در فعاليت هاي سنجشي، كودكان به چيزي كه مي بينند واكنش نشان مي دهند. آنها هما ن طور احساس مي كنند كه فكر مي كنند . آنها مي خندند، گريه مي كنند، مي ترسند يا خشمگين مي شوند و بالاخره تاييد و يا تكذيب مي كنند.
جزئیات بیشتر در ادامه مطلب + دانلود فایل


پیشینه داخلی و خارجی:
دارد
منابع فارسی:
دارد
منابع لاتین:
دارد
نوع فایل:
Word قابل ویرایش
تعداد صفحه:
35 صفحه
کد:
691 mb


فهرست مطالب:

مقاله رو به رو درباره ضرورتها و اصول تعلیم و تربیت است . و شامل : اهميت آموزش رسانه اي به كودكانونوجوانان، حضور رسانه هادرزندگي كودكان و نوجوانان، پردازش اطلاعات رسانه اي نزد كودكان و نوجوانان، سنجش برنامه ها و محتواي رسانه اي نزد كودكان و نوجوانان، كاركردهاو نقشهاي مختلف رسانه ها درمورد كودكان و نوجوانان، تفريح و سرگرمي، جامعه پذيري ، ارضاء نيازها (تقويت روابط اجتماعي)، آموزش و يادگيري، اصل و چند روش مؤثر در کاهش تاثیرات مخرب رسانه‌ها، میزان تأثیر رسانه‌ها بر خانواده‌، چگونه کنترل زندگی خود را به دست بگیرید؟، راه ‌کارهای جلوگیری از اثرات سوء این رسانه‌ها چیست؟ بررسی پژوهش های انجام شده، جهان، کتاب های مرتبط، جهان، منابع فارسي، مقالات، اسناد، منابع انگلیسی ،


توضیحات:

در فعاليت هاي سنجشي، كودكان به چيزي كه مي بينند واكنش نشان مي دهند. آنها هما ن طور احساس مي كنند كه فكر مي كنند . آنها مي خندند، گريه مي كنند، مي ترسند يا خشمگين مي شوند و بالاخره تاييد ويا تكذيب مي كنند. تنها كودكان براي محتوايي كه پرداخته اند و تفسير كرده اند، ظرفيت هاي مثبت و منفي در نظر مي گيرند و تصميم مي گيرند كه چه كسي را تحسين كنند و از چه كسي نفرت داشته باشند . آنها به قضاوت در مورد اصول اخلاقي اعمالي كه مشاهده مي كنند مي پردازند و براي انگيزه هاي كساني كه برنامه و يا آگاه ي هاي تجاري را تهيه كرده اند دست به ارزش گذاري مي زنند. در زندگي روزمره نيز مانند پژوهش و توليد تلويزيوني، اغلب بيشترين تاكيد بر دريافت پيام است تا داشتن احساس هايي درباره پيام .

بيشترين توجه معطوف به اين امر است كه مرد م از تجربه هاي خود چه برداشتي دارند، چگونه محتواي ارسالي روزنامه و يا برنامه تلويزيوني را درك مي كنند. در مورد كودكان مسئله ديگر اين است كه آنها چگونه مانند بزرگسالان ياد مي گيرند از چيزي كه تجربه مي كنند، مفهومي برداشت كنند و به نحوي ارتباط برقرار كنند تا ديگران نيز آنها را بفهمند . اما انسان ها، ماشين هاي فردگراي ساده اي نيستند كه براي ساخت مفاهيم ظاهري و يا تمثيل ي براي تجربه هاي خودشان از دانشي مبتني بر قواعد استفاده كنند . آنها در عين حال موجوداتي هستند كه علاوه بر فكر كردن از احساس هاي علاقه مندي، عدم علاقه، بيزاري، خستگي، دلتنگي، اشتياق، ترس، خشم و شادي نيز برخوردارند و افراد بشري در مورد تجربه ها و مردم به قضاوت مي پردازند.