مشخصات این پایان نامه:
 

ارزیابی مدلی برای پیش‌بینی سلامت روان دانشجویان بر اساس ایمان مذهبی، با میانجی‌گری شادکامی، سبک دل­بستگی دوسوگرا و منبع کنترل

منابع فارسی و لاتین: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
پیوست و پرسشنامه: دارد
فهرست مطالب: دارد
تعداد صفحه: 121
نوع فایل: word کد Psy035
برای دانلود فایل کامل این پایان نامه به ادامه مطلب بروید...

بخش هایی از فصل پنجم این پایان نامه:

مقدمه

در این فصل، نخست به بررسی برازش مدل پیشنهادی پرداخته خواهد شد و سپس فرضیه‌های پژوهش تبیین می‌شوند. در پایان نیز محدودیت‌ها و پیشنهادهای پژوهش ارائه می‌شود.

5-2. بررسی برازش مدل پیشنهادی

در پژوهش حاضر، جهت بررسی تأثیر ایمان مذهبی بر سلامت روانی دانشجویان، مدل پیشنهادی با میانجی‌گری سه متغیر اساسی شادکامی، سبک دل‌بستگی دوسوگرا و منبع کنترل، از اصلی‌ترین مکاتب روان شناسی –به ترتیب، رویکردهای انسان‌گرا، روانکاوی و رفتاری-یادگیری- انتخاب و در طراحی مدل گنجانده شد. فرض پژوهش حاضر بر این بود که ایمان مذهبی نه تنها مستقیماً بر سلامت روان تأثیر می‌گذارد، بلکه از طریق میانجی‌هایی مانند شادکامی، سبک دل‌بستگی دوسوگرا و منبع کنترل نیز می‌تواند بر آن مؤثر باشد.

در مدل پیشنهادی، ایمان مذهبی به عنوان متغیر برون‌زا و سلامت روان به عنوان متغیر درون‌زا در نظر گرفته شده است. شادکامی، سبک دل‌بستگی دوسوگرا و منبع کنترل، به ترتیب نقش متغیرهای میانجی‌گر را در این مدل ایفا می‌کنند. در پژوهش حاضر، کلیت مدل پیشنهادی قابل قبول بود، اما به منظور برازش بهتر مدل پیشنهادی، بنابر پیشنهاد نرم‌افزار آماری AMOS، چهار مسیر مستقیم در مدل پیشنهادی که ضرایب برآورد استاندارد پایین‌تری داشتند و حذف آن‌ها کمترین تغییر را در کلیت مدل به وجود می‌آورد، کنار گذاشته شده و مدل اصلاح گردید و ضرایب استاندارد مسیرهای مستقیم مدل اصلاح شده نسبت به مدل پیشنهادی بهبود یافتند.

در مدل اصلاح شده نه تنها تمامی مسیرهای باقیمانده معنادار بودند، بلکه مدل اصلاح شده از برازش مناسبی برخوردار بود. مدل اصلاح شده بر نقش میانجی گری شادکامی در رابطه بین ایمان مذهبی و سلامت روانی تمرکز دارد. به منظور تحلیل دقیق تر مدل به دست آمده، ابتدا به بحث و نتیجه گیری در مورد مؤلفه های آن و مؤلفه هایی که از مدل خارج شده اند می پردازیم.

5-3. بررسی یافته‌های مربوط به فرضیه‌های پژوهش

در این بخش تبیین فرضیه‌های مستقیم، بر اساس نتایج تجزیه و تحلیل متغیرها از طریق رگرسیون گام به گام و مدل اصلاح شده انجام می گیرد. به دلیل اصلاح مدل پیشنهادی به منظور بهبود ویژگی‌های برازش مدل، تبیین فرضیه‌های غیرمستقیم نیز بر اساس مدل اصلاح شده صورت می‌گیرد. فرضیه 1: شدت ایمان مذهبی، سلامت روانی را در دانشجویان به طور مثبت پیش‌بینی می‌کند.

