دوران تغییرات سریع جسمانی، روانی، شناختی و اجتماعی است. و دوره ای از زندگی است که نخستین تجارب زندگی در حساس ترین دوران رشد انسان رخ می دهد. آینده نگری، شور، عشق، رابطه جنسی، تحصیل و شغل آینده و تثبیت هویت، همه در این دوران شکل می گیرند. برخی از ویژگی های عاطفی و هیجانی نوجوانان عبارتند از: بی ثباتی عاطفی، خواهش های متضاد، افراط در احساسات، احساسات نامطبوع، ماجراجویی، کشف خود، دوستی های افراطی (احدی و بنی جمالی، 1385).

نوجوانی دوره کسب دانش و تجربه است، در این دوران نوجوانان ارزش های فرهنگی و معنوی را در تصمیمات خود به کار می گیرند و مفاهیم تعهد، تصمیم گیری و ارزیابی را می آزمایند (حسینی، موسوی، و رضازاده، 1382).

تاثیر این مقطع سنی در زندگی افراد جامعه بسیار قابل توجه است زیرا رفتار بزرگسالان در نوجوانی تثبیت می شود(اسچوستر و همکاران، 2001).

این در حالی است که بیشتر مشکلات سلامت روان در سنین نوجوانی و ابتدای جوانی شکل می گیرد(فرگوسن و وودوارد ، 2002) در سال های اخیر اشاره شده است که شمار زیادی از نوجوانان از مسائل عاطفی و روانی رنج می برند این احتمال وجود دارد که خیلی از آنها اغلب مشکلات را از دوران کودکی با خود به همراه دارند. مشکلات سلامت روان در نوجوانی یا ادامه مشکلات روانی دوران کودکی است و یا شروع یک بیماری جدید است(جانسون ،1991).

سازمان بهداشت جهانی (WHO)سلامت روانی را به عنوان حالتی از بهزیستی که در آن فرد توان مندی خود را شناخته از آنها به نحو موثر و مولد استفاده کرده و برای اجتماع خویش مفید است تعریف می کند(به نقل از تسلیم بخش، 1392).

کمپل(1989) سلامت روان را عملکرد روانی موفقیت آمیزی می داند که با فعالیت های سازنده ارتباط رضایت بخشی و توانایی فرد برای سازگاری با تغییرات و مقابله با حوادث می انجامد. سلامت روان را نمی توان جدا از آسایش فردی، خانوادگی و اجتماعی که در بر دارنده روابط بین فردی است در نظر گرفت. مفهوم سلامت روان در واقع جنبه ای از مفهوم کلی سلامت است و به کلیه روش ها و تدابیری اطلاق می شود که برای جلوگیری از ابتلا به بیماری های روانی به کار می رود (به نقل ازکیخاوانی و همکاران، 1391).

شناسایی متغیرهایی روان شناختی، مخصوصا متغیرهای شخصیتی، مرتبط با سلامت و بیماری مورد توجه پژوهشگران قلمروهای روان شناسی و سلامت بوده است (برای مثال، پتیت ، کلین ، جنکوز ، جنکوز و جوینر ، 2002؛ میکس ، مورل و مهل ، 2000).

کمال گرایی یکی از این متغیرهای تاثیر گذار بر وضعیت سلامت و بیماری است (بشارت، عسگری، علی بخشی، و موحدی نسب، 1389).کمال گرایی به عنوان رگه شخصیتی، سازه ای چند بعدی است (هویت و فلت ، 1991) که با تلاش برای بی نقص بودن و وضع معیارهای عالی برای عملکرد، همراه با تمایل به ارزشیابی های کاملا انتقادی از رفتار شخصی و حساسیت بیش از حد در مورد اشتباها مشخص می شود (رایس و پروسر ، 2002).

یکی از نظریه های مطرح در حوزه کمال گرایی که مبنای نظری این پژوهش به شمار می رود، کمال گرایی چندبعدی هویت و فلت (1991) می باشد که سه بعد کمال گرایی را متمایز می کند: کمال گرایی خود محور (وضع معیارهای عالی برای خود، قضاوت در مورد خود براساس این معیارها و انگیزه نیرومند برای رسیدن به کمال)، کمال گرایی دیگر محور (وضع معیارهای عالی برای دیگران و قضاوت در مورد آنها براساس این معیارها) و کمال گرایی جامعه محور (باور به اینکه دیگران معیارهای غیر منطقی برای رفتار فرد وضع می کنند). به طور کلی، کمال گرایی خود محور بیشتر با شاخص های سلامت و کمال گرایی جامعه محور بیشتر با شاخص های بیماری مطابقت می کنند. یافته های مربوط به کمال گرایی دیگر محور متناقض هستند (بشارت، ناد علی، زبر دست، و صالحی، 1387).

