درمانگران و پژوهشگران، لكنت را یكی از بیماریهای چالش برانگیز در حوزه روانی گفتار می دانند وآن را ناظر بر ویژگی های قابل مشاهده شامل تكرار صدا، هجا، كلمه و یا عبارت، كشیده گویی صداها، تنش عضلانی، قفل هایی كه ممكن است با سایر حركات بدنی در حین تقلای تولید گفتار روی دهد، می دانند.
جزئیات بیشتر در ادامه مطلب + دانلود فایل


پیشینه داخلی و خارجی:
دارد
منابع فارسی:
دارد
منابع لاتین:
دارد
نوع فایل:
Word قابل ویرایش
تعداد صفحه:
21 صفحه
کد:
835 mb


توضیحات:

لكنت به عنوان نقص تولید زبانی: در نظریه لكنت به عنوان نقص تولید زبانی، به بررسی تأثیر عوامل زبانشناختی بر لكنت پرداخته می شود. از جمله مدارك تایید كننده این نظریه آن است كه لكنت وقتی شروع می شود كه كودك وارد رشد فشرده زبانی می شود. همچنین لكنت وقتی كه بار عملكردهای زبانی سنگین تر است ( مثل جملات طولانی تر، جملات آغازین، كلمات طولانی تر و ناآشنا) بیشتر رخ می دهد. این عوامل محققان را بر آن داشت كه بیان كنند؛لكنت بازتاب نقص در برخی جنبه های زبان بیانی است. در این قسمت صرفا به دو نظریه كه مشكلات پردازش زبانی را در لكنت مطرح می نمایند، می پردازیم. الف)فرضیه اصلاح پنهان(CRH) : كولك و پستما (1997) این فرضیه را برای توضیح لكنت از نقطه نظر تولید زبان بیان نمودند.

آن ها معتقد بودند كه لكنت و ناروانی طبیعی در نتیجه پردازش باز بینی داخلی است كه ما به كار می بریم برای اینكه بدانیم آن چه كه تولید می كنیم دقیقا همان چیزی است كه می خواهیم بگوییم. اگر تولید زبان را به یك كارخانه تولید دوچرخه تشبیه كنیم. كارخانه باید كیفیت دوچرخه هایش را كنترل كند. برخی از این مراحل كنترل كیفیت در بیرون كارخانه اتفاق می افتد، برخی كنترل كیفیت ها نیز در داخل كارخانه انجام می شود، مانند وقتی كه كارگران خود كارخانه سوار دوچرخه می شوند و نقایص دوچرخه را می گویند. در گفتار نیز بازخورد شنیداری همین وظیفه كنترل را انجام می دهد. در زمان تولید گفتار وقتی بازبینی داخلی خطایی را شناسایی می كند، تولید از هم گسیخته می شود و قبل از اینكه این فرایند ادامه یابد به اصلاح نیاز دارد. كولك و پستما معتقد هستند كه توقف در تولید و فرایند اصلاح، موجب ناروانی در گویندگان دارای لكنت و طبیعی می شود. با توجه به نظریه كولك و پستما، ناروانی های معمول و شایع ( تكرار ها، كشیده گویی ها و قفل ها) اغلب در نتیجه تصحیح خطاهای واج شناختی تشخیص داده شده در طرح آوایی قبل از سخن گفتن به وجود می آیند. وقتی یك خطا شناسایی می شود، تنس عضلانی ، تشخیص خطای اتوماتیك و اصلاح شروع می گردد.

