دانلود رایگان پایان نامه ارشد رشته روانشناسی تربیتی

مشخصات پروپوزال روش تحقیق و پایان نامه ارشد روانشناسی تربیتی :
عنوان : بررسی رابطه آموزش به شیوه قصه گویی بر میزان هوش کلامی و گنجینه لغات کودکان پیش دبستانی

قسمت های یک پروپوزال استاندارد: دارد
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
نوع فایل: Word و قابل ویرایش
تعداد صفحات پروپوزال: 18 صفحه
تعداد صفحات پنج فصل کامل پایان نامه ارشد روانشناسی تربیتی با فهرست و پرسشنامه ها و منابع فارسی و لاتین : 94 صفحه
هویت افراد نیز از طریق افسانه ها و قصه ها منتقل شده اند (کم لود، ۱۹۹۷). در دوره مدرن، با رشد دانش علمی، کمتر برای داستان ها ارزش قائل اند. به خاطر این که «این فقط یک داستان است آن را به عنوان راهی برای انتقال دانش جدی نمی گیریم و نمی دانیم که «حقیقت روایت» می تواند متفاوت از «واقعیت علمی» باشد. برونر (۱۹۸۶ و ۱۹۹۰) با توسعه موضوع «روان شناسی فرهنگی فد»، خاطر نشان کرد بین دانش پارادایمی و روایتی فرق وجود دارد و بنابراین ما را وامی دارد تا هر دو دانش را ارج بنهیم. هریک از ما، در خلال دانش محدودی که داریم، هم به عنوان گوینده و هم شنونده، داستان هایی می سازیم که با طریق آنها معنا و حس هویت خلق می کنیم. فرانک (۱۹۹۵) می گوید: داستان هایی که از زندگی مان به دیگران می گوییم لزوما عین واقعیت نیستند، اما همان داستان ها تجربه ما از زندگی می شود... زندگی جریان دارد، و داستانها با این جریان ها عوض می شود، و تجربه های ما هم عوض می شود. داستان ها در مسیر تغییر تجربه های واقعی می شود، و بر مقصد هم اثر می گذارد (فرانک، ۱۹۹۵: ۲۲) از وقتی یادم می آید داستان گویی بخشی از زندگی ام بوده است. هر دو والدینم اهل ایرلند بود، پس از همان سال های اولیه زندگی افسانه سنگ بلارنیا بخشی از دایره واژگانم شده بود، طبق افسانه «بلارنی» روایتگر قدرت داستان گویی خدادادی پیدا می کند و داستان هایی پر از اغراق و بزرگنمایی تعریف می کند تا قدرت قانع سازی را برجسته کنند. اما من آن موقع نمی دانستم. آن افسانه ها و اسطوره های تاریخی که از دریچه چشم ایرلندی ها بهشان نگاه می شد، برای من کودک حس هویت جمعی به وجود می آورد. من مسحور قصه ها و آوازهای پدرم بودم که چطور سیاه سوخته های انگلیسی (سربازانی که مسئول زندان های انگلستان بودند) به ایرلند آمدند و نصف شب جوان ها را از رخت خواب شان بیرون کشیدند و در تقاطع ها به دار آویختند. ولی من در انگلستان متولد شدم و هروقت به قصه های پدرم گوش میدادم با خودم کلنجار می رفتم که چطور می شود من از قماش «دشمن» پدرم باشم و در عین حال «عزیز در دانه اش؟