همان‌گونه که در جدول های 4-8 و 4-9 مشاهده می‌شود، نتایج حاکی از معنادار بودن این فرضیه بوده و این فرضیه تأیید شده است. این نتایج با یافته‌های پژوهش میسن هیلدر و همکاران (2013)، ریپنتروپ و همکاران (2005)، جانستون و همکاران (2012)، جانسین و همکاران (2005)، عارفی و محسن زاده (1390)، صولتی (1390)، جان بزرگی (1386)، همسو بوده و با پژوهش اوکانر و همکاران (2003) ناهمخوان می‌باشد. در تبیین این یافته می توان گفت بر اساس مدل شناختی، مذهب، باورها و نگرش های مذهبی و معنوی بر مؤلفه های شناختی افراد، از جمله تفسیر وقایع، خوش بینی یا بدبینی و نوع تفکرات آن ها تأثیر گذاشته و این مؤلفه ها نیز از طریق سیستم ایمنی عصبی و روانی بر سلامت و بهداشت جسم و روان انسان ها تأثیر می گذارند. توضیح دیگری که در تبیین این نتایج می‌توان ارائه داد، بر اساس رابطه بین معناجویی و هدفمندی زندگی، به عنوان زیربنا و رکن اصلی معنویت، با سلامت روانی می باشد.

به عبارت دیگر، محور اصلی معنویت و ایمان، احساس هدفمند بودن و معنادار بودن زندگی است و از آن جایی که بین هدفمند بودن و معنادار بودن زندگی با سلامت روان ارتباط مثبتی وجود دارد، می توان نتیجه گرفت که فعال شدن مفاهیم معنادار بودن و هدفمندی زندگی از طریق ایمان، می تواند منجر به بهبود سلامت روان شود. بنابراین، ایمان مبتنی بر فهم مسائل مذهبی و علاقه قلبی به این مسائل (ایمان باطنی)، باعث کاهش ناراحتی های روانی می شود، نه صرف تبعیت ناآگاهانه از دستورات دینی (خیدانی، 1390).

کونیگ و همکاران (1992) در یک بررسی فراتحلیلی که بر روی مطالعات انجام شده پیرامون «ارتباط میان باورها و اعمال مذهبی با بهداشت روان و کارکرد اجتماعی» انجام دادند گزارش نمودند مذهب از طریق بالا بردن توانایی در مقابله با استرس، ایجاد فضای حمایت اجتماعی، ایجاد امید و خوشبینی، در جهت کمک به ایجاد هیجان های مثبت مثل زندگی کردن بهتر، رضایت از زندگی و شادکامی، اثر خود را بر سلامت روان می گذارد (بهرامی و رمضانی، 1384).

فرضیه 2: شدت شادکامی، سلامت روانی را در دانشجویان به طور مثبت پیش‌بینی می‌کند. همان‌گونه که در جدول های 4-10 و 4-11 مشاهده شد، شادکامی اثر مثبت مستقیمی بر سلامت روانی دارد. این نتیجه با پژوهش پرنگار و همکاران (2004)، ینگپروگساون و همکاران (2012)، رفیعی و همکاران (1390)، خوش کنش و کشاورز (1387)، عبدل خالک (2007) و (2014) و گلزاری (1389) هماهنگ است. در تبیین اثرگذاری شادکامی بر سلامت روانی می‌توان گفت که معمولاً انسان‌ها به دنبال شادمانی هستند و شادمانی اهمیت ویژه‌ای در زندگی مردم دارد (کینگ و ناپا، 1998؛ اسکو وینگتون، مک آرتور و سامرست، 1997)، در حالی که تجربه‌ی استرس، احساس شادکامی را به طور معناداری کاهش می‌دهد. یعنی هرچه فرد استرس بیشتری را تجربه نماید از میزان شادکامی او کاسته می‌شود و سلامت روانی، مورد تهدید قرار می‌گیرد. با افزایش سلامت روان، سطوح خودکارآمدی عمومی و احساس خوشحالی، افزایش می‌یابد (آلبرکتسن، 2003؛ به نقل از عناصری، 1386).

