در این سایت با انتشار مقالات تخصصی و مطالعه آن می توانید برای انتخاب موضوع پروپوزال ارشد روانشناسی هوش هیجانی اقدام نمایید.

مطلب زیر را مطالعه کنید شاید موضوعی به ذهنتان برسد:
اگر درست باشد که زن و شوهرها لحظه های خوب و بد دارند، به مرور زمان نیز بین آنها رابطه ای عاطفی و وابستگی متقابل ایجاد می شود. بدیهی است که کیفیت ازدواج به اندازه ی تعداد ازدواج ها تغییر می کند. برخی ازدواج ها موفق تر از برخی دیگر می شود. تعداد زیادی از زن و شوهرهای مسن معتقدند که زندگی زناشویی در طول سال های آخر بیش از هر زمان دیگر رضایت بخش است.

به نظر می رسد که در سن پختگی زن و شوهر بهتر می توانند یکدیگر را دوست بدارند، به یکدیگر احترام بگذارند و علایق یکدیگر را در نظر بگیرند. به نظر می رسد که بهبود روابط زن و شوهر در سنین بالا به عوامل زیادی وابسته است. الف) فرزندان معمولاً خانه را ترک می کنند. ترک خانه ی پدری به وسیله ی فرزندان، سنگینی کار و تنش والدین را کاهش می دهد. در واقع حضور بچه ها موجب می شود که ارتباط زن و شوهر و زمانی را که آن دو به فعالیت های مورد علاقه یکدیگر اختصاص می دهند کم شود.

کودکان معمولاً ریشه ی اصلی تعارض های خانوادگی هستند و تعارض های موجود را تشدید می کنند. ب) در این مرحله از روابط زن و شوهر توانسته اند به مرور زمان تعداد زیادی از مسائل خود را حل کنند و موضوع هاتی تنش زا را از بین ببرند. پس کسانی که به سن پختگی رسیده اند، در نقش های مختلفی که اتخاذ می کنند، معمولاً تمایل دارند دو جنسیتی روان باشند تا بزرگسالان جوان. کسی که با همسر خود زندگی می کند نسبت به کسی که تنها به سر می برد،

اختلالات روانی و جسمی کمتری نشان می دهد، زیرا از حضور دایمی کسی که به او نزدیک است، او را دوست دارد، از نظر عاطفی او را تأمین می کند و در دوره ی دشوار زندگی از او پشتیبانی می کند لذت می برد. در واقع زن و شوهر هایی که با هم زندگی می کنند نسبت به زنان یا مردانی که تنها به سر می برند معمولاً بیشتر خوشحالند و کمتر استرس دارند.

هر زندگی مشترک سازگاری هایی ایجاب می کند که گاهی آسان، گاهی مشکل زمانی رضایت بخش و زمانی ناراحت کننده است. پس از ازدواج رضایت از زندگی مشترک و سازگاری با آن خیلی زود کاهش می یابد. سرعت و شدت این کاهش در مطالعات مختلف فرق می کند.