روش های كیفی انواع گوناگونی دارد. یكی از این روش ها، روش «گراندد تئوری» است که در زبان فارسی به روش «رویش نظریه» یا «نظریة زمینه ای» ترجمه شده است.

اولین ویژگی این روش، نبود یك تئوری از پیش تعیین شده، در شروع تحقیق است.

نظریه در روشِ بیان شده، در جریان تحقیق ظهور می یابد.

در واقع، در این روش، برخلاف روش های دیگر -كه در آنها محقق ابتدا فرضیه ای را مطرح می كند و بعد از مراجعه به واقعیت، آن را آزمون می کند- فرضیه ای وجود ندارد .

به بیان دیگر، روش «رویش نظریه»، «یك روشِ پژوهش استقرائی و اكتشافی است كه به پژوهشگران در حوزه های موضوعيِ گوناگون امكان می دهد تا به جای اعتماد به تئوری های موجود و از پیش تعریف شده، خود به تدوین تئوری اقدام كنند».

این روش، یك روش پژوهشِ عمومی برای تولید تئوری است؛ تئوری ای كه بر اساس گردآوری و تحلیل نظام مند داده ها، بنیان نهاده شده است.

«رویش نظریه» در طول تحقیق اتفاق می افتد و از رهگذر تعامل مستمر بین گردآوری و تحلیل داده ها به دست می آید.

در این روش، جمع آوری اطلاعات و آنالیز آنها در یك تعامل بسیار نزدیك با یكدیگر است.

تا جایی كه مهم ترین عامل در این روش، نزدیكی همیشگی با داده ها است .

طبق تعریف ارائه شده از روش رویش‌نظریه، برای یافتن پاسخ مستدل به سؤال تحقیق، بایستی به سراغ واقعیت رفت و داده های تحقیق را فراهم کرد، پس گام اول گردآوری داده هاست.

محقق برای گردآوری داده‌ها، باید این موضوع را برای خود و دیگران روشن کند که داده‌ها از کدام واقعیت به‌دست می‌آیند.

پاسخ به این سؤال در روش رویش نظریه «شیوه نمونه‌گیری» نامیده می‌شود.

اندازه نمونه در نظریة زمینه‌ای در کل کوچک است. و میزان آن توسط اشباع نظری طبقه‌ها تعیین می‌شود.

اشباع نظری طبقه‌ها وقتی است که اندیشه‌های جدید از داده‌ها در پژوهش کیفی به دست نیاید.

کیفیت داده‌ها در این روش مهم است زیرا در تدوین نظریه نقش اساسی دارند، از این‌رو، بایستی دارای سوگیری خاصی نباشند.

داده‌های افراد درجریان نمونه‌گیری یکسان نیست برخی داده‌های بیشتر و برخی اطلاعات کم‌تری می‌دهند، این مهم نیست زیرا داده‌های کم‌تر می‌تواند در تأیید یا رد داده‌های مفصل‌تر استفاده شود که اگر در این جهت هم مفید نباشند، از جریان بحث خارج شده و در فرایند تدوین نظریه نمی‌توان از آن استفاده کرد.