مقیاس های اسمی ترتیبی فاصله ای نسبی به زبان ساده و همراه با مثال و قابل فهم برای همگان در این بخش معرفی شده است.

اندازه گیری کمی مفاهیم:
مفهوم تئوریک "ساختمان مدرسه" نقش یک برچسب برای نوعی از ساختمان را بازی می کند. نیازی به اندازه گیری وجود ندارد که چه درجه و حدی از ساختمان را ساختمان مدرسه می نامند .
مفهومی مانند «ترس»، مربوط به شخصیت یک فرد یا پدیده ای می شود، ولی از نظر حد و اندازه و درجه ترس متفاوت است (مثال: ترس افراطی یا معمولی). بنابراین برای اندازه گیری این نوع مفاهیم، نیاز به متد و روشی می باشد. اما آیا به صورت شمارش کمی نیز امکان دارد، مثل شمارش تعداد گوسفندان یک گله؟
اندازه گیری کمی:
اندازه گیری کمی یک مفهوم معمولا با تعریف عملی که مرتبط می باشد، بعنوان اندازه گیری رفتار بر اساس معیار ۳+ تا ۳- اما می تواند در مورد مفاهیم نظری کاربرد داشته باشد. وقتی در تعاریف عملیاتی کاربرد داشته باشد، انواع مختلف اندازه گیری کمی بطور کلی مربوط به سطح اندازه گیری می شود.
 در سال ۱۹۴۶ ، استیفن یک سلسله مراتب سطوح اندازه گیری را ارائه نمود و با استقبال وسیع آمارگیران و محققان و پژوهشگران مواجه شد، نه تنها برای اندازه گیری مفاهیم و تعاریف عملیاتی مورد استفاده بود، بلکه برای اندازه گیری اطلاعات نیز بکار می رود. سیستم ایشان شامل ۴ سطح می شود که وی آنها را سطوح اسمی، وصفی، فاصله ای (انقطاعی) و نسبی اندازه گیری می نامند.
سطح اسمی
کلمه Nominal از لغت لاتین Nomen به معنای اسم مشتق شده (ریشه گرفته شده اندازه اسمی بسیار ابتدایی و خام است، نقش ساده آن این است که اطلاعات را به مقوله های جداگانه تقسیم می کنند تا امکان مقایسه با یکدیگر را داشته باشند. با برچسب زدن و اسم گذاری بر روی اطلاعات می توان ساده ترین اندازه گیری را بعمل آورد. بعنوان مثال: خیلی از مفاهیم نظری با سطح اندازه اسمی اندازه گیری کمی مطابقت دارند.
سطح وصفی
ساختار وصفی به عنوان یک مفهوم نظری ممکن است دو حالت داشته باشد که بسیاری از مردم دارای یک حالت هستند. (مانند یک دسته و گروه از مردم که منتظر اتوبوس هستند). |
ویژگی ها صرفا در مقوله ها رده بندی می شوند بی آنکه هیچ رابطه ریاضی پین مقولهها ضرورت داشته باشند و کد گذاری کردن مثل شاد و غمگین ممکن است به هریک از طبقات عددی اختصاص یابد اما باید دانست که اعداد اسمی از نظم و ترتیب اعداد طبیعی پیروی نمی کنند و فاقد هرگونه ارزش کمی بوده و تابع قواعد ریاضی نیستند. این اعداد در واقع كد أن طبقات هستند مثال وقتی افراد از نظر وضعیت ازدواج به چهار طبقه : مجرد متاهل و طلاق گرفته و همسر مرده طبقه بندی می کنند، تعریف عملیاتی هرطبقه به ترتیب عبارتست از کسی که هنوز ازدواج نکرده ( مجرد) ، کسی که یک یا چند بار ازدواج کرده و در حال حاضر همسر قانونی دار در متاهل)، کسی که از همسر خود جدا شده و در حال حاضر همسر ندارد( طلاق گرفته و بالاخره کسی که همسر او فوت کرده و در حال حاضر مجرد است.( همسر مرده)، طیفائی که در بالا ذکر شده ممکن است به این صورت کد گذاری شود: مجرد(۱) متاهل (۲) طلاق گرفته (۳) و همسر مرده(۴) بدیهی است که در اینجا نمی توان گفت کسی که از نظر وضعیت تاهل) در طبقه (۲)است. صفت مورد مطالعه وی دو برابر کسی است که در طبقه (۱) قرار دارد .
