مشخصات این پایان نامه:
 

«اثربخشی درمان تلفیقی مدل ماتریکس و «کاهش استرس بر پایۀ ذهن آگاهی» بر نشخوار فکری، تنظیم هیجانی، و کاهش عود مصرف در وابستگان به شیشه»

منابع فارسی و لاتین: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
پیوست و پرسشنامه: دارد
فهرست مطالب: دارد
تعداد صفحه: 141
نوع فایل: word کد Psy020
برای دانلود فایل کامل این پایان نامه به ادامه مطلب بروید...

بخش هایی از فصل پنجم این پایان نامه:

مقدمه در این فصل، ابتدا در مورد یافته های پژوهش بحث و سپس نتیجه گیری می شود، یافته های پژوهش با نتایج پژوهش های مشابه دیگر مقایسه می شوند، محدودیت های پژوهش حاضر شرح داده می شوند، و در انتها پیشنهادات پژوهشی و کاربردی بیان می¬شوند.

5-2 بحث و نتیجه گیری

نتایج نشان دهندۀ کاهش معنی دار نشخوار فکری، دشواری های تنظیم هیجانی، میزان عود مصرف، و افزایش معنی دار ذهن آگاهی، در گروه تلفیقی در مقایسه با گروه کنترل بود. در حالیکه در گروه ذهن آگاهی صِرف، میزان عود مصرف در مقایسه با گروه کنترل کاهش نیافت اگرچه دیگر متغیرها تغییرات مشابه داشتند.

اولین یافتۀ این پژوهش، نشان دهندۀ نقش مثبت کاربرد روش درمانی MBSR بر کاهش معنی دار نشخوار فکری (پس از درمان) در دو گروه تلفیقی و ذهن آگاهی در مقایسه با گروه کنترل می باشد که تأیید کنندۀ فرضیه های 1 و 5 می باشد. درمان بر پایۀ ذهن آگاهی احتمالاً به شیوۀ خاصی منجر به کاهش نشخوار فکری در آزمودنی های وابسته به مت آمفتامین در پژوهش حاضر می شود.

سگال و همکاران (2012)، بیان می دارند که کاربرد درمان بر پایۀ ذهن آگاهی احتمالاً باعث قطع چرخۀ مخرب پرهیز/ بیش درگیری با افکار و احساسات می شود. آگاهی همراه با عدم قضاوت (عنصر اساسی در ذهن آگاهی) ممکن است درگیری سالم را با هیجانات تسهیل کند (هیز و فلدمن، 2004) که به فرد اجازه می دهد تا به صورت واقعی هیجاناتش را بدون کم درگیری (مانند اجتناب تجربی یا سرکوب افکار ) و بیش درگیری (مانند نگرانی و نشخوار فکری) با آنها تجربه و بیان کند (بریجز و همکاران، 2004).

براساس تحقیق کارداسیوتو هم، ذهن آگاهي موجب توقف چرخۀ تجارب منفی درونی همچون اضطراب مورد انتظار و یا نشخوارگری یک رویداد در گذشته می شود (کارداسیوتو، 2005)، نتایج پژوهش رامل و همکاران در 2004 هم مبنی بر کاهش افسردگی و نشخوار فکری با نتایج این تحقیق هماهنگی دارد (رامل و همکاران، 2004). نتایج پژوهش برودريك (2005) هم كه در مورد 177 دانشجو (139 دختر و 38 پسر) انجام شد و در نهايت باعث کاهش 70 درصدی نشخوارهاي فكري اين افراد شده بود، با یافتۀ پژوهش حاضر همسویی دارد.