علی‌رغم تفاوت‌هایی که در تبیین رابطه سلامتی و شادمانی وجود دارد، فیست و همکاران (1995) نشان دادند که رابطه سلامت و شادمانی امری دووجهی است و نه تنها سلامتی بر شادکامی می‌افزاید، بلکه افزون بر آن، شادکامی سیستم ایمنی بدن را فعال ساخته و تحت تأثیر فرایندهای شناختی به ابعاد سلامتی می‌افزاید. در نتیجه، علاوه بر تبیین شناختی که بیان می‌دارد افراد شادکام نگاه مثبت‌تری به دنیا و اتفاقات رخ داده در زندگی دارند و به همین علت بهزیستی روانی بالاتری را تجربه می‌کنند می‌توان از نظر تبیین زیستی نیز عنوان داشت که شادکامی سیستم ایمنی بدن را تقویت می‌نماید که به نوبه‌ی خود در سلامت جسمانی که یکی از مؤلفه‌های سلامت روانی است تأثیر به سزایی به جای بگذارد. فرضیه 3: سبک دل‌بستگی دوسوگرا، سلامت روانی را در دانشجویان به طور منفی پیش‌بینی می‌کند. همان‌گونه که در جدول های 4-12 و 4-13 مشاهده می‌شود، نتایج حاکی از معنادار بودن این فرضیه بوده و این فرضیه تأیید شده است.

این نتایج با یافته‌های پژوهش نریا و همکاران (2001)، راکو-باگدن و همکاران (2011)، چن (2009)، رحیمیان و همکاران (1387)، فلانلی و گالک (2010) و غباری بناب و حدادی (1390) هماهنگ است. رابرتز و همکاران (1996) در توجیه این رابطه بر این عقیده اند که پیامد روان‌شناختی سبک‌های دل-بستگی ناایمن در شرایط استرس زا اضطراب و افسردگی است و پیامد روان‌شناختی سبک دل بستگی ایمن، آرامش روانی است. میکولینسر و همکاران (1999) و میکولینسر و فلورین (1998) معتقدند که سبک های د-ل بستگی ناایمن، منبع ایمنی بخشی برای مواجهه و مقابله با استرس فراهم نمی نمایند و فرد را در برابر استرس ها تنها، درمانده و آواره می سازند (رحیمیان، 1387).

سروفو واترز (1983) و کسیدی (1988) معتقدند افراد با سبک دل بستگی دوسوگرا دارای مدل های درون روانی منفی و نسبتاً انعطاف ناپذیر هستند که موجب ضعف فرد در عملکردهای مختلف می شود و در نتیجه فرد راهبردهای ناکارآمد و غیرواقع‌بینانه‌ای را برای پردازش افکار و احساسات و ارزیابی های خود به کار می‌برد که می تواند مانع از انعطاف فرد هنگام بروز مشکلات شود و زمینه ایجاد و استمرار آسیب‌پذیری های روانی را فراهم سازد (پیوسته گر و همکاران، 1391).

فرضیه 4: شدت ایمان مذهبی، شادکامی را در دانشجویان به طور مثبت پیش‌بینی می‌کند. همان‌گونه که در جدول های 4-14 و 4-15 مشاهده شد، شادکامی اثر مثبت مستقیمی بر ایمان مذهبی دارد. این نتیجه با پژوهش‌های اسنپ (2008)، موکرجی و بارون، (2005)، رزمارین و همکاران (2009)، صحرائیان و همکاران، (2013)، قمری (1389)، روحانی و معنوی پور، (1387)، عبدل خالک (2007) و (2014) و گلزاری (1389) هماهنگ می‌باشد. در تبیین این یافته می‌توان بیان کرد باور به این که خدایی هست که موقعیت‌ها را کنترل می‌کند و ناظر بر بندگان خویش است تا حد زیادی اضطراب را کاهش می‌دهد، به گونه‌ای که اغلب افراد مؤمن، رابطه خود با خداوند را مانند یک دوست بسیار صمیمی، توصیف می‌کنند و معتقدند که می‌توان از طریق اتکا و توسل به خداوند، موقعیت‌های غیرقابل کنترل را به طریقی کنترل نمود.