ساختمان ها را میتوان به انواع مختلف تقسیم بندی کرد: ساختمان های تجاری، صنعتی، آموزشی و مذهبی و غیره. بسیاری از تعاریف عملیاتی بر اساس سطح اسمی می باشند. مثلا جنسیت (مذکر یا مونث) ساختار وصفی (مجرد، متأهل، جدا شده، مطلقه یا بیوه این روش همچنین بر انواع مختلف اطلاعات نیز کاربرد دارد. مثلا می توان یک گروه از بچه ها را به پسر و دختر، گروه بندی نمود و با از لحاظ ظاهری آنها به بچه های موی فر، مو قهوه ای با مشکی و یا غیره دسته بندی کرد
در حقیقت وقتی در سطح اسمی مفهومی را طبقه بندی و گروه بندی می نماییم و برای هر گروه اسمی می گذاریم، نمی توانیم برای اختلاف و تفاوت آنها جمله ای بیان کنیم. فقط تا این سطح مشخص کرده ایم که با هم متفاوت هستند.
این امکان وجود دارد که اطلاعات اسمی را با گرافیک و نمودار معرفی کنیم که جهت مقایسه مفید خواهد بود و استفاده آماری نیز می توان از این موضوع بعمل آورد و می توان درصد ارتباط گروههای کوچکتر و فرعی را با گروه های بزرگتر و دیگر را اندازه گیری نمود و مقیاس نشان داد سطح ترتیبی یا رتبه ای
مقیاس ترتیبی یا رتبه ای
 در مقیاس رتبه ای نه تنها تفاوت کیفی متغیر ها مشخص می شود. (مانند مقیاس اسمی) بلکه برتری و یا کمتری مقدار و درجه ، صفت مورد بررسی نیز نشان داده می شود. بدین معنا که افراد مورد مطالعه از نظر صفت مورد نظر، از بیشترین تا کمترین مقدار آن صفت درجه بندی و مرتبه هر فرد نسبت به دیگران مشخص می شود مثال پنج ویژگی زیر را در مورد یک شغل بر حسب درجه اهمیت آن ها رتبه بندی کنید. برای مهم ترین عنصر عددا را در نظر بگیرید و آن ها را به ترتیب با اعداد ۲٫۱، ۳، ۵ ، ۴ رتبه بندی کنید.
١- ایجاد ارتباط با دیگران ۲- به کار گرفتن مهارت های مختلف ۳- انجام کل کار از ابتدا تا انتها
- خدمت به دیگران 5- کار کردن به صورت مستقل
این مقیاس نه تنها می تواند تفاوت میان مقوله ها را مشخص کند ، بلکه ترتیب تفاوت ارجحیت هر مقوله را از نظر پاسخگویان مشخص می سازد. اما به هر حال مقیاس ترتیبی قادر به تعیین مقدار تفاوت بین رتبه های داده شده نیست. به طور مثال در ویژگی های شغل، اولین ویژگی ترجیحی ممکن است با تفاوت جزئی از دومین ترجیح مشخص شده باشد. در حالی که سومین ویژگی شاید با تفاوت بسیار زیاد نسبت به چهارمی مشخص شده باشد ،
هر گاه به نظر رسید که یک مفهوم دارای تعداد وضعیت و حالت و پا رتبه و ارزش متفاوت و زیادی است، در این صورت اندازه گیری سطح دوم یعنی، حالت وصفی موضوع پیش می آید و معیار اندازه گیری مقایسه ای بصورت بیشتر یا کمتر بیان می شوند که با علامت های " یا " نشان داده می شوند.
و برای همه افرادی که در مدرسه با دانشگاه تحصیل نموده اند با درجه بندی، ارزش گذاری و تمره دادن بر اساس D , C , B , A آشنا هستند. بیشتر از B , B بیشتر از C مفهوم دارد. A و B با هم مختلف و B و C نیز با هم متفاوتند. اما اختلاف A و B هميشه به اندازه C , B نمی باشد. البته زمانی هم تحصیلات افراد را می توان با معیارهای دیگری اندازه گرفت و آنها را به افراد مدرسه رفته (کلاسیک) و با مدرسه نرفته (غیر کلاسیک و با مدرسه ابتدایی، متوسط و کالج رتبه بندی نمود، و یا می توان از روی مهارت هایشان توصیف نمود و به افراد ماهر و یا غیره ماهر و یا نیمه ماهر طبقه بندی کرد
بیشتر مفاهیم نظری در علوم اجتماعی به نظر می رسد که در یک سطح اندازه گیری وصفی قابل طرح باشند، بطور خلاصه، اندازه گیری در سطح اندازه گیری وصفی زمانی کاربرد دارد که، در تکنیک های آماری و رتبه بندی کاربرد داشته باشند. بدین روش درصد بندی و ارتباط گروهها و مقیاس ها با هم، قابل اندازهگیری و بیان می باشند سطح فاصله ای (انقطایی):
مقیاس فاصله ای
 این مقیاس از مقیاس های قبلی کامل تر است. در این نوع اندازه گیری ، نه تنها افراد از نظر صفت مورد مطالعه طبقه بندی می شوند و رتبه هر فرد تعیین می شود بلکه تفاوت هر فرد از فردا دیگر را نیز می توان تعیین کرد. در این مقیاس به ما اجازه می دهد. میانگین و انحراف معیار پاسخ های مرتبط با متغیر های مختلف را محاسبه کنیم. به عبارت دیگر این مقیاس نه تنها قادر است افراد را با توجه به خصوصیت مشخصی گروه بندی کند و رتبه ها را درون گروه های مشخص سازد ، بلکه قادر است مقدار این تفاوت را اندازه گیری و تفاوت بین اشخاص را مشخص سازد.
مثال: اگر مثلا حسابداران فکر کنند که (۱) برای آن ها مهمتر آن است که شغلی را داشته باشند که مهارت های متعددی را طلب می کند تا اینکه کاری را از ابتدا تا انتها انجام دهند و (۲) برای آن ها مهمتر آن است که به مردم خدمت کنند تا به طور مستقل و تنها شغل خود را انجام دهند ، آن گاه مقیاس فاصله ای قادر است به مانشان دهد آیا ترجیح اولی قوی تر است یا دومی و برای انجام این عمل باید مقیاس از حالت ترتیبی به حالت فاصله ای تغییر داده شود به طوری که پنج نقطه بر روی مقیاسی که مقدار اهمیت هریک از پنج ویژگی شغلی را نشان می دهد پدید آید.
فرصت های زیر که در شغل وجود دارد برای من اهمیت دارند .
الف: تماس
با دیگران
١- کاملا مخالفم ۲- مخالفم ۳- نظری ندارم ۴- موافقم ۵- کاملا موافقم
ب: به کارگیری مهارتهای مختلف
١- کاملا مخالقم ۲- مخالفم ۳- نظری ندارم ۴- مواقم ۵- کاملا موافقم
ج : اتمام یک وظیفه از ابتدا تا انتها
1- کاملا مخالفم ۲- مخالفم ۳- نظری ندارم ۴- موافقم ۵- کاملا موافقم
سطح فواصلی با انقطاعی
در اندازه گیری سطح فواصلی با انقطاعی یک خاصیت اساسی و عمده وجود دارد که در واحد معادل می باشند و عدد صفر بعنوان یک نقطه توافقی و اصلی بین آنها وجود دارد. مثلا اندازه گیری درجه برودت و حرارت آب که نقطه جوش و نقطه انجماد دارد. ولی هر دو با صفر اندازه گیری می شوند
هر چند مثال آب، یک مثال در علوم فیزیکی است ولی می توان در علوم اجتماعی و مفاهیم نظری نیز مصداق پیدا نمود
بعنوان رفتارهای انسانی نیز غالبا بر اساس معیارهای زیر اندازه گیری میشود:
 مطلوب ۱-۲-۳-۴
نامطلوب ۱-۲-۳-۴
به نظر می رسد که اختلاف 2+ و ۴+ به همان اندازه اختلاف بین ۰ و ۲- میباشد. تمایل در اندازه - گیری آماری بر علوم اجتماعی نیز بیشتر بر اساس چنین معیاری می باشد و تصمیم پر نشان دادن حالت و استاندارد و انحراف از استاندارد با تست او تست E انجام می گیرد.
سطح نسبی اندازه گیری:
در سطح نسبی اندازه گیری یک صفر واقعی وجود دارد که آن نقطه و مقیاس کاملا با هیچ معادل می باشد. ما در علوم فیزیکی با مفهوم نظری و عملی نسبیت در اندازه گیری کمیت هستیم. زمان، فاصله، غلظت (ترکیبی از مفهوم زمان و فاصله). حجم و وزن هر دو مفهوم نظری و عملی آن یک حد صفر میباشد. بنابراین هیچ ابهامی برای دو برابر کردن فاصله" و "دویرایر کردن سرعت" و "دو برابر کردن وزن" وجود ندارد. در حالیکه کاربرد این عبارات در زمینه های دیگر کاملا بی معنا میباشد . بعنوان مثال "دویرایر کردن زرنگی"، "دو پرایر کردن تبعیض" و "دوبرابر کردن پرستیژ" چراکه هیچ راهی برای زیر نقطه صفر زرنگی و یا تبعیض و تعصب صفر و یا پرستيز صفر وجود ندارد.
تفاوت اصلی این نوع اندازه گیری با دیگر معیارهای اندازه گیری در این است که معیار نسبت ارزش واقعی قسمتهای مختلف را بیان می کند و نسبت ها یک نسبیت واقعی هستند. یک خط کش دارای مقیاس های متفاوتی است که می تواند فواصل را به ۱۰۰ سانتی متر و هر سانتی متر را به ده میلی متر تقسیم و بطور مقایسه ای بین قسمت های مشخص نشان دهد. پس مقیاس ۱ به ۱۰۰ یا ۱ به ۱۰ می توان داشت. حتی برای تعیین ابعاد هندسی، تناسب هارمونیک و درصد بندی دیگر مقیاس آماری نیز کاربرد دارد
بطور خلاصه، بیان مباحث این بخش در قالب مقاهيم ساده ذیل برای هر نوع معیار اندازه گیری مفاهیم و اطلاعات ، میتوان بیان کرد: و برای بیان تفاوت یک شی از چیزهای دیگر معیار اسمی وجود دارد و برای بیان بزرگتر، بهتر، بیشتر یک شی، از چیزهای دیگر معیار و مقایسه ای وجود دارد. برای بیان درجه اشیا از مقیاس فواصلی استفاده می شود برای تشخیص و بیان میزان بزرگی، روشنی، بلندی و سنگینی از مقياس نسبیت استفاده می گردد.
تمرین :
 چه سطحی از کمیت برای مفاهیم و مقیاس های عملی ذیل مناسب می باشند؟ خواندن سرگرمی: شعر، داستان زندگینامه جنسیت: دختر - پسر ولتاژ: ۲۵ ولت، ۷۵ ولت، ۲۰۰۰ ولت ضریب هوشی: (IQ) ۱۰۲۱۱۲۵ ، ۱۳۰۹ رتبه امتحانی؛ AB، B ، C + C میزان راحتی: خیلی زجر آوره زجرآور، راحت، بسیار راحت میزان ثروتمندی: زیر خط فقر، فقیر، درآمد متوسط ، درآمد بالا، ثروتمند درآمد سالانه: کمتر از ۱۰۰۰
مشاهده خواهد شد که یکی از امتیازهای مهم و عمده استفاده از کمیت ، آن است که فرموله شدن اظهارات دقیق تر را در رابطه با درجه جمعیت با هماهنگی مابین دو مفهوم یا بیشتر را اجازه میدهد و ممکن می سازد. (در فصل هو۶ به جزئیات بیشتری در این رابطه پرداخته خواهد شد). ارتباط بین مفاهیم اغلب یکی از فعالیت های مهم در تحقیقات و پژوهش می باشد به شمار میرود). اختلاف در مفاهیم و سطوح کمیت می تواند مورد استفاده قرار گیرد تا انواع مختلف روابط بین مفاهیم طبقه بندی شوند. سطح اسمی انجمن با جمعیت، معادل با اظهاراتی است که بیان می دارد مفاهیم یا با هم ارتباط دارند و یا با هم مرتبط نیستند. یک سطح فواصلی انجمن و جمعیت معادل با اظهاراتی است که مفاهیم بطور مثبت با هم مرتبط اند نه بطور منفی.