نوجوانی پشت سر گذاشتن موقعیت کودکی و دوره ی آمادگی برای ورود به زندگی اجتماعی و پذیرش مسوولیت های بزرگسالی است .
جزئیات بیشتر در ادامه مطلب + دانلود فایل


پیشینه داخلی و خارجی:
دارد
منابع فارسی:
دارد
منابع لاتین:
دارد
نوع فایل:
Word قابل ویرایش
تعداد صفحه:
19 صفحه
کد:
715 mb


توضیحات:

نوجوانی پشت سر گذاشتن موقعیت کودکی و دوره ی آمادگی برای ورود به زندگی اجتماعی و پذیرش مسوولیت های بزرگسالی است . از آنجا که صفت اصلی این دوره ورود به اجتماع بزرگسالان است ، چه از حیث مدت و چه از لحاظ صفات خاص ارتباط بسیار بزرگی با محیط دارد و این خصوصیات می تواند ، واکنش های خاصی را از سوی نوجوانان موجب شود. هر گاه دسترسی به استقلال اقتصادی و خودنامی زمانی تحقق پذیرد که میان جنبه های گوناگون مناسبت های روانی ، عدم تعادل و ناهمانگی وجود داشته باشد ؛ امکان بحران و واکنش های انحرافی افزایش می یابد . به عقیده ی ( بلوس ) جای تعجب نیست اگر نوجوانان به هنگام شناخت نقش و جای خود در یک فرهنگ گسترده دچار مشکل و بحران های روانی می شوند، زیرا در اجتماعی زندگی می کنند که نقش معینی برای او نمی شناسد و او را برای آن نقش تربیت نمی کند. مطالعات نشان داده است که اغلب رفتارهای پرخطر از جمله مصرف سیگار ، الکل ، مواد مخدر ،رفتارهای کنترل نشده جنسی ، اختلال سلوک در نوجوانی یعنی در سنین قبل از 18 سالگی آغاز می شوند .

از نظر تاریخی، انديشة‌ بزهکاری نوجوانان و تأسيس نهادهای رسمی کنترل اجتماعیِ مجزا برای آنان ، از پیشرفت‌های اخیر هستند. دیدگاه امروزی مبني بر اينکه دوران کودکی و نوجوانی زمان‌های خاصي هستند که طی آن جوانان برای رشد سالم خود به پرورش و راهنمایی نياز دارند، تا اواخر قرون وسطی وجود نداشت. پیش از آن، به جوانان به‌عنوان اموال یا بزرگسالان كوچك نگريسته مي‌شد و از آنها انتظار داشتند كه در سن 5 يا 6 سالگي همان مسئوليت‌هاي بزرگسالان را بر‌عهده بگيرند. از آنجا که مردم دوران کودکی را به‌عنوان یک دورة متمايز در رشد انسانی به‌رسمیت نمی‌شناختند؛ بنابراين نیازي به ایجاد یک فرایند قانونی مجزا برای رسيدگي به نوجواناني که هنجارها یا قوانین جامعه را نقض مي‌كردند، نمي‌ديدند . در نتیجه، با نوجواناني که قانون را نقض مي‌كردند غالباً مانند بزرگسالان رفتار مي‌شد، هرچندكه در برخي موارد به خاطر سنشان از شديدترين مجازات‌ها نجات می‌یافتند. تاقبل از ظهور حضرت عیسی مسیح ( ع ) ، مجازت ها بسیار شدید و توام با شکنجه و اکثرا مجازات مرگ بود .

اطفال و جوانان بزهکار نیز از خشونت و قصاوت مصون نبودند . در صورت تخفیف مجازات ، اطفالی که در حدود سنی معین بدون قوه تشخیص مرتکب جرم می شدند به پرداخت تاوان و جبران خسارت وارده و در صورت عدم پرداخت تاوان به تنبیه بدنی ( شلاق ) محکوم می شدند .اطفال و جوانان متهم برای اعزام به دادگاه ها در زندان ها با بزرگسالان با وضع رقت باری در یک جا نگهداری می گردیدند . با حضور مذهب مسیح ، افکار اخلاقی فلاسفه آمیخته با عقاید مذهبی گردید . روحانیون مسیحی در ترویج رحم ، عطوفت ، شفقت و نیکوکاری که از اصول مذهب مسیح بود خواهان بهبود وضع زندان ها ، اصلاح و تربیت بزهکاران بلاخص اطفال شدند . در سال 817 میلادی در مجمع عمومی روحانیون مسیحی ، پیشنهاد شد که به زندانیان به خصوص به اطفال و جوانان کاردستی آموخته شود و آنان اجازه خواندن کتاب های مذهبی در زندان ها اعطا گردد و روحانیون از زندان ها بازدید و با زندانیان ملاقات و با پند و اندرز آن ها را هدایت و ارشاد کنند . با توسعه اقتدار پادشاهان قدرت روحانیون تضعیف ومجازات ها تشدید شد . هولناک ترین مجازات ها توام با زجر و شکنجه و حتی مجازات مرگ نیز در مورد اطفال اجرا گردید . در سال 1555 میلادی در آلمان طفل 11 ساله ای را که دوست خود را در ضمن بازی خفه کرده بود به دار آویختند . در سال 1629 میلادی در انگلستان طفل 8 ساله ای را که طویله ای را آتش زده بود اعدام کردند . در سال 1748 طفل 10 ساله ای که اسبی را دزدیده بود به مرگ محکوم شد. در این راستا جرمی بنتام از صاحب نظران مکتب منفعت گرایی انگلیسی ، نیز بر این باور بود که کودکان هم به مثابه بزرگسالان قادرند قبل از این که کاری را شروع کنند ، هزینه ها و منافع آن کار را محاسبه و ارزیابی کنند ؛ بنابراین باید برای اعمال بزهکارانه آنان مجازاتی شبیه جرایم بزرگسالان در نظر گرفت .