فرايندي است كه به وسيله آن، مديران اجرايي، فعاليت و گام هاي ويژه اي را در راستاي رسيدن به اهداف مورد نظر ترسيم مي كنند.
جزئیات بیشتر در ادامه مطلب + دانلود فایل


پیشینه داخلی و خارجی:
دارد
منابع فارسی:
دارد
منابع لاتین:
دارد
نوع فایل:
Word قابل ویرایش
تعداد صفحه:
49 صفحه
کد:
713 mb


توضیحات:

فرايندي است كه به وسيله آن، مديران اجرايي، فعاليت و گام هاي ويژه اي را در راستاي رسيدن به اهداف مورد نظر ترسيم مي كنند. برنامه ريزي عملياتي چارچوب زمانی كوتاه تري نسبت به دو برنامه ريزي استراتژیک و ترفندي دارد؛ اين نوع اغلب توسط مديراني صورت مي گيرد كه مسئوليت محدود براي اجراي هدف هاي محدود دارند. لازم به ذكر است كه مرز بين برنامه ريزي استراتژیک، ترفندي و عملياتي كاملاً روشن نيست؛ تفاوت بين اين سه برنامه ريزي نسبي است. در خصوص تفاوت بين برنامه ريزي استراتژیک و برنامه ريزي بلندمدت مي توان به موارد ذيل اشاره كرد:

1- برنامه ريزي بلندمدت تنها بر بخش هايي از سازمان تمركز دارد؛ اما گستره برنامه ريزي استراتژیک سراسر سازمان را در بر مي گيرد. تمايز ديگر اين كه برنامه ريزي بلندمدت آينده را به صورت انتخابي مي نگرد؛ در صورتي كه برنامه ريزي استراتژیک آينده را به صورت كلي در نظر مي گيرد؛

2- برنامه ريزي بلندمدت به طور كلي تصويري است از وضعيت مطلوب آينده و تداوم يا گستره چيزي كه از قبل وجود داشته است. اين وضعيت ها يا اهداف نهايي، تصويري مطلوب از آينده يا گستره اي از وضعيت موجود هستند. تحقق اين اهداف ممكن است نيازمند انجام تغييراتي در برخي از روش هاي انجام كار يا افزايش در هزينه هاي مالي و منابع انساني باشد؛ اما فعاليت اساسي سازمان همچنان يكسان باقي مي ماند؛ اين امر در برنامه ريزي استراتژیک صادق نيست؛

3- برنامه ريزي استراتژیک، به دليل بروز تغيير يا تغييرات مهم در محصولات يا خدمات آينده سازمان مطرح مي شود. با تغيير محيطي كه سازمان در آن عمل مي كند، كاركنان سازمان احساس مي كنند فرصت جديدي براي انجام برخي امور تازه يا متفاوت وجود دارد كه در واقع تداوم امور قبلي نيستند. اين حركت به سوي زمينه اي جديد يا بعدي تازه، گام يا جهش به درون چيزي ناشناخته است؛ اين همان چيزي است كه از آن به عنوان برنامه ريزي استراتژیک نام برده مي شود؛

4- برنامه ريزي استراتژیک درصدد شناسايي و حل مسايل استراتژیک است؛ در حالي كه برنامه ريزي بلندمدت بر تعيين اهداف، مقاصد و تدوين برنامه هاي عملياتي براي نيل به اين اهداف تأكيد دارد؛ 5- برنامه ريزي استراتژیک بيشتر از برنامه ريزي بلندمدت بر ارزيابي محيط داخل و خارج سازمان تأكيد دارد؛

6- برنامه ريزي استراتژیک نيازمند تغييرات كيفي بوده و شامل تعداد زيادي برنامه است كه براساس مقتضيات محيط انجام خواهند شد؛ در حالي كه برنامه ريزي بلندمدت شامل انتظارات معيني است كه براساس وضعيت موجود تدوين مي شود. برنامه ريزان استراتژیک معمولاً محدوده احتمالي از آينده ممكن را در نظر گرفته، تصميمات و فعاليت هاي خود را در اين محدوده به عمل مي آورند؛ در حالي كه برنامه ريزان بلندمدت يك آينده قطعي را براي خود در نظر گرفته، برنامه ها و فعاليت هاي خود را براي آينده اي كه بيشترين احتمال وقوع را دارد، تنظيم مي نمايند؛ در صورت بروز تغييراتي در آينده فرضي، امكان اصلاح چنين برنامه اي وجود ندارد؛

7- برنامه ريزي استراتژیک بيش از برنامه ريزي بلندمدت، آينده مدار است؛

8- برنامه ريزي استراتژیک، يك فعاليت پيچيده بوده و نيازمند مشاركت مديران تمام سطوح سازماني است. اين مديران نقش فعالي در برنامه ريزي استراتژیک و سنجش عملكردها (شامل تنظيم و گسترش نظام مديريت عملكرد سازمان) دارند؛

9- برنامه ريزي استراتژیک بايد پاسخگوي فعاليت هاي سازماني در قبال تغييرات محيط باشد؛ چرا كه محيط در بخش هاي غير انتفاعي مي تواند به شكل پيش بيني نشده اي تغيير كند. تأكيد برنامه ريزي استراتژیک بر تصميم-گيري است؛ چرا كه تصميم گيري مناسب، توانايي سازمان را در واكنش به تغييرات محيط افزايش مي دهد. برنامه ريزي استراتژیک به دليل ويژگي هاي خود همچنين با برنامه ريزي عملياتی تفاوت هاي بنيادي دارد؛ در زير به برخي از آنها اشاره مي شود: