مشخصات این پایان نامه:
 

بررسی نقش طرحواره­های ناسازگار اولیه درپیش­بینی رفتارهای پرخطر دانش ­آموزان

منابع فارسی و لاتین: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
پیوست و پرسشنامه: دارد
فهرست مطالب: دارد
کاربرد این مطلب: نقد پایان نامه، آموزش روش تحقیق، منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 140
نوع فایل: word کد Psy133
برای دانلود فایل کامل این پایان نامه به ادامه مطلب بروید...

بخش هایی از فصل پنجم این پایان نامه:

مقدمه طرحواره برای درک تجارب زندگی فرد ضروری است. یکی از مفاهیم جدی و بنیادی حوزه روان شناسی، اینست که بسیاری از طرحواره ها در سالهای اول زندگی شکل می گیرند، به حرکت خود ادمه می دهند و در تجارب بعدی زندگی کاملاً حضور می یابند. بنابراین طرحواره می تواند مثبت یا منفی باشند. همچنین می توانند در سالهای اول زندگی یا حتی در سالهای بعد شکل بگیرند. یانگ معتقد است برخی از این طرحواره ها مخصوصاً آنها که در سالهای اولیه کودکی شکل گرفته اند، می تواند علت اصلی مشکلات رفتاری افراد باشد.بررسی های چندی که در این زمینه انجام شده، نشان می دهند که طرحواره های ناسازگار اولیه در شکل گیری و گسترش بسیاری از مشکلات روانشناختی، افسردگی مزمن و اختلال های اضطرابی و رفتارهای پرخطر نقش دارند.

افراد به منظور انطباق با طرحواره، پاسخ های مقابله ای ناسازگاری بوجود می آورند تا مجبور نشوند هیجان-های شدید و استیصال کننده ای را تجربه کنند. این کار معمولاً منجر به تداوم طرحواره می شود. سه سبک مقابله ای ناکارآمد تسلیم، اجتناب و جبران افراطی را می توان در تمامی حوزه های طرحواره های ناسازگار اولیه مشاهده نمود. در سبک مقابله ای تسلیم ،بیمار تسلیم طرحواره می شود، به درست بودن طرحواره گردن می نهد و می پذیرد که طرحواره تأیید شده است.

وقتی افراد سبک مقابله ای اجتناب را بکار می برند سعی می کنند زندگی خود را طوری تنظیم کنند که طرحواره هیچوقت فعال نشود. آنها می کوشند با نا آگاهی زندگی کنند و افکار و تصاویر برانگیزاننده طرحواره را بلوکه می کنند.جبران افراطی را می توان تلاش نسبتا سالمی در جهت حمله متقابل علیه طرحواره در نظر گرفت که متاسفانه به هدف خود دست نمی یابد و منجر به تداوم طرحواره می شود(یانگ،1386). برخی طرحواره ها شرطی و برخی دیگر غیر شرطی هستند .

بطور کلی طرحواره هایی که در اوایل سیر تحول انسان شکل می گیرند و اغلب در محور ساختار شناختی قرار دارند، باورهایی غیر شرطی درباره خود به دیگران هستند. طرحواره هایی که بعدا در سیر تحول شکل می گیرند شرطی می باشند.طرحواره های غیر شرطی هیچ راه گریزی برای فرد باقی نمی گذارند اما طرحواره های شرطی، روزنه امیدی برای او فراهم می کند بطوری که احساس می کند توانایی تغییر نتیجه را دارد .او میتواند اطاعت کند ، به دنبال تأیید دیگران باشد، ایثارگری کند، هیجان ها را بازداری نماید و با انجام این کارها شاید حتی الامکان بتواند به طور موقت از وقوع نتایج منفی جلوگیری کند.

با این وجود می توان گفت طرحواره های شرطی می توانند در حین استفاده از سبک های مقابله فعال شود. در یافته های بدست آمده در این پژوهش بین تمامی مؤلفه های ناسازگار اولیه با رفتارهای پرخطر رابطه معنادار وجود دارد و تنها طرحواره معیارهای سرسختانه/عیب جویی افراطی در دانش آموزان پسر معنادار نیست(P>0/01). در این پژوهش طرحواره های آسیب پذیری نسبت به بیماری و نقص/شرم بیشترین همبستگی را با رفتارهای پرخطر نشان می دهد و طرحواره های از خودگذشتگی (ایثار) و معیارهای سرسختانه/عیب جویی افراطی کمترین همبستگی را با رفتارهای پرخطر نشان می دهد.