به نظر می‌رسد که جهت‌گیری مذهبی می‌تواند موجب احساس شادکامی گردد، در واقع رابطه شخصی با وجودی برتر، سبب چشم‌انداز مثبتی در زندگی می‌شود (کیووما هانکانن و همکاران، 2001). گذشته از این، در میان مفاهیم مربوط به مذهب، نزدیک‌ترین معنا به ایمان را می‌توان جهت‌گیری مذهبی درونی قلمداد کرد. در این تعبیر، مذهب درونی مذهبی است که به شخص در زندگی معنا و هدف می‌دهد و معنا در زندگی از مهم‌ترین عناصر شادکامی به شمار می‌رود.

در نتیجه ایمان و شادکامی از ارتباط تنگاتنگی برخوردارند (دینر و مایرز، 1995). فرضیه 5: شدت ایمان مذهبی، سبک دل‌بستگی دوسوگرا را در دانشجویان به طور منفی پیش‌بینی می‌کند. همان‌گونه که در جدول های 4-16 و 4-17 مشاهده شد، سبک دل‌بستگی دوسوگرا به طور منفی بر ایمان مذهبی اثرگذار است. این نتیجه با یافته‌های کرک پاتریک (1992)، گرانکویست و هانگکولی (2000)، (زرین کلک و طباطبایی، 1391)، خوانین‌زاده و همکاران (1384)، فلانلی و گالک (2010) و غباری بناب و حدادی (1390) هماهنگ می‌باشد.

در تبیین اثرگذاری سبک دل‌بستگی دوسوگرا بر ایمان مذهبی می‌توان گفت طبق نظریه دل‌بستگی، دوسوگرایی و اجتناب گری (دل‌بستگی‌های ناایمن) انواع راهبردهایی هستند که برای تعدیل اضطراب مرتبط با دل‌بستگی به کار می‌روند، اما از آن جایی که این راهبردها، راه‌حل ثمربخشی محسوب نمی‌شوند، فرد نمی‌تواند صمیمیت حقیقی را با نزدیکان خویش تجربه نماید. از همین حیث افراد با دل‌بستگی ناایمن در حوزه دینی، ملحد محسوب می‌شوند و یا خدا را دور از دسترس می‌پندارند (کرک پاتریک، 1999). این موضوع به روشنی بیان می‌کند که افراد با سبک دل‌بستگی دوسوگرا، شدت ایمان کمتری را تجربه خواهند کرد چرا که خدا را به عنوان وجودی حمایت گر و مأمن نمی‌شناسند. این نتایج نمایانگر مرکزیت خانواده و به‌ویژه نقش مادر (جانشین مادر) در آموزش مذهب از منظر دل‌بستگی می‌باشد و تأکید می‌دارد تجربه دل‌بستگی ناایمن می‌تواند باعث دوری فرد از خداوند گردد و بر سایر جنبه‌های اعتقادی و ارتباطی اثرگذار باشد. فرضیه 6: جهت‌گیری کنترل، سلامت روانی را در دانشجویان پیش‌بینی می‌کند.

بر اساس جدول های 4-18 و 4-19 منبع کنترل نتوانست پیش‌بینی کننده مناسبی برای سلامت روان محسوب گردد. این نتایج با تحقیقات جوز باتیستا و همکاران (2008)، توماس و استیتز، (2003)، اعتمادی و فراهانی (1390) ناهماهنگ و با پژوهش خسروی و آقاجانی (1382) همسو می‌باشد. در تبیین این تناقض و ناهماهنگی به چند نکته می‌توان اشاره داشت: اول، ابهام گویه‌های پرسشنامه منبع کنترل راتر برای شرکت‌کنندگان در این پژوهش می‌باشد، به گونه‌ای که مکرراً از محقق در مورد برخی گویه ها سؤال می‌پرسیدند که نشان‌دهنده عدم وضوح گویه ها می باشد و در نتیجه آزمودنی را از مسیر اصلی آزمون دور می‌سازد.

