بهداشت عمومی از پیشینه ای به قدمت انسان متمدن و تاریخچه ای كوتاه، به لحاظ علمی، برخوردار است با اینكه فلاسفه هزاران سال در خصوص « سلامت » سخن می راندند، صرفاً در 1908 بود كه نخستین جمعیت برای سلامت روان تأسیس گردید.
جزئیات بیشتر در ادامه مطلب + دانلود فایل


پیشینه داخلی و خارجی:
دارد
منابع فارسی:
دارد
منابع لاتین:
دارد
نوع فایل:
Word قابل ویرایش
تعداد صفحه:
27 صفحه
کد:
822 mb


توضیحات:

سلامت عمومی را با شش معیار می توان مورد ارزیابی قرار داد:

1- فرد سالم احساس می کند، راحت است و می تواند باخودش زندگی کند ، محرومیت ها و استعدادهای خود را می شناسد، کمبودهای خود را می پذیرد و برای بهبود رفتار خود قدم بر می دارد. بر احساسات خود تسلط دارد و معیارهای جامعه ای را که درآن زندگی می کند، زیرپا نمی گذارد. می-داند که در فراز و نشیب های زندگی گاهی با موفقیت و زمانی هم با عدم توفیق روبرو خواهد بود و آن را می پذیرد و به نحوی خود را از این بن بست بیرون می کشد.

2- چگونگی روابط فرد با اطرافیانش است، شخص سالم دیگران را دوست دارد و همچنان که به آنها اعتماد دارد، متقابلاً مورد اعتماد و احترام آنان قرار می گیرد. تفاوت های افراد را می پذیرد و به آنها خرده نمی گیرد. در میان هر گروهی که قرار می گیرد با حفظ فردیت خویش، قادر است جزئی از آن گروه گردد.

3- قدرت مقابله فرد با مشکلات زندگی می باشد، شخص سالم خود را با ناملایمات تطبیق داده، از راه سازگاری به عرصه زندگی وارد می شود و اهداف واقع گرا برای خود در نظر می گیرد و برای دستیابی به آنها اقدام می کند. او می داند که در طول زندگی با مشکلات نیز مواجه خواهد شد و احساس سعادت «نسبی» است و برای دستیابی به سعادت باید کوشش نمود. پایه سلامت روان در کودکی گذارده می شود و هیچگاه از تکامل باز نمی ایستد (شریفی، 1389).

4- عزت نفس و پذیرش: افراد دارای سلامت عمومی تا حدودی این احساس را دارند که آدمی هستند با ارزش و مورد قبول اطرافیان خود، با افراد دیگر راحت هستند و در موقعیت های اجتماعی به خوبی عمل می کنند، آنها احساساتی نظیر بی ارزشی، ناامیدی، عدم پذیرش از سوی دیگران و احساس فقدان حتی یک دوست را در دنیا ندارند.

5- توانایی در برقراری روابط محبت آمیز: افراد دارای سلامت عمومی قادرند روابط نزدیک و رضایت بخش با افراد دیگر در جامعه برقرار نمایند. نسبت به احساسات دیگران حساس هستند و برای ارضای نیازهای خود آنان را تحت فشار نمی گذارند، این افراد خودمحور و مغرور نبوده و در احساسات خود غرق نمی شوند، به سلایق دیگران احترام گذاشته و این امکان را فراهم نمی آورند که زیر فشار و ظلم دیگران قرار گیرند و سعی هم نمی کنند که بر دیگران مسلط شوند. این افراد نسبت به اعمال خود احساس مسولیت می کنند و با مشکلات برخورد مناسب دارند. 6- خودشکوفایی: افراد دارای سلامت عمومی با زندگی سازگاری خوبی داشته و توانایی های خویش را به سمت خودشکوفایی و کمال جهت می دهند (شریفی، 1389).