كولك وپستما بیان می نمایند كه افراد دارای لكنت تمایل دارند خطاهای رمز گردانی واج شناختی را بیشتر داشته باشند؛ چراكه آنها در رمز گردانی كند تر عمل می كنند و نسبت به سرعت محاوره ای معمول، سرعت گفتاری كند به آنها زمان بیشتری برای رمز گردانی واج شناختی می دهد. ب)مدل تنظیم(همسویی) برنامه زبرزنجیری در جمله(SPA) : این مدل از سوی كارنیول (1995) مطرح شد و علت لكنت را دو عامل می داند: 1) تغییرات همزمان در فرمول سازی جمله كه زیر بنایش نقص در پردازش زبانی است. و 2) نقصی در ظرفیت تنظیم فركانس پایه صوت در پاسخ به آن تغییرات. لكنت در هنگام تنظیم برنامه زبرزنجیری روی می دهد. طبق گفته كارنیول مشكل افراد لكنتی در تعدیل فركانس پایه صوت و نقص مهارتهای زبانی به همراه یكدیگر، لكنت را موجب می شود. هر یك از این دو عامل مطرح شده در این مدل برای بروز لكنت لازم است اما كافی نیست. به بیان دیگر، تغییر همزمان در فرمول سازی جمله و مشكل همراه در تعدیل فركانس پایه صوت برای وقوع بار ای لكنت در فرد كافی و لازمند و بنابراین هیچ لكنت گذرایی بدون آنها به وقوع نخواهد پیوست. بر اساس تغییر كارنیول افراد لكنتی اغلب برنامه های گفتاری خود را همزمان تغییر می دهند. این تغییرات همزمان هم شامل برنامه های واژگانی و هم نحوی است و از آن به عنوان تغییرات چارچوب یاد می شود. این تغییرات ممكن است طی گفته یا حتی قبل از شروع گفته به وقوع بپیوندند. طبیعتا این تغییرات ویژگی های زبرزنجیری( تكیه، زیرو بمی، زمانبندی و ریتم) عبارت را مختل می كند.

بر اساس این درك از تولید طبیعی گفتار، علت لكنت مزمن ضرورت تنظیم فركانس پایه صوت جهت سازگار شدن با فرآیندهای همزمان و وجود اصلاحات هنگام گفتار خود انگیخته است و لكنت اختلالی در سطح جمله است نه در سطح كلمه. شواهد این امر شامل: اولأ لكنت بیشتر در فعالیت هایی دیده می شود كه نیازمند فرمول سازی جمله است. به عنوان نمونه، وقوع لكنت در گفتار خودانگیخته بیش از بلند خواندن است. دومأ مشاهده وقوع بیشتر لكنت در ابتدای جملات و ارتباط آن با پیچیدگی های نحوی نیز به عنوان شاهدی برای در سطح جمله واقع شدن لكنت است. سومأ برخی مطالعات از سوی كارنیول و همكارانش مدعی است كه افراد لكنتی توانایی زبانی كمتری دارند و برای برنامه ریزی جملاتشان زمان بیشتری لازم دارند و دچار نقصی در پردازش زبانی هستند. در ارتباط با عامل دوم، افراد لكنتی توانایی كمتری در تعدیل زیرو بمی دارند، به همین دلیل افراد همراه با لكنت مزمن مشكلاتی در تعدیل فركانس پایه دارند. لكنت با علل روانشناسی: در حوزه روانشناسی، نظریه های مهمی مطرح است كه عبارتند از: نظریه "یادگیری " كه معتقدند لكنت یك رفتار عامل یادگرفته شده است كه تحت تأثیر پیامدهایش قرار می گیرد. نظریه" تشخیص زاد لكنت"(جانسون) مدعی است كه تشخیص والدین (به غلط) موجب ایجاد لكنت می شود كه یك رفتار اجتنابی است(22). 2-2-4)

لكنت به عنوان اختلال چند عاملی: در این زمینه دیدگاه هایی وجود دارد كه لكنت را اختلالی چند عاملی می دانند كه شامل:

الف) مدل درخواستها و ظرفیتها (DC): این مدل از سوی استارك وتر و گوتوالد(2000) مطرح شده است. مدلDC معتقد است لكنت هنگامی روی می دهد كه تقاضاها و مطالبات از جانب دیگران بیش از توانایی و ظرفیت كودك جهت ارائه آن است. به بیان دیگر، لكنت به عنوان" عدم تعادل بین مطالبات و ظرفیت كودك" تلقی می شود. بر اساس این مدل نه ظرفیت كودك و نه مطالبات، الزاما غیر طبیعی یا مختل نیستند تا لكنت بوجود بیاید(استارك وتر و همكاران1990). معمولا عملكرد گفتاری فرد( چه فردی كه لكنت دارد و چه فردی كه روان صحبت می نماید) در موقعیت های گفتاری تابع دو مؤلفه زیر است.

الف) ظرفیت ذاتی سیستم گفتار و زبان ب) مطالبه فرد از این سیستم مدلDC، چهار عامل رشدی مربوط به روانی گفتار را به شرح زیر مطرح می كند: 1) عامل كنترل حركتی 2) عامل رشد زبانی 3) عامل عملكرد اجتماعی و عاطفی 4) عامل رشد شناختی بنابراین، مطالبات مربوط به این ظرفیت ها، یا در خود كودك یا در محیط بیرونی وی و یا در هردو وجود دارند. این عوامل شامل فشار زمانی فزاینده، فشار درونی و محیطی، فشار برای استفاده از زبان پیچیده تر، هیجان سطح بالا یا نگرانی كودك و همراهان، تعامل ضعیف والدین، واكنش منفی و ناخوشایند گروه های همسن و سال و درخواستهای والدین جهت ارتقاء عملكرد شناختی می باشد.

در واقع در این مدل با افزایش سن كودك و رشد وی، ظرفیتها(حركتی، زبان شناختی، عاطفی-اجتماعی، شناختی) افزایش می یابد. همزمان مطالبات ( حركتی، زبان شناختی، عاطفی-اجتماعی، شناختی) از سوی محیط ارتباطی بدلیل مطالبه یا انتظار داشتن رفتار پخته تر از سوی افراد موجود در محیط كودك و خود كودك افزایش می یابد. زمانیكه ظرفیتها از مطالبات پیشی می گیرد، كودك قادر است تا روان صحبت كند اما هنگامی كه تقاضا ها فراتر از ظرفیتها باشد، كودك ممكن است لكنت كند. ظرفیت ها الزامأ با سرعت یكسانی رشد نمی كنند(14).

سنجش شدت لكنت: یكی از ابزارهای استفاده شده برای بررسی شدت لكنت SSI-3 می باشد. این ابزار برای اولین بار از سوی رایلی(1974) جهت استاندارد و روایی سازی ابزاری برای ویژگی های قابل مشاهده لكنت مطرح شد. این آزمون بسامد لكنت، دیرش لكنت و رفتارهای فیزیكی همراه لكنت را محاسبه و نهایتأ شدت لكنت را تعیین می كند. به هریك از این متغیرهای اصلی جداگانه امتیازی داده می شود. این ابزار نیازمند نمونه های گفتاری در موقعیت های گوناگون در زمانهای مختلف است تا مشكلات تغییر پذیری لكنت فرد را به حداقل برساند. معمولأ از یك نمونه گفتاری100 الی 300 كلمه ای استفاده می شود و بیمار با صدای بلند متن را می خواند و یا راجع به یك موضوع داستانی یا روایتی و یا در مورد شغل، مسافرت، مدرسه، و سایر موارد صحبت می كند. محاسبه مؤلفه های سه گانه به طریق زیر می باشد. "فراوانی" از طریق محاسبه درصد هجاهای لكنت شده، " دیرش" از طریق محاسبه میانگین سه تا از طولانی ترین بار لكنت و " رفتارهای فیزیكی همراه" نیز از طریق مشاهدات رفتارهای آشكاری چون شكلك های چهره ای، صداهای حواس پرتی، حركات سر و حركات اندام ها( دست و پا) تعیین می شوند. رفتارهای همراه به چهار زیر گروه تقسیم شده و امتیاز 0(هیچ) تا 5( خیلی شدید) به هر زیر گروه تعلق می گیرد. امتیاز رفتارهای همراه برآیند امتیازات زیرگروه ها خواهد بود.(رایلی،2009) این زیرگروه ها شامل: