روانشناسی زناشویی می تواند به مسائل بسیاری بپردازد که یکی از این مباحث روابط زوجین است.

وقتی فردی پای به یک رابطه صمیمانه می گذارد، اتفاقی برای او رخ می دهد. همسر وی از چنان قدرتی برای تأثیرگذاری بر او برخوردار است که هیچ فرد دیگری قادر به چنین اثرگذاری نخواهد بود. قدرت تأثیرگذاری همسر به تصمیم ها و رفتارهای فرد محدود نمی شود، بلکه به چگونگی احساس وی نیز مربوط می شود. همسر فرد می تواند تنها به صرف بودن با او، احساسی خوب به او بخشد یا برعکس باعث شود دچار تجربه احساس بد شود.

در طول زمان به قدری قدرت همسر فرد برای برانگیختن احساس های بد در وی افزوده می شود که این کار با یک نگاه صورت می پذیرد. چه چیزی در روابط نزدیک وجود دارد که باعث می شود حس و احساس افراد تا این حد خوب یا بد و وحشتناک شود؟ هم آوایی افزایش یافته پژوهش در مورد فرایندهایی که طی روابط روی می دهند، در چند سال اخیر پیشرفت های قابل توجهی داشته است.

پژوهشگران، امروزه به نظارت بر ابعاد عاطفی تعاملات زوجها با استفاده از ابزارهای فیزیولوژیک پرداخته اند و برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از زوج ها از رایانه بهره می گیرند (گاتمن و نوناريوس، ۲۰۰۲). نتیجه این امر یک توصیف پیچیدهی فرایند غیرکلامی و ارتباطهای عاطفی ست که میان زوجها درمی گیرد.

آنچه از این پژوهشها برآمده، وجود دو فردی است که نسبت به حالت های عاطفی یکدیگر هم وایی و توجه دارند. وقتی یکی از همسران تغییری اندک در عاطفه خود تجربه می کند، دیگری با تغییر خود به او پاسخ می دهد. سازوکار مسئول این پیوند پویا، مشابه همان همنوایی رزونانس) عاطفی است که امکان ارتباط مادر يا طفل را فراهم می کند.