بین نشخوار فکری و اعتیاد رابطه وجود دارد، در مورد این ارتباط اسکیچ و آبلا (2008) بیان می دارند که افرادی که در مواجهه با مشکلات زندگی و از جمله استرس از سبک پاسخ نشخواری استفاده می کنند مستعد ابتلاء به مشکلات روانی و روی آوری به اعتیاد می باشند. آپتون (2011) بیان می دارد که نشخوار فکری فرمی غیر انطباقی از افکار تکراری است که باعث ایجاد آشفتگی هیجانی و شدید شدن آن می شود و با اختلال در تعدیل رفتار ارتباط دارد. فرد معتاد پیوسته با افکار تکراری و آشفتگی هیجانی سروکار دارد، بنا به گفتۀ کاریقید (2002، به نقل از آذرگون و همکاران، 1388)، آموزش ذهن آگاهي مستلزم يادگيري فراشناختي و استراتژي هاي رفتاري جديد براي متمركز شدن روي توجه، جلوگيري از نشخوارهاي فكري و گرايش به پاسخ هاي نگران كننده است که نهایتاً منجر به گسترش افكار جديد و كاهش هيجانات ناخوشايند می شود.

از پژوهشگران ایرانی، نتایج پژوهش های آذرگون و همکاران (1388) و فیلی و همکاران (1391) در ارتباط با تأثیر ذهن آگاهی بر کاهش نشخوار فکری با نتایج پژوهش حاضر همسو می باشد. فیلی و همکاران، در پژوهش خود اثربخشی درمان شناختی رفتاری با روش درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن تیزدیل (شبیه ذهن آگاهی) را بر نشخوار فکری آزمودنی ها بررسی کرده اند که تا حدودی مشابه تحقیق حاضر است.

یافتۀ دیگر این پژوهش، نشان دهندۀ نقش مثبت کاربرد روش درمانی MBSR بر کاهش معنی دار دشواری های تنظیم هیجانی (پس از درمان) در دو گروه تلفیقی و ذهن آگاهی در مقایسه با گروه کنترل می باشد که تأیید کنندۀ فرضیه های 2 و 6 می باشد. بررسی چگونگی تأثیر ذهن آگاهی بر تنظیم هیجانی مورد تحقیقات زیادی در گذشته و امروزه بوده است که همگی همسو با نتایج پژوهش حاضر هستند. در نوشتارهای مربوط به سنت بودا، از ذهن آگاهی به عنوان راهی به سوی سلامتی یاد شده است، بدین صورت که این مراقبه با کاهش دادن پرهیز/ بیش درگیری با پدیده های داخلی و خارجی، تنظیم هیجانی را تسهیل می کند (والاس و شاپیرو ، 2006).

جدا از نوشتارهای سنتی، امروزه هم در مورد چگونگی تأثیر ذهن آگاهی بر تنظیم هیجانی به نتایج مشابهی رسیده اند. در تمرین های غرب، فرض بر این است که مراقبه ذهن آگاهی باعث ارتباطی مبتنی بر تمرکززدایی با تجربیات داخلی و خارجی می شود که این امر منجر به کاهش عکس العمل های هیجانی و تسهیل بازگشت به حالت قبل، بعد از عکس العمل می شود (سگال و همکاران، 2012). نشان داده شده است که مراقبۀ ذهن آگاهی خود تنظیمی توجه و تنظیم هیجانی را تسهیل می کند ( کابات- زین، 1994، به نقل از چمبرز و همکاران، 2009).

کومار و همکاران (2008) از تمرین های ذهن آگاهی به عنوان سنت تاریخی و غنی برای افزایش ثبات هیجانی یاد می کنند. فلدمن و همکاران (2007) در تحقیق خود همسانی نیرومندی بین ذهن آگاهی و کاربرد استراتژیهای تنظیم هیجانی انطباقی یافتند. بین دشواری های تنظیم هیجانی و اعتیاد رابطه وجود دارد، در مورد این ارتباط سمپل و همکاران (2010) و واتاناب-گالووی و همکاران (2009)، از تحقیق خود به این نتیجه رسیده اند که ضعف در تنظیم هیجانی، معمولآً بصورت کاهش بازداری یا ناتوانی در کنترل عمل یا فکر، تأثیر اساسی بر رفتارهای ولع مصرف مواد ، فعالیت های جنسی خطرزا (که می تواند منجر به ایدز و هپاتیت C شود) و دیگر رفتارهای تکانشگری و مرگ و میر بالا را دارد. از درمان های بر پایۀ ذهن آگاهی به طور فزاینده در تقویت تنظیم هیجانی در اختلالات مختلف منجمله اعتیاد استفاده می شود.