در زمینه ارتباط کمال گرایی و سلامتی، شواهد زیادی وجود دارد مبنی بر اینکه این سازه با جنبه های مختلف ناسازگاری و انواع آسیب های روان شناختی مانند اضطراب، افسردگی، بی اشتهایی عصبی، علائم وسواس و باورهای غیر منطقی ارتباط دارد (پارکر و استامف ، 2000).

همچنین پژوهش های هالندر (1965) و هویت و فلت (2002) نشان می دهد بین کمال گرایی خودمدار و کمال گرایی جامعه مدار با اختلالاتی نظیر افسردگی، اضطراب و ترس از ارزیابی منفی و با شکایاتی نظیر سردرد، بی خوابی و خواب آلودگی در طول روز و احساس فشار و تنش، ارتباط مثبت وجود دارد. از طرف دیگر، سلامت روانی و عقلی شخص به بلوغ عاطفی او نیز بستگی دارد. زیرا نظر شخص نسبت به خودش، دیگران، اوضاع اجتماعی و زندگی به طور کلی از چگونگی رشد و تکامل عواطف وی متاثر می شود (نورالهی، 1390).

در واقع بلوغ عاطفی جریانی است که طی آن شخصیت فرد به طور مداوم برای احراز بیش از پیش سلامت عاطفی، از لحاظ روانی و فردی می کوشد (پیست و امین باکی ، 2006).

بلوغ عاطفی در افراد سبب مسئولیت پذیری، تفکر قبل از عمل، حفظ روابط صمیمی و مثبت با دیگران، صبر و شکیبایی و ... خواهد شد (سلیمی، 1388).

مفهوم رفتار عاطفی بالغ در هر سطحی حاصل از رشد طبیعی عاطفی است. شخصی قادر به کنترل عواطف خویش است که تاخیر در ارضا را تحمل کند بدون اینکه تاسف بخورد و رنج بکشد(صفار پور، 1385).

به عبارت دیگر، بلوغ عاطفی یعنی اینکه فرد به حدی از پختگی احساسی برسد که بتواند برای مشکلات عاطفی خود راه حل منطقی پیدا کند و قادر باشد احساسات خود را کنترل کند، به عبارت دیگر زمانی می توانیم فردی را از لحاظ عاطفی بالغ بدانیم که فرد تمام عواطف و احساسات خود را به درستی بشناسد و نحوه ابراز صحیح و کنترل آنها را بداند(تام، 1390).

کودکان و نوجوانان در شرایط کنونی با مشکلات زیادی در زندگی خویش مواجه هستند که سلامت روان آنها را مورد تهدید قرار می دهد و باعث بروز مسائل روانی بسیاری همچون اضطراب، تنش، ناکامی و آشفتگی عاطفی در زندگی روزمره آنها می شود. توانایی تحمل تنش و حفظ سلامت روان را می توان برجسته ترین علامت بلوغ عاطفی در فرد دانست (کول، 1994؛ به نقل از رحیمی، 1387).

یکی از کارآمد ترین ابزارهای مقابله با فشار روانی محیط اجتماعی، بلوغ عاطفی می باشد. اگر افراد از دوره های پایانی کودکی و اوایل نوجوانی به این بلوغ مجهز شدند می توانند راههای مناسبی برای مشکلات بیابند و استرس خود را کاهش دهند. بلوغ عاطفی موجب ارتباط موثر با دیگران، همدلی با همونوعان، حل تعارض و تضادها و حل مشکلات اجتماعی، سازگاری اجتماعی و بسیاری از توانمدی های دیگر می شود(قاسمی، 1390).

پژوهش ها در زمینه رابطه سلامت روانی و بلوغ عاطفی متضاد بوده است در حالی که برخی از محققان نشان داده اند که بین بلوغ عاطفی و سلامت روان رابطه معنادار وجود دارد (به عنوان مثال رحیمی، 1387؛ نعمت الهی و نعمت الهی، 1393)؛ بعضی دیگر رابطه معنادار را گزارش نکردند ( به عنوان مثال نور الهی 1390 و حسینی سهی، 1392).

رابطه بین کمال گرایی و بلوغ عاطفی به دلیل فقدان شواهد تجربی قابل پیش بینی نیست هرچند که در این پژوهش مورد بررسی قرار خواهند گرفت. بالطبع با توجه به سطور بالا، به اهمیت و نقش کمال گرایی و بلوغ عاطفی در سلامت روان نوجوان پی خواهیم برد.

لذا پژوهشگر به دنبال پاسخ گویی به این سوال است که آیا بین کمال گرایی و بلوغ عاطفی با سلامت روان نوجوانان دختر و پسر رابطه وجود دارد؟