فرضیه اصلی: بین طرحواره ناسازگار اولیه و رفتارهای پرخطر دانش آموزان رابطه معنی داری وجود دارد. بر اساس نتایج این فرضیه رابطه مثبت و معناداری بین طرحواره های ناسازگار اولیه و رفتارهای پرخطر دانش آموزان وجود دارد و دانش آموزانی که از طرحواره های ناسازگار اولیه برخوردارند، بیشتر رفتارهای پرخطر را از خود نشان می دهند. همچنین بر اساس یافته های اضافی، در دانش آموزان دختر و پسر به طور جداگانه نیز بین طرحواره های ناسازگار اولیه و رفتارهای پرخطر رابطه معنادار و مثبت وجود دارد. طرحواره ها از جمله علل فردی و روانشناختی است كه در مطالعه ی وابستگی به مواد از اهمیت ویژه ای برخوردارند، گروهی از محققان نیز بر نقش محوری طرحواره های ناسازگار اولیه در حفظ و ثبات رفتار پرخطر و پرخاشگرانه در زمان و موقعیت های گوناگون تأکید داشته اند( ارون و هیوسمان،1991).

ولبرن و همکاران(2002) نیز در تحقیقات خود نشان دادند طرحواره ها قویترین پیش بینی کننده های علائم روانی نظیر اضطراب، افسردگی، پارانوئیدو سوء مصرف مواد می باشد. همچنین نتایج این پژوهش با تحقیقات کریک و دودیج (1994) که با ارائه مدل اطلاعات اجتماعی، نقش ساختارهای ذهنی به ویژه طرحواره ها را در رفتارهای پرخطر و پرخاشگرانه مهم تلقی کرده اند، همراستا می باشد.

فرضیه فرعی اول: بین طرحواره ی رهاشدگی/بی ثباتی و رفتارهای پرخطر دانش آموزان رابطه وجود دارد. با توجه به نتایج پژوهش بین طرحواره ی رهاشدگی/بی ثباتی و رفتارهای پرخطر دانش آموزان رابطه معنادار و مثبت وجود دارد.

پس با اطمینان 99% فرض پژوهش تأیید و فرض صفر رد می-شود. همچنین در دانش آموزان دختر و پسر به طور جداگانه نیز بین طرحواره ی رهاشدگی/بی ثباتی و رفتارهای پرخطر رابطه معنادار و مثبت در سطح 01/0 p< نیز وجود دارد. افراد داری طرحواره ی رهاشدگی/بی ثباتی اعتقاد دارند که روابطشان با افراد مهم زندگی ثباتی ندارد.آنان احساس می کنند افراد مهم زندگیشان در کنار آنها نمی مانند، زیرا از نظر هیجانی غیر قابل پیش بینی هستند(ناگهان عصبانی می شوند) اعتماد ناپذیر و نامنظم اند.فردی که چنین طرحواره هایی در ذهنش شکل گرفته باشد، معتقد است هر لحظه امکان دارد افراد مهم زندگی اش بمیرند یا اینکه او را رها کنند و به فرد دیگری علاقمند شوند.

بنابراین آنهاهمیشه درحالت ترس ونگرانی زندگی می کنندومدام گوش به زنگ علامتی هستندحاکی ازاینکه دیگران آنهاراترک نمایند.هیجانهای معمول این افراددرقبال فقدان،اضطراب،ناراحتی وافسردگی مزمن است(یانگ،1386).به نظرمی رسدبرخی افرادکه طرحواره رهایی شدگی دارندبه منظورجلوگیری ازترس،نگران ودردناشی ازفقدان غیرقابل اجتناب،به سوءمصرف موادو مصرف الکل گرایش پیداکنند.

در پژوهش دکوولیر و همکاران(2002؛به نقل از ریزو،2007) طرحواره های غالب در افراد الکلی بیشتر در حیطه خودگردانی مختل و طرحواره بی اعتمادی /بدرفتاری، ایثار و رها شدگی بود. فرضیه فرعی دوم: بین طرحواره ی بی اعتمادی/بدرفتاری و رفتارهای پرخطر دانش آموزان رابطه وجود دارد. با توجه به نتایج پژوهش بین طرحواره ی بی اعتمادی/بدرفتاری و رفتارهای پرخطر دانش آموزان رابطه معنادار و مثبت وجود دارد.پس با اطمینان 99% فرض پژوهش تأیید و فرض صفر رد می شود. همچنین در دانش آموزان دختر و پسر به طور جداگانه نیز بین طرحواره ی بی اعتمادی/بدرفتاری و رفتارهای پرخطر رابطه معنادار و مثبت در سطح 01/0 p< نیز وجود دارد.

افراد داری این طرحواره بر این باورند که دیگران با کوچکترین فرصت از آنها سوء استفاده می کنند بعنوان مثال به آنها آسیب می زنند، تحقیرشان می کنند، دروغ می گویند، بد رفتاری می کنند، فریب می دهند یا آنها را دست می اندازند. این افراد به درستی و صداقت دیگران اعتماد ندارند و سخت نگران این مسئله هستند. به دیگران سوءظن دارند و از آنها فاصله می گیرند و مایل به ایجاد روابط صمیمی نیستند(یانگ،1386). افراد دارای این طرحواره دردوران کودکی خود مورد بدرفتاری قرارگرفته اند واز اضطراب ناشی از آن رنج می برند و ترس و دلهره را تجربه می کنند. ازسویی طرحواره ی بی اعتمادی/بدرفتاری معمولا با طرحواره نقص همراه می شود.اضطراب واین دیدگاه افراطی که انسانی بی ارزش و لایق سرزنش شدن است، احتمال اینکه آنان را به سوء مصرف مواد، الکل و داروهای آرام بخش سوق دهد را افزایش میدهد.

در پژوهش دکوولیر و همکاران(2002؛به نقل از ریزو،2007) طرحواره های غالب در افراد الکلی بیشتر در حیطه خودگردانی مختل و طرحواره بی اعتمادی /بدرفتاری، ایثار و رها شدگی بود. فرضیه فرعی سوم: بین طرحواره ی محرومیت هیجانی و رفتارهای پرخطر دانش آموزان رابطه وجود دارد. با توجه به نتایج پژوهش بین طرحواره ی محرومیت هیجانی و رفتارهای پرخطر دانش آموزان رابطه معنادار و مثبت وجود دارد. پس با اطمینان 99% فرض پژوهش تأیید و فرض صفر رد می شود. همچنین در دانش آموزان دختر و پسر به طور جداگانه نیز بین طرحواره ی محرومیت هیجانی و رفتارهای پرخطر رابطه معنادار و مثبت در سطح 01/0 p< نیز وجود دارد.

افرادی با چنین طرحواره ای انتظار ندارند تمایل آنها برای برقراری رابطه هیجانی با دیگران بطور کافی ارضاء شود. آنها احساس می کنند از نظرهیجانی با محرومیت مواجه شده اند و به قدرکافی محبت، صمیمیت و توجه دریافت نکرده اند.همچنین ممکن است احساس کنند هیچ کس نیست آنها را راهنمایی کند، کسی آنها را درک نمی کند و تنها هستند. آنها ممکن است احساس پوچی، بی معنایی ومحرومیت ازمحبت کنند. چنین افرادی از روابط صمیمی کناره گیری می کنند و از روابط بین فردی فاصله می گیرند. اغلب احساس تنهایی،غمگینی و افسردگی می کنند و گرایش به سوءمصرف مواد و الکل میتواند به منظور کاهش علائم فوق باشد. افرادی که محرومیت هیجانی را بصورت افراطی جبران می کنند، بسیار پر توقع اند، بطوری که وقتی نیازهایشان ارضاء نشود، به رفتارهای پرخاشگرانه دست می زنند.

فرضیه فرعی چهارم: بین طرحواره ی نقص/شرم و رفتارهای پرخطر دانش آموزان رابطه وجود دارد. با توجه به نتایج پژوهش بین طرحواره ی نقص/ شرم و رفتارهای پرخطر دانش آموزان رابطه معنادار و مثبت وجود دارد. پس با اطمینان 99% فرض پژوهش تأیید و فرض صفر رد می شود. همچنین در دانش آموزان دختر و پسر به طور جداگانه نیز بین طرحواره ی نقص/ شرم و رفتارهای پرخطر رابطه معنادار و مثبت در سطح 01/0 p< نیز وجود دارد. افرادی که چنین طرحواره ای دارند معتقدند افرادی ناقص، معیوب، حقیر، بد، بی ارزش یا دوست نداشتنی هستند در نتیجه آنها اغلب در مورد وجودشان احساس شرمندگی می کنند.