همچنین، برای بسیاری از آزمودنی‌ها انتخاب یکی از دو قطب به صورت الف یا ب دشوار می‌نمود و گاه علی‌رغم توضیحات محقق برخی از آزمودنی‌ها هر دو گزینه را علامت زده بودند که به این موضوع اشاره دارد که اغلب انسان‌ها در زندگی به تناسب شرایط و موقعیت‌ها بین کنترل درونی و بیرونی در حرکت‌اند. دوم، این که در تحقیقاتی که نشان‌دهنده ارتباط میان این دو متغیر بود، اغلب این ارتباط نسبی و نسبتاً ضعیف گزارش شده بود که تغییرپذیری در نتایج تحقیقات را منطقی می‌سازد. فرضیه 7: شدت ایمان مذهبی، جهت‌گیری کنترل را در دانشجویان پیش‌بینی می‌کند.

بر اساس جدول های 4-20 و 4-21 ایمان مذهبی قادر به پیش‌بینی جهت‌گیری کنترل نبود. این نتایج با تحقیقات کورسی (2013)، کرهینلیوگلو و همکاران (2012)، اصغری و همکاران (1392)، کوشکی و خلیلی فر (1388)، رایان و فرانسیس (2012) و صالحی و همکاران (1386) مغایر و با پژوهش میرهاشمیان (1378) هماهنگ می‌باشد. در تبیین این نتایج ناهماهنگ در رابطه با منبع کنترل، می‌توان به تبیینی که در فرضیه چهارم نگاشته شد اشاره نمود.

همچنین، ممکن است این مغایرت به دلیل نکته ظریفی که در مفهوم توکل وجود دارد ایجاد شده باشد. به این معنی که گرچه افراد باایمان برای حل مشکلات خویش شخصاً تلاش می کنند (کنترل درونی)، با این وجود تدبیر نهایی امور را به دست خداوند می سپارند (کنترل بیرونی). از این گذشته، علل جامعه‌شناختی نیز می‌تواند در این امر دخیل باشد. از جمله گویه ی «نسبت به افرادی که برای حل مسائل‌شان پارتی دارند غبطه می‌خورم.» که نشان‌دهنده ایمان کمتر می‌باشد، الزاماً مربوط به اشخاص با کنترل بیرونی نمی‌باشد و می‌تواند به دلیل شرایط حاکم در جامعه افراد چه با کنترل درونی و چه بیرونی این گویه را تأیید نمایند.

فرضیه 8: در مدل پیش‌بینی سلامت روانی بر اساس ایمان مذهبی، شادکامی، سبک دل‌بستگی دوسوگرا و منبع کنترل نقش واسطه را ایفا می‌کنند. همانگونه که در نمودار 4-2 و جدول 4-23 مشاهده شد، مسیر بیانگر تأثیرگذاری ایمان بر سلامت روان در مدل اصلاح شده حذف و در نتیجه فرضیه اول که حاکی از تأثیر مستقیم ایمان بر سلامت روان می باشد تایید نشده است.

در تبیین این عدم همسویی و تناقض بین نتایج، می‌توان این تبیین آماری را مطرح ساخت که برقراری یک مسیر موازی دیگر در مدل پیشنهادی، بین ایمان مذهبی و سلامت روان با میانجی‌گری شادکامی حجم زیادی از واریانس از طریق این مسیر تبیین شده است. به عبارت دیگر، ایمان مذهبی به واسطه شادکامی بر سلامت روان تأثیر می‌گذارد و در نتیجه اثرگذاری مستقیم ایمان بر سلامت روان در مدل پیشنهادی به عنوان یک مسیر معنادار جلوه‌گر نشده است. این نتایج بدین نکته بسیار مهم اشاره دارد که در سایر تحقیقات نیز می‌بایست به سهم عمده‌ی متغیرهای میانجی دخیل در ارتباط میان دو متغیر توجه ویژه‌ای مبذول داشت.

