نمونه بیان مسئله در پروپوزال نویسی روانشناسی

اگر به دنبال یک نمونه بیان مسئله در پروپوزال نویسی روانشناسی هستید که بیاموزید چگونه بیان مسئله نوشته می شود این نمونه بیان مسأله را با دقت بخوانید.

موضوع پروپوزال ارشد روانشناسی:

مقایسه اثربخشی مبتنی بر ذهن آگاهی و تاب آوری در بیماران مبتلا به عروق کرونر قلبی

مقدمه و بیان مساله :

بیماری های قلبی-عروقی از عمده ترین علل مرگ و میر در کشور های توسعه یافته می باشند که از این میان بیماری عروق کرونر قلبی (CHD) به عنوان کشنده ترین بیماری قلبی عروقی شناخته شده و بیش از 50 درصد مرگ های قلبی را به خود اختصاص می دهد (ریدکر ، جینست و لیبی ، 2001).

بیماری کرونر قلب، بیماری است که در آن دیواره رگ هایی که وظیفه ی خون رسانی به قلب را دارند ضخیم می شوند. این ضخیم شدگی که آترواسکلروز نامیده می شود تولید پلاک می کند که می تواند خون رسانی به عضله ی قلب را محدود کند. اگر محتویات پلاک آتروم در معرض جریان خون واقع شود منجر به لخته شدن خون و مسدود شدن جریان آن می گردد (سازمان بهداشت جهانی ، 2013؛ به نقل از صباحی و اکبر زاده توتونچی، 1393).

مشخصه ی پاتوفیزیولوژی این بیماری، رسوب غیر طبیعی چربی، مواد و بافت فیبروزی روی پوشش داخلی دیواره ای عروق خونی شریانی است (برونر ، سادوراث ، 2009). معمولا متخصصان قلب و عروق عوامل مشخصی مانند فشار خون بالا، سطح کلسترول بالای خون، دیابت و چاقی را در ارتباط با این بیماری مطرح ساخته اند (برونر ، سادوراث، 2009).

به دنبال بیماری عروق کرونر قلبی به طور معمول بیماران مشکلات متعددی مانند درد، تغییر در جریان خون بافتی، تحمل نکردن فعالیت، سازگاری غیر موثر با بیماری، اضطراب و تظاهرات روانی شدید را تجربه می کنند (نوری سعید، اکبری و سالاری، 1393).

اصولا در بـیمارانی کـه مبتلا به مشکل مزمنی، مثل ضایعه عروق‌ کرونر‌ هستند، درمان قطعی بیماری یک هـدف واقـعی و دست یافتنی تلقی نمی‌شود، چرا که این بیماری‌ ناتوان‌ کننده‌ بوده، سیری پیشرونده دارد و عوامل متعدد بیرونی و درونی بـر تـشدید و بـهبود آن مؤثر‌ می‌باشد (لوکارینن ،1998).

آژانس تحقیقات و مراقبتهای بهداشتی در‌ رابطه‌ با ضرورت توانبخشی بیماران کرونری اظهارمی‌دارد در آمریکا سالانه بیش از دو مـیلیون بـیمار‌ کرونری‌ جدید نیازمند برنامه‌های مراقبتی وتوان بخشی می‌باشند.

چرا‌ که‌ بررسی‌ها نشان‌ داده، پیگیریهای‌ مـراقبتی‌ بـاعث افزایش توان فعالیتی، کاهش‌ بروز درد قلبی،کاهش میزان نـارسائی قـلبی، افزایش تـعاملات خانوادگی و اجتماعی وکاهش تنیدگی و در نهایت‌ بهبود‌ کـیفیت زنـدگی این بیماران شده است(گی ،1999).

اگر چه بخش عمده درمان بیماری های قلبی عروقی، درمان دارویی و رعایت رژیم غذایی است، ولی در بسیاری از بیماران جهت برطرف نمودن مشکلات ناشی از این بیماری استفاده از روش های غیر دارویی نیز استفاده می شود (سیاوشی، روشندل، زارعیان و اتفاق،1392). طیف وسیعی از درمان های روان شناختی در بیماران مبتلا به عروق کرونری قلبی انجام شده است اما واقعیت این است که اکنون می توان راه حل های جدیدتری برای درمان موثر این بیماری از طریق تلفیق استفاده از دارو و آموزش همراه با تکالیف درون خانگی در رابطه با ذهن افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر قلبی به وجود آورد (جهانگیر پور، موسوی و رضائی، 1392).

مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی به عنوان یکی از درمان های شناختی رفتاری نسل سوم یا موج سوم قلمداد می شود. ذهن آگاهی شکلی از مراقبه است که ریشه در تعالیم و آئین های مذهبی شرقی خصوصا بودا دارد (اوست ، 2008). کابات- زین ذهن آگاهی را توجه کردن به شیوه ای خاص، هدفمند، در درمان کنونی و بدون قضاوت و پیشداوری تعریف کرده است (به نقل از سیگال ، ویلیامز و تیزدل ، 2002). مارشال لینهان (1993) برای اولین بار به ضرورت گنجاندن ذهن آگاهی به عنوان یکی از مولفه های اساسی درمان های روان شناختی تاکید کرد. ذهن آگاهی به رشد کیفیت خوداری از قضاوت، آگاهی قصدمندانه و تمرکز بر لحظه کنونی در توجه فرد نیاز دارد که توجه متمرکز بر لحظه حال پردازش تمام جنبه های تجربه بلاواسطه شامل فعالیت هاس شناختی، فیزیولوژیکی یا رفتاری را موجب می شود.

بواسطه تمرین ها و تکنیک های مبتنی بر ذهن آگاهی فرد نسبت به فعالیت های روزانه خود آگاهی پیدا می کند، به کارکرد اتوماتیک ذهن در دنیای گذشته و آینده آگاهی می یابد و از طریق آگاهی لحظه به لحظه از افکار، احساسات و حالت های جسمانی بر آنها کنترل پیدا می کند و از ذهن روزمره و اتوماتیک متمرکز بر گذشته و آینده رها می شود (سگال و همکاران، 2002؛ رای و ساندرسون ، 2004). در ذهن آگاهی، فرد در هر لحظه از شیوه ذهنی خود آگاه می شود و پس از آگاهی روی دو شیوه ذهن، یکی انجام دادن و دیگری بودن ، یاد می گیرد ذهن را از یک شیوه به شیوه دیگر حرکت دهد که مستلزم آموزش راهبرد های شناختی و فراشناختی ویژه برای متمرکز کردن فرایند توجه است (سگال و همکاران، 2002).

درمان های مبتنی بر ذهن آگاهی بواسطه این که هر دو بعد جسمانی و ذهنی می پردازد دارای اثر بخشی بالایی برای درمان برخی اختلالات بالینی و بیماری های جسمانی گزارش شده است. در دو دهه اخیر تعداد زیادی از مداخلات و درمان های مبتنی بر ذهن آگاهی ظهور کرده اند (بائر ، 2006)، که از آن جمله می توان به دو روش کاهش اضطراب مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) کابات زین (1990؛ 2003) و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT) سگال و همکاران (2002) اشاره نمود که روی تمرین های نشستن، مراقبه قدم زدن و برخی تمرین های یوگا تاکید می کنند. از مداخلات شامل تمرین توجه متمرکز که در آن فرد توجه خود را روی یک محرک خاص همچون تنفس، احساس های بدنی و غیره در طول یک دوره زمانی خاص متمرکز می کند و برای این کار از تکنیک های آرامبخش ذهنی و جسمی و فنون شناختی بهره می گیرند (کران ، 2008).

در سالهای اخیر رویکرد روانشناسی مثبت گرا مورد توجه روانشناسان قرار گرفته که به جای پرداختن به نابهنجاری ها و اختلال ها، بر توجه بیشتر به توانمندی ها و استعداد های انسان تاکید دارد. این رویکرد هدف نهایی خود را شناسایی موضوع ها و شیوه هایی می داند که بهزیستی و شادکامی انسان را به دنبال دارند. در این میان تاب آوری جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است ( کمپبل-سیلس ، چوهن و استین ، 2006). تاب آوری به این مسئله می پردازد که فرد علی رغم قرار گرفتن در معرض فشارهای شدید و عوامل خطر می تواند عملکرد اجتماعی خود را بهبود داده و بر مشکلات غلبه کند (سلیمی بجستانی، 1388).

تاب آوری عاملی است که به افراد در مواجه و سازگاری با شرایط سخت و استرس زای زندگی محافظت می کند افراد تاب آور سازگاری فردی بالایی با عوامل استرس زای محیطی در زندگیشان دارند (ماستن و رید ، 1999). کامپفر (1999) تاب آوری را بازگشت به تعادل اولیه یا رسیدن به تعادل سطح بالاتر (در موقعیت تهدید کننده) است و از این رو سازگاری موفق را در زندگی فراهم می کند. در عین حال کامپفر به این نکته اشاره می کند که سازگاری مثبت هم ممکن است پیامد تاب آوری به شمار رود و هم به عنوان پیشایند، سطح بالاتری از تاب آوری را سبب شود ( به نقل ازشفیع زاده، 1391).

همچنین از دیدگاه نیومن تاب آوری به عنوان توانایی تطابق با دشواری ها اشاره شده است. در مدل استرس بیماری اعتقاد بر این است که افراد در صورتی دچار یک بیماری یا اختلال می شوند که در ابتدا زمینه ای زیستی، روان شناختی یا روانی اجتماعی برای ابتلا به آن اختلال یا بیماری داشته باشند و سپس تحت استرس قرار گیرند. در حالی که بسیاری از افراد زمینه ابتلال به بسیاری بیماری ها را دارند، اما همه دچار این بیماری ها نمی شوند. ان چه مانع از پای در آمدن، افراد در مقابل استرس می شود روش هایی است که برای تعدیل استرس به کار می برند. این روش های کارآمد برپایه ویژگی تاب آوری بروز می کند.

تاب آوری نه فقط افزایش قدرت تحمل و سازگاری فرد در برخورد با مشکل است، بلکه مهم تر از آن حفظ سلامت روانی و ارتقاء آن است. تاب آوری به این افراد این توانایی را می دهد تا با مشکلات مواجه شوند بدون اینکه دچار آسیب شوند و حتی این موقعیت ها را فرصتی برای ارتقا و رشد شخصیت خود می شمارند(گالو ، قید و بریکین ، 2004).

فردریکسون و همکاران (2006) مطرح کرده اند افرادی که دارای میزان تاب آوری بالایی هستند در مقابل استرس از نظر هیجانی و فیزیکی به سرعت بهبود می یابند. همچنین آنها مشاهده کرده اند که آزمودنیهایی که دارای ویژگی تاب آوری بودند نشانه های قلبی و عروقی آنها کاهش یافته است(به نقل از اعتصامی پور و امیر پور، 1393). بنابراین با توجه به آنچه که گفته شد پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این سوال است که آیا بین میزان اثربخشی مبتنی بر ذهن آگاهی و تاب آوری در بیماران مبتلا به عروق کرونر قلبی تفاوت وجود دارد؟