تقریبا می توان گفت تمام ویژگی های شخصیتی خود را با این دید نگاه می کنند و عقیده دارند آدمهای بی نهایت عصبانی، نیازمند، شیطان صفت؛ تنبل، بدعنق،خرفت،کسل کننده، عجیب و غریب هستند آنها ممکن است تمایلات پرخاشگرانه و جنسی غیر قابل پذیرشی داشته باشند. این افراد به صورت ناخودآگاه به این نقص در خود آگاهی دارند و سعی می کنند به گونه ای آن را پنهان کنند لذا همواره در تلاشند نمره یک باشند ویا لباس مارک می کوشند و با وضع مقررات سرسختانه برای خود این نقص را در خود پنهان کنند که این رفتار آنها می تواند موجب فعال شدن طرحواره معیارهای سرسختانه که نوعی طرحواره شرطی است می گردد و بعنوان یک سبک مقابله ای در برابر طرحواره نقص و شرم محسوب می شود.

یانگ (2003) معتقد است این طرحواره می تواند به سوء مصرف مواد، اختلال خوردن و مشکلات جدی دیگری منتهی شود. برومت بیان داشت افرادی که طرحواره های نقص ، وابستگی و تکانشی دارند به احتمال بیشتری به سمت مصرف مواد می روند.همچنین نتایج این پژوهش با یافته های رضایی و همکاران(1390) مبنی بر وجود تفاوت معنادار در طرحواره شرم ونقص در افراد وابسته به مواد افیونی و افراد غیر وابسته، همراستا می باشد. فرضیه فرعی پنجم: بین طرحواره ی انزوای اجتماعی/بیگانگی و رفتارهای پرخطر دانش آموزان رابطه وجود دارد. با توجه به نتایج پژوهش بین طرحواره ی انزوای اجتماعی/بیگانگی و رفتارهای پرخطر دانش آموزان رابطه معنادار و مثبت وجود دارد. پس با اطمینان 99% فرض پژوهش تأیید و فرض صفر رد می شود.

همچنین در دانش آموزان دختر و پسر به طور جداگانه نیز بین طرحواره ی انزوای اجتماعی/ بیگانگی و رفتارهای پرخطر رابطه معنادار و مثبت در سطح 01/0 نیز وجود دارد. افراد دارای این طرحواره احساس می کنند با دیگران متفاوتند و وصله ناجور اجتماع هستند. در واقع این طرحواره، حس متفاوت بودن فرد یا عدم تناسب با اجتماع را در بر می گیرد. معمولا این افراد به هیچ گروه یا جامعه ای، احساس تعلق خاطر نمی کنند وازنقص های موجود درمهارتهای اجتماعی خود رنج می برند ومعمولا اضطراب اجتماعی قابل توجهی دارند و به منظورکاهش اضطراب وغلبه براجتناب ازموقعیتهای اجتماعی به داروهای آرام بخش، سوءمصرف مواد و الکل روی می آورند.

این افراد گاهی به مکانیسم جبران افراطی برای تغییرشرایط روی می آورند و برای جذب شدن به گروههای مختلف بصورت افراطی عمل نموده و به اصطلاح ؛جوفروش گندم نما؛شدن. فرضیه فرعی ششم: بین طرحواره ی وابستگی/بی کفایتی و رفتارهای پرخطر دانش آموزان رابطه وجود دارد.

کاربرد این مطلب:

نقد پایان نامه، آموزش روش تحقیق، منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی


 خرید آنلاین و دانلود فوری این محصول (این محصول در هیچ سایت مشابهی وجود ندارد)

قیمت : 49000 تومان
قبل از کلیک ابتدا شماره یا کد فایل را یادداشت کنید در مرحله بعد باید وارد کنید.

انتخاب جدیدترین موضوعات پایان نامه روانشناسی، مشاوره و علوم تربیتی و انجام تخصصی پروپوزال(دانلود نمونه کار پروپوزال)::

شماره تماس: 09011853901
جهت ارسال سریع پیام در پیام رسان های زیر نام هر یک را لمس کنید.