به عبارت دیگر، ارتباط میان دو متغیر ممکن است به علت متغیر سوم و پنهانی ایجاد شده باشد که در صورت در نظر گرفتن آن نه تنها می‌توان به درک بهتری از عوامل مؤثر در یک متغیر رسید، بلکه از ایجاد یک ارتباط کاذب میان دو متغیر جلوگیری خواهد شد.

همچنان که در این تحقیق با حذف تأثیر شادکامی بر سلامت روان، اثر ایمان کاهش یافت. همچنین، مسیر بیانگر تأثیرگذاری سبک دل‌بستگی دوسوگرا بر سلامت روان در مدل اصلاح شده حذف و فرضیه سوم نیز که به تأثیر مستقیم سبک دلبستگی دوسوگرا بر سلامت روان اشاره دارد، تأیید نشد. در تبیین این عدم همسویی و تناقض بین نتایج، می‌توان این تبیین آماری را مطرح ساخت که برقراری یک مسیر موازی دیگر در مدل پیشنهادی بین ایمان مذهبی و سلامت روان با میانجی‌گری سبک دل‌بستگی دوسوگرا حجم زیادی از واریانس از طریق تأثیر ایمان بر سبک دل‌بستگی تبیین شده است؛ به عبارت دیگر سبک دل‌بستگی دوسوگرا به واسطه تأثیر ایمان بر آن، بر سلامت روان تأثیر می‌گذارد و در نتیجه اثرگذاری مستقیم سبک دل‌بستگی دوسوگرا بر سلامت روان در مدل پیشنهادی به عنوان یک مسیر معنادار جلوه‌گر نشده است.

از آن جا که هیچ‌یک از مسیرهای مستقیم از منبع کنترل به سلامت روان و از ایمان مذهبی به منبع کنترل معنادار نگردیده و این دو فرضیه رد شده است، طبیعی است که مسیر بیانگر تأثیر ایمان مذهبی بر سلامت روان از طریق منبع کنترل نیز حذف شده و تأیید نگردد. در تبیین این یافته به نکات اشاره شده در فرضیه 6 و 7 توجه گردد. در نتیجه، بر اساس توضیحات ارائه شده مدل پیشنهادی به صورت تأثیر ایمان مذهبی بر سلامت روان با واسطه گری شادکامی درمی آید که توضیح و تبیین آن در زیر فرضیه غیرمستقیم 1 آورده شده است. فرضیه غیرمستقیم 1: ایمان مذهبی از طریق شادکامی بر سلامت روان تأثیر دارد.

بر اساس روش بارون و کنی، فرضیه غیرمستقیم 1 تأیید می شود (جدول 25-4). همچنین، تحلیل مسیرهای غیرمستقیم در مدل اصلاح شده نیز، حاکی از تأثیرگذاری ایمان مذهبی از طریق شادکامی بر سلامت روان می باشد. همان‌گونه که در تبیین مسیرهای مستقیم سلامت روان و شادکامی، همچنین ایمان مذهبی و شادکامی آورده شد این سه متغیر ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند. باور به این که خدایی هست که موقعیت‌ها را کنترل می‌کند و ناظر بر بندگان خویش است تا حد زیادی اضطراب را کاهش می‌دهد (کاهش اضطراب از اصلی‌ترین مؤلفه‌های سلامت روانی است)، به گونه‌ای که اغلب افراد مؤمن، رابطه خود با خداوند را مانند یک دوست بسیار صمیمی، توصیف می‌کنند و معتقدند که می‌توان از طریق اتکا و توسل به خداوند، موقعیت‌های غیرقابل کنترل را به طریقی کنترل نمود (احساس داشتن حامی، دوست و کنترل بر امور، همگی بر سلامت روانی تأثیر بسزایی دارند). به نظر می‌رسد که جهت‌گیری مذهبی می‌تواند موجب احساس شادکامی گردد. در واقع، رابطه شخصی با وجودی برتر، سبب چشم‌انداز مثبتی در زندگی می‌شود (کیووما هانکانن و همکاران، 2001).

تمامی این مؤلفه ها به سلامت روانی بالاتر منجر می‌گردد. داشتن چشم‌انداز مثبتی در زندگی، معنا و هدفمندی، همگی سلامت روانی بالاتری را به ارمغان می‌آورند. ایمان می‌تواند به عنوان سپری در برابر سختی‌ها و عاملی در جهت شادکامی به شمار رود. مذهبی که به زندگی فرد معنا و هدف ببخشد، نه تنها مخل سلامت روانی نیست، بلکه عامل مؤثری در ایجاد بهزیستی روان‌شناختی به شمار می‌رود (داینر و مایرز، 1995)؛ و همان‌گونه که در پژوهش حاضر دیده شد، شادکامی می‌تواند به عنوان یک متغیر میانجی بین سلامت روان و ایمان باشد.

از این یافته می‌توان نتیجه گرفت نوعی از ایمان که با شادکامی همراه باشد منجر به سلامت روان می‌شود، نه الزاماً هر نوع از مذهب و ایمان. فرضیه غیرمستقیم 2: ایمان مذهبی از طریق سبک دل‌بستگی دوسوگرا بر سلامت روان تأثیر دارد. با توجه به نتایج تحلیل مسیرهای غیرمستقیم در مدل اصلاح شده، ایمان مذهبی بر سلامت روانی از طریق سبک دلبستگی دوسوگرا تاثیر ندارد. در تبیین این عدم تأثیر می توان این تبیین را مطرح کرد که گرچه سبک دلبستگی دوسوگرا با ایمان مذهبی همبستگی معکوس دارد، اما از آنجا که تأثیرگذاری مستقیم ایمان بر سلامت روان، و نیز تأثیرگذاری معکوس سبک دلبستگی دوسوگرا بر سلامت روان ناکافی می‌نمود، این مسیر آماری معنادار نگردیده است. بنابراین، در مدل اصلاح شده واسطه‌گری سبک دل بستگی دوسوگرا در رابطه بین ایمان مذهبی و سلامت روانی مورد تأیید قرار نگرفت.

فرضیه غیرمستقیم 3: ایمان مذهبی از طریق منبع کنترل بر سلامت روان تأثیر دارد. از آن جا که هیچ‌یک از مسیرهای مستقیم از منبع کنترل به سلامت روان و از ایمان مذهبی به منبع کنترل معنادار نگردیده و این دو فرضیه رد شده است، طبیعی است که فرضیه مربوط به تأثیر ایمان مذهبی بر سلامت روان از طریق منبع کنترل نیز حذف شده و تأیید نگردد (جدول 27-4). در تبیین این یافته به نکات اشاره شده در فرضیه 6 و 7 توجه گردد.

کاربرد این مطلب:

نقد پایان نامه، آموزش روش تحقیق، منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی

 خرید آنلاین و دانلود فوری این محصول (این محصول در هیچ سایت مشابهی وجود ندارد)

قیمت : 49000 تومان
قبل از کلیک ابتدا شماره یا کد فایل را یادداشت کنید در مرحله بعد باید وارد کنید.

انتخاب جدیدترین موضوعات پایان نامه روانشناسی، مشاوره و علوم تربیتی و انجام تخصصی پروپوزال(دانلود نمونه کار پروپوزال)::

شماره تماس: 09011853901
جهت ارسال سریع پیام در پیام رسان های زیر نام هر یک را لمس کنید.