طرز نوشتن بیان مسئله در پروپوزال و پایان نامه کارشناسی ارشد رشته روانشناسی

طرز نوشتن بیان مسئله در پروپوزال و پایان نامه کارشناسی ارشد رشته روانشناسی بحثی است که خیلی از دانشجویان را به خود مشغول می سازد.

یک قسمت مهم تشکیل دهندۀ پروپوزال یا پایان نامه ، بیان مسئله یا تعریف موضوع تحقیق است .

سرمد ، بازرگان و حجازی ( 66:1376) بیان می دارند که پژوهشگر قبل از بررسی کردن پیشینه پژوهش لازم است که بیان مسئله را ارائه نماید .

همچنین ایشان اظهار می دارند که در قسمت طرح مسئله [ که قسمتی از آن را بیان مسئله تشکیل می دهد ]، ابتدا زمینه بروز مسئله تحقیق ، ویژگی ها ، گستردگی ، اهمیت و علل احتمالی بروز مسئله تحقیق را بیان می کند .

علاوه بر این ، ناکافی بودن پژوهش های انجام شده و کاربردهای حاصل از حل مسئله را نیز در این قسمت شرح می دهد .

در این قسمت هر چند بیان مسئله با توجه به مطالعات قبلی انجام می گیرد ، اما به بررسی کامل این مطالعات نمی پردازد ، بلکه تنها آن هایی را انتخاب می کند که در رابطه مستقیم با موضوع مورد بررسی بوده و بتواند به آن ها استناد کند .

همچنین آنان اظهار می دارند : « در شناسایی مسئله تحقیق پژوهشگر سعی بر آن دارد تا شواهدی دال بر وجود مسئله عرضه کند .

به عبارت دیگر ، پژوهشگر زمینه ای را تصویر می کند که در آن مسئله مورد نظر رخ داده است .

در این مرحله ویژگی های مسئله گستردگی و علل احتمالی بروز آن نیز شناسائی می گردد .

بیان یک مسئله روشن ، دقیق و قابل ارجاع شاید مشکل ترین مرحله تحقیق باشد .

یک بیان خوب مسئله اطلاعات زیر را منتقل می کند :

اهمیت مسئله ، تحدید مسئله در یک حوزۀ تخصصی ، اطلاعات کلی دربارۀ تحقیقات انجام شده ، چارچوب برای ارائه نتایج تحقیق » (سرمد ، بازرگان و حجازی ، 32:1376) .

نادری و سیف نراقی (19:1364) در این مورد بیان می دارند :

« محقق در تعریف موضوع تحقیق به روشنی مشکل اساسی ، یعنی موضوع مورد علاقه یا احتیاج احساس شدۀ خود را برای آگاهی در موردی ویژه ، با تاکید بر تعریف و تبیین متغیرهای بازیگر در حوزۀ تحقیق بیان می دارد .

و به عبارت دیگر، محقق ضمن افشای نیاز خود برای آگاهی از موضوعی ویژه آن را با بیانی روشن توجیه و توصیف می نماید و عوامل موجود درموقعیت را تعریف و تعیین می کند ».

بیانی (1378: 109-107) در مورد بیان مسئله این چنین به اظهار نظر می پردازد که بیان مسئله ، ظریف ترین ، حساس ترین و شاید بتوان گفت مشکل ترین بخش از فرایند تحقیق را تشکیل می دهد .

وقتی مسئله ما به تقویت درس دانش آموزان مربوط است ، باید به عواملی از قبیل جلب دقت دانش آموز ،انگیزش در رغبت وی ، ارتباط مفهوم با درک او و... توجه شود .

در یک مسئله روان شناختی نیز مکانیزم همان است .

مثلا برای این که بتوان مسئله عدم تمرکز را مورد مطالعه قرارداد ، لازم است عوامل موثر در به وجود آوردن آن از قبیل اضطراب و خستگی ذهنی شناسائی و نقطه ضعف هایش تشخیص داده شوند . بدین ترتیب ، ملاحظه می شود که مسئله از مجموع عواملی پیچیده و متداخل به وجود می آید .

در حل هر مسئله ، پس از شناسائی عوامل تشکیل دهندۀ آن به این نکته توجه می شود که گره اصلی مسئله با کدام یک از عوامل تشکیل دهنده ارتباط دارد .

به عبارت دیگر ،عامل های بازدارنده شناسائی می شوند و از آن عامل های بازدارنده ، تحت عنوان «مشکلcomplication » یاد می شود .

بنابراین می توان گفت ، مشکل بخش بازدارنده مسئله تلقی میشود و در داخل مسئله قرار می گیرد ، به طوری که همه مسئله را نمی توان مشکل نامید .

در مسئله تحقیق نیز پس از آن که عوامل تشکیل دهنده و یا به عبارتی چارچوب مسئله شناسائی شد ، به شناسائی عوامل بازدارنده یا مشکل درون مسئله باید پرداخت .

مشکل را می توان به عنوان گره کور مسئله تلقی کرد ، هم چنان که برای باز کردن گره کور هر کلاف سردرگم ، باید دانست که گره از کدام نقطه باز می شود ، برای حل هر مشکل هم لازم است که پاسخ پرسش معین دانسته شود و پرسشی که پاسخ به آن موجب از میان برخاستن مسئله می شود ، در حقیقت مجهول مسئله تلقی می شود .

حال اگر با شناسائی عوامل تشکیل دهنده ، مسئله تحقیق و چارچوب آن را تعیین کرده وسپس با مشخص کردن عوامل بازدارنده ،مشکلات آن مشخص شوند و بعد از آن ، پرسش های مربوط به مجهول ، مشکل یا مشکلات تشخیص داده شوند ، در این صورت جزئیات بیشتری از مسئله تحقیق روشن می شوند که نسبت به کلیت مسئله ، عینیت بیشتری دارند و در حقیقت مسئله تحقیق را به جزئیات ملموس تجزیه می نماید .

البته لازم به توضیح است که محقق حتی به این جزئیات اکتفا نکرده ، بلکه وظیفه دارد جنبه های مختلف مجهول یا مجهولات مسئله را شناسایی کند .

یک چنین شیوه بیان مسئله را ، می توان روش « مو شکافی » نامید . سرمد ، بازرگان و حجازی (1376: 38) برای ارزیابی مسئله تحقیق و بیان مسئله ملاک هایی را مطرح می سازند ، از جمله این که :

1 - آیا زمینه مسئله ، گستردگی و ویژگی های آن با توجه به یک چهارچوب نظری یا تجربی بیان شده است ؟

2 - آیا بیان مسئله دامنه مطالعه را محدود می کند ؟

3 - بیان مسئله ، قلمرو علمی مسئله را مشخص می کند ؟»

به طور کلی می توان گفت که در « بیان مسئله » مسئله و موضوع پژوهش تبیین و تشریح می گردد، حدود و ابعاد و جوانب آن تعیین و مشخص می شود و دقیقا روشن می گردد که مسئله اساسی محقق کدام است .

بدیهی است چنین امری به هیچ وجه احتیاج به اطالۀ کلام ندارد، بلکه همین قدر کافی است با اشارۀ بسیار کوتاهی به چارچوب نظری تحقیق و برخی تحقیقات انجام شده و محققینی که در مورد نظریات وابسته به حوزه مورد نظر به اظهار نظر پرداخته اند و بر این اساس تا حدی مشخص ساختن تاریخچه موضوع مورد پژوهش ، مشخص گردد که به راستی مسئله ای اساسی و حل نشده وجود دارد که محتاج به حل است و چه بسا هیچ کس تا آن زمان آن را حل نکرده و یا تحقیقی در آن مورد صورت نگرفته است حال هر قدر محقق بهتر و هنرمندانه تر بتواند مخاطبین خود را از وجود چنین مسئله و مؤلفه های خاص مرتبط با آن با خبر سازد دربیان مسئله موفق تر بوده است .

یکی از اشتباهات رایج در بین دانشجویان آن است که غالبا اشاراتی کلی به بعضی نظریات و زمینه های وابسته دارند و کمتر تلاش می کنند که نهایتا آن ها را با موضوع خاص مورد تحقیق خود مرتبط سازند تا بتوانند به درستی و روشنی موضوع و عنوان تحقیق خود و متغیرهای مربوطه را توضیح داده و تشریح نمایند .

این که در صفحات قبل ذکر گردید که برخی نویسندگان ( سرمد ، بازرگان و حجازی ، 1376) معتقدند پژوهشگر لازم است قبل از بررسی نمودن پیشینه پژوهش ، بیان مسئله را ارائه نماید گواهی بر همین مدعاست که چگونه برای پژوهشگر میسر است که بتواند به صورت هدف دار و جهت دار مطالب خاص خود را از پیشینه پژوهش استخراج نماید .

تا وقتی که حقیقتا نداند که دقیقا ابعاد و جوانب مسئله مورد نظرش چیست ، حدود آن کدام است و به طور کاملا شخصی قسمت های حل نشده ای که محقق در آن تحقیق به خصوص دنبال پاسخ و راه حل برای آن ها می گردد چیست نمی تواند به درستی شرحی از مسئله ارائه کند .

بیان مساله را از چشم اندازی دیگر نیز می توان به نظاره نشست .

بیشتر اوقات انجام تحقیقات نیازمند حمایت های مختلف از طرف دیگران است .

پژوهشگر با شرح مساله خود می خواهد دیگران را قانع کند که کار او از ارزش لازم برای حمایت کردن برخوردار است .

به همین جهت است که بیان مساله را می توان با ویترین یک مغازه مقایسه کرد .

به عبارت دیگر بیان مساله نوعی تلاش برای جلب نظر و کسب حمایت است که بهترین نمونه های همه قسمت های تحقیق را عرضه می نماید.