محققان دیگری در پژوهش های خود به این نتیجه رسیده اند که آموزش های ذهن آگاهی منجر به افزایش تنظیم هیجانی می شود، نتایج پژوهش های هیز و همکاران (2004)؛ آرچ و کراسک (2006)؛ رومر و همکاران (2009)؛ گلدین و گراس (2010)؛ و کیانی و همکاران (1391) همسو با نتیجه پژوهش حاضر است، به عنوان مثال، گلدین و گراس در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که درمان MBSR منجر به تقویت تنظیم هیجانی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی می شود. از نظر فیزیولوژیکی هم ارتباط بین تمرین های ذهن آگاهی و تغییر در نواحی مغزی مرتبط به تنظیم هیجانی به اثبات رسیده است، به عنوان مثال لوتز و همکاران (2008) در تحقیق خود توانستند فعال شدن نواحی عصبی مرتبط با هیجانات را در مراقبه کنندگان ورزیده (افرادی که 10000 ساعت یا بیشتر مراقبه انجام داده بودند) به اثبات برسانند.

یافتۀ دیگر این پژوهش، نشان دهندۀ نقش مثبت کاربرد روش درمانی MBSR بر افزایش معنی دار ذهن آگاهی (پس از درمان) در دو گروه تلفیقی و ذهن آگاهی در مقایسه با گروه کنترل می باشد که تأیید کنندۀ فرضیۀ 3 می باشد. نتایج پژوهش های بیشماری نشان دهندۀ اثربخشی درمان MBSR و دیگر درمان های بر پایۀ ذهن آگاهی بر افزایش ذهن آگاهی در افراد است. بهبود ذهن آگاهی ناشی از کاربرد درمان ذکر شده در گروه های آزمایشی در پژوهش حاضر با نتايج حاصل از پژوهش هاي هارتون- دویچ و هورتون (2003)؛ دِكي سِر و همکاران (2008)؛ چِين و همکاران (2006)؛ مورون و همکاران (زیر چاپ) هماهنگ است.

در واقع با توجه به نتايج حاصل شده مي توان عنوان نمود كه يكي از راه هاي بهبود ميزان هوشياري و آگاهي افراد، معرفي و ارائه راهبردهايي است كه موجب افزايش كارآمدي آنها مي شود. توانايي ديدن افكار به عنوان افكار در آموزش كاهش استرس بر پایۀ ذهن آگاهي به صورت مستقل و بي طرفانه انجام مي شود اما آ گاهي كلي از طريق تمرين منظم و مكرر در آموزش ذهن آگاهي كسب مي شود.

گل پور چمرکوهی و همکاران (1391) هم در پژوهش خود به این نتیجه دست یافتند که آموزش MBSR منجر به بهبود ذهن آگاهی در دانش آموزان مبتلا به اضطراب امتحان می شود، در اين مطالعه، روش درمانی «كاهش استرس بر پایۀ ذهن آگاهي» به طور معني داري موجب شد ميزان ذهن آگاهي دانش آموزان بهبود يابد. به طور خاص آموزش ذهن آگاهي شامل حفظ آگاهي به صورت ارادي و بر اساس توجه به موضوع خاص مانند احساسات فيزيكي در بدن (به عنوان مثال، حركت تنفس به داخل و بيرون ) از يك لحظه به لحظه ديگر است .

با اين حال، ذهن به افكار، احساسات، صداها يا ديگر احساسات بدني منحرف مي شود، محتو اي آگاهي به خاطر سپرده مي شود و سپس توجه به آرامي اما به طور جدي به سمت اهداف محافظت شده مشخص توجه بر مي گردد. کاربرد درمان MBSR و تمرین آن منجر به باقی ماندن توجه در زمان حال و بالا رفتن آگاهی به افکار، هیجانات، و احساساتی می شود که فرد را مستعد روی آوری به رفتارهای خطرزا مانند اعتیاد می کند. این ذهن آگاهی، فرد را از خطرات بالقوه روی آوری به هر نوع رفتار خطرزایی دور نگه می دارد.

از یافته های دیگر پژوهش، تأثیر مثبت کاربرد روش درمانی MBSR در گروه تلفیقی بر کاهش معنادار میزان عود مصرف در مقایسه با گروه کنترل، در وابستگان به مت آمفتامین بود (تأیید فرضیۀ 4). اما میزان کاهش عود در گروه ذهن آگاهی نسبت به گروه کنترل معنادار نشد (عدم تأیید فرضیۀ 7).

بین کاربرد درمان های بر پایۀ ذهن آگاهی و کاهش عود مصرف مواد رابطه وجود دارد، نتایج پژوهشهای زیادی همسو با این ارتباط است. تحقیقات نشان می دهند که تمرین های مراقبه از قبیل ذهن آگاهی برای جلوگیری از اعتیاد و نیز در درمان آن موثر هستند. بوئن و همکاران (2009) بیان می دارند که ذهن آگاهی از طریق افزایش آگاهی، تنظیم و تحمل عوامل بالقوه ای که منجر به عود مصرف می شوند، توانایی مقابله با محرک های برانگیزانندۀ مصرف مواد منتهی به عود را افزایش می دهد و چرخه اتوماتیک قبلی رفتارهای سوء مصرف مواد را قطع می کند. لارمیر و همکاران (1999) بر این عقیده اند که ذهن آگاهی یعنی قبول زمان حال، در حالیکه اعتیاد خواسته تکراری برای اجتناب از زمان حال است که منتهی به برانگیختن انگیزه برای سوء مصرف مواد می شود. در جریان عود مصرف، آگاهی و قبولی که به وسیله ذهن آگاهی تقویت شده است ممکن است به تشخیص و کاهش سرزنش، احساس گناه، و تفکر منفی که باعث افزایش خطر عود مصرف می شود، کمک کند (برزلین و همکاران، 2002).

بلیک و همکاران (2011)، بیان می دارند که مراقبۀ ذهن آگاهی از انواع عملکردهای شناختی سطح بالاست که می تواند سوء مصرف مواد را تحت الشعاع خود قرار دهد. بر اساس گفتۀ کومار و همکاران (2008)، امروزه درمان بر پایۀ ذهن آگاهی در انواع مختلفی از اختلالات روانی راه پیدا کرده است، این درمان ها شامل افسردگی اساسی، اختلال اضطراب منتشر، اختلال شخصیت مرزی، اختلال خوردن، اختلال استرس پس از سانحه، و سوء مصرف مواد است. چندین مطالعه کارآمدی مداخلات روانی بر پایۀ ذهن آگاهی را در جلوگیری از افسردگی اساسی، اضطراب، روان پریشی، مشکلات تصویر بدن ، و سوء مصرف مواد را هم در جمعیت بالینی و هم غیربالینی نشان داده اند (چمبرز و همکاران، 2009).

در تحقیقی که توسط تیزدیل و همکاران (1999، به نقل از برزلین و همکاران، 2002) صورت گرفت، یک تحلیل پردازش اطلاعات از عود مصرف مواد به صورت زیر ارائه شده است: تمرین های ذهن آگاهی از طریق افزایش آگاهی و توجه یا حساسیت زایی به الگوهای افکار و هیجاناتی که به صورت بالقوه باعث هدایت به عود مصرف می شود و همچنین حساسیت زدایی از محرک های برانگیزانندۀ مصرف مواد به خصوص عاطفۀ منفی (از طریق درگیری کامل با محرکهای عاطفه منفی) به جلوگیری از عود مصرف کمک می کنند. در واقع این تحلیل پردازش اطلاعات، دو مسیر اساسی را برای مصرف مواد تشخیص می دهد: 1- نیمه هوشیار (فعال شدن شبکۀ حافظه مرتبط به مواد)

2- هوشیار (خودکارآمدی و انتظارات پیامد )؛ دو روشی که به وسیلۀ آنها ذهن آگاهی می تواند توانایی پاسخ دادن به صورت انعطاف پذیر و با آگاهی بالا در چالش با عاطفۀ منفی را افزایش و احتمال عود مصرف را کاهش دهد. این مطلب بدین معنی است که حساسیت زایی توجه به فرایندهای نیمه هوشیار و حساسیت زدایی هیجان (تحمل عاطفۀ منفی و شناخت های منفی) که هوشیار است، منجر به جلوگیری از عود مصرف مواد می شود. در درمان های رایجی که برای جلوگیری از عود مصرف مواد به کار برده می شوند (CBT و یا ماتریکس)، تلاش برای اجتناب از محرک های برانگیزانندۀ مصرف مواد و حالت های خلقی مرتبط با آن (که باعث تحریک فرد برای مصرف مواد می شود) منجر به ابقاء ارتباط بین محرک های برانگیزانندۀ مصرف مواد و کاربرد مواد می شود، در واقع فرایند شرطی زدایی که هدف این درمان ها است صورت نمی پذیرد.

در آموزش های ذهن آگاهی، توانایی حفظ/ برخورد همراه با قبول در رویارویی با محرک های برانگیزانندۀ مصرف مواد (مانند عاطفۀ منفی) منجر به فرایند شرطی زدایی واقعی می شود. کاهش معنادار میزان عود در گروه تلفیقی نسبت به گروه کنترل منتج شده از آموزش ذهن آگاهی، همسو با نتایج پژوهش های دیگری از قبیل بوئن و همکاران (2006)، ویتکی ویتز و بوئن (2010)، بِرِور و همکاران (2009)، هیمل اشتین (2010)، دیویس و همکاران (2007) که موثر بودن کاربرد درمان های بر پایۀ ذهن آگاهی را در درمان اعتیاد به اثبات رساندند، می باشد. به عنوان مثال بوئن و همکاران (2006) و هیمل اشتین (2010) با تحقیق بر زندانیان به این نتیجه رسیدند که آموزش ذهن آگاهی منجر به کاهش عود مصرف در جمعیت زندانیان می شود.

از محققان ایرانی، کلدوی و همکاران (1390) و دباغی و همکاران (1386) با آزمایش بر افراد وابسته به مواد افیونی، و کیانی و همکاران (1391) با آزمایش بر افراد وابسته به شیشه، به نتایج مشابه دست یافته اند. *شرح مکانیزم جدید در مورد علت کاهش عود مصرف مواد در گروه تلفیقی در پژوهش حاضر در گروه آزمایشی اول (گروه تلفیقی) کاهش معنادار عود مصرف مواد در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد بدین معنی که فرضیۀ 4 تأیید شد ولی در گروه آزمایشی دوم (گروه ذهن آگاهی) کاهش معنادار عود مصرف مواد در مقایسه با گروه کنترل مشاهده نشد، بدین معنی که فرضیۀ 7 رد شد.

این نتایج نشان دهندۀ نقش مثبت عناصر درمانی مدل ماتریکس در گروه آزمایشی اول (گروه تلفیقی) در کاهش عود مصرف می باشد. با وجود رد شدن فرضیۀ هفت، یک مدل جایگزین پیشنهاد می شود بدین صورت که کاربرد درمان تلفیقی (ماتریکس+MBSR)، واسطۀ ارتباطی برای کاهش بیشتر عود مصرف می باشد و نه کاربرد درمان MBSR صِرف. یافته ها نشان می دهد یک مکانیزم جدیدی که ناشی از ترکیب مدل ماتریکس و MBSR می باشد منجر به کاهش بیشتر عود مصرف در گروه تلفیقی در مقایسه با گروه کنترل می شود. این یافته بیانگر این است که درمان MBSR فاکتوری مفید اما نه یک فاکتور کافی برای هدف قرار دادن عود مصرف است.

به بیانی، پژوهش حاضر مدارکی را دال بر ارزش ادغام کردن درمان MBSR در درمان های سوء مصرف مواد ارائه می دهد یعنی یک مکانیزم بالقوۀ تغییر را از طریق درمان تلفیقی برملا می سازد. این پژوهش مدرکی را دال بر اثربخشی مدل ماتریکس هم ارائه می دهد. مجموعه ای از تغییرات در پردازش توجه و حافظه (ناشی از درمان ماتریکس) به علاوۀ حضور ذهن در زمان حال، عدم قضاوت، و آگاهی افزایش یافته (عناصر اساسی در ذهن آگاهی)، منجر به کاهش بیشتر عود مصرف در گروه تلفیقی نسبت به گروه آزمایشی دوم (گروه ذهن آگاهی) می شود. برزلین و همکاران (2002) بیان می دارند که در درمان های شناختی رفتاری منجمله مدل درمانی ماتریکس تغییر در پردازش های توجه و حافظه که شامل سه استراتژی اجتناب از محرک های برانگیزانندۀ مصرف مواد، استراتژی های رفتاری فعال، و بازسازی شناختی می باشد، منجر به جلوگیری از عود مصرف مواد می شود.

در پژوهش حاضر، احتمالاً ترکیبی از کسب این استراتژی ها همراه با تقویت ذهن آگاهی منجر به کاهش بیشتر عود مصرف در گروه تلفیقی نسبت به گروه آزمایشی دوم (گروه ذهن آگاهی) می شود. این یافته که آموزش ذهن آگاهی باید به صورت تلفیقی با سایر روش های درمانی به کار رود همسو با نتایج پژوهش هایی است که اثر بخشی این گروه از درمان های تلفیقی را به اثبات رسانده اند.

پژوهشگرانی از قبیل هیز و همکاران (2006)، هافمن و همکاران (2008)، ویتکی ویتز و همکاران (2005، 2010)، و یا دباغی و همکاران (1386)، کلدوی و همکاران (1390)، کیانی و همکاران (1391) با استفاده از کاربرد روش های ابداعی جدید (موج سوم رفتاردرمانی) که ترکیب ذهن آگاهی و عناصری از درمان های دیگر می باشد (از قبیلMBCT, MBRP, DBT, ACT)، در پژوهش های خود موثر بودن اینگونه درمان ها را به اثبات رسانده اند و این موضوع جنبی را انتقال داده اند که آموزش های ذهن آگاهی باید به عنوان مکمل درمانی درمان های شناختی رفتاری (به خصوص در درمان اختلالات روانی پیچیده شبیه اعتیاد) به کار گرفته شود. پژوهش های زیادی نقش مثبت درمان های شناختی رفتاری را در جلوگیری از عود به اثبات رسانده اند.

به عنوان مثال، از محققان ایرانی، رسولی آزاد و همکاران (1388)، لطفی کاشانی و همکاران (1388)، خیاطی پور و همکاران (1389)، ستوده اصل و همکاران (1390)، و کمرزرین و همکاران (1391) در پژوهش های خود به نقش مثبت درمان های شناختی رفتاری در درمان اعتیاد و کاهش عود مصرف پی برده اند.

کاربرد این مطلب:

نقد پایان نامه، آموزش روش تحقیق، منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی

 خرید آنلاین و دانلود فوری این پروپوزال (این پروپوزال در هیچ سایت مشابهی وجود ندارد) سال انتشار : 1403

69000 تومان

با نخفیف : 49000 تومان

قبل از کلیک ابتدا شماره یا کد فایل را یادداشت کنید در مرحله بعد باید وارد کنید.

انتخاب جدیدترین موضوعات پایان نامه روانشناسی، مشاوره و علوم تربیتی و انجام تخصصی پروپوزال(دانلود نمونه کار پروپوزال)::

شماره تماس: 09011853901
جهت ارسال سریع پیام در پیام رسان های زیر نام هر یک را